آپدایک از معدود نویسندگانی بود که در زمان حیاتش در ایران، بدون اینکه نوبل بگیرد، شناخته و پرطرفدار محسوب میشد. جالب اینکه درست پس از مرگ او، یکی از آثار چهارگانهاش با شخصیت معروف هری خرگوش، توسط نشر ققنوس با نام «فرار کن خرگوش» به بازار آمد؛ بدون آنکه مترجم بداند نویسندهاش در زمان انتشار کتاب در ایران، به دنیای بهتری سفر کرده است.
آپدایک در دانشگاههای آکسفورد و هاروارد در رشتههای هنرهای زیبا و طراحی تحصیل کرد و آن زمان که در آستانه 30سالگی قرارگرفت و بهدنبال شغلی مناسب بود بهعنوان نویسنده در مجله ادبی نیویورکر شروع به نوشتن کرد. اگر چه آپدایک نویسندگی برای نشریات و مجلات ادبی دهه پنجاه میلادی را خیلی زود کنار گذاشت و خانهنشین شد اما در همین سالها بزرگترین تصمیم زندگیش را گرفت و نوشتن را بهعنوان حرفهای تماموقت برگزید.
تلاش و پشتکار او در نوشتن و خلق آثار ادبی در ژانرهای مختلف ادبی چون رمان، نمایشنامه، داستان کوتاه، شعر، نقد، کتاب کودک و... موجب شد تا نام وی بارها در لیست نهایی برندگان جایزه پولیتزر قرار بگیرد و 2بار این جایزه را در سالهای 1982و1991 از آن خود کند و بالغ بر 30جایزه ادبی معتبر بینالمللی چون جایزه کتاب سال آمریکا، جایزه ادبی اوهنری، جایزه ادبی منتقدان آمریکا و... را در کارنامه ادبیاش به ثبت برساند.
اگر چه آپدایک در جهان به نویسندهای همهفن حریف معروف است اما عمده شهرتش را مدیون خلق آثار ادبیاش است. از این نویسنده آمریکایی تا پیش از مرگش بالغ بر 50عنوان کتاب در قالب رمان، داستان، شعر، شرححال و... منتشر شده که معروفترین آنها سری رمانهای «خرگوش» است.
نوجوانی و شور خواندن
جان آپدایک 18 مارس 1932 از پدر و مادری تحصیلکرده در شیلینگتون پنسیلوانیا به دنیا آمد. دوران کودکی را در کنار پدر بزرگ و مادر بزرگش در مزرعهای نزدیک به پلاویل در چندکیلومتری شیلینگتون گذراند؛ شهری که از دیدگاه او یکی از زیباترین شهرهای دنیا با چشماندازهای فراموشنشدنی محسوب میشد.
او تنها فرزند خانواده بود و همین امر موجب میشد تا توجه تکتک اعضای خانواده معطوف به او باشد. نوجوانی آپدایک تحتتأثیر گرایشات پدر و مادرش به مطالعه آثار ادبی، کتاب مقدس، روزنامهها و مرور کتابهای مختلفی مثل رمانهای پلیسی، داستانهای علمی- تخیلی از نویسندگانی مثل آگاتا کریستی، الری کوئین و استنلی گاردنر گذشت.
او در کنار مطالعه این رمانها به خواندن داستانهای طنز و کتابهای کمیک استریپ علاقه ویژه داشت. بعدها همین اشتیاق او به کمیکاستریپها موجب شد تا هنگام ورود به دانشگاه رشته طراحی را برای ادامه تحصیل انتخاب کند. علاقه آپدایک در این دوران به مطالعه هدفمند آثار نویسندگانی مثل تریز، بنچلی و پیوایت موجب شد تا آثار او رنگ و بویی از طنز را به همراه داشته باشد.
به هرحال نوجوانی آپدایک در حالی در مزرعه پدربزرگ سپری شد که او عصرهایش را لمیده بر کاناپه قدیمی خانه پدربزرگ به مطالعه میگذراند و آجیلهای خوشمزه مادربزرگ را چاشنی ساعتها مطالعه آثار مختلف ادبی و غیرادبی میکرد.
جوانی و شور نوشتن
آپدایک در دومین دهه از زندگیاش نوشتن را با سرودن شعر و ترانه، مقاله و متون غیرادبی آغاز کرد. او اشعار و ترانههایش را گهگاه به نشریات و بنگاههای خبری میفروخت و از این راه درآمدی به دست میآورد که در مقایسه با مخارج آن روز مناسب حالش نبود.
اما مطالعه ادبیات داستانی و علاقه به آثار شاخص برخی از نویسندگان صاحبنام توجه آپدایک را به نوشتن داستان و دنیای اسرارآمیز آن جلب کرد.
آپدایک با ترس و لرز قلم به دست گرفت تا داستاننویسی را بهعنوان اصلیترین دلمشغولیاش دنبال کند. او در سالهای جوانی بارها اعتراف کرد که میداند در این مسیر ممکن است شکست بخورد و نباید خیلی زود منتظر موفقیت باشد چرا که بارها تلخی شکست را درباره آثار منتشرنشده مادرش حس کرده بود. از اینرو آپدایک در فرصتی چندساله که بهخود میدهد با خود عهد میبندد که اگر در فرصت 34 سال نتوانست اثری را منتشر کند از دنیای نوشتن فاصله بگیرد. اما وقتی فرصتش به سر آمد آپدایک نهتنها تعداد زیادی از آثارش را تا آن روز منتشر کرده بود بلکه مخاطبان بسیاری را مجذوب و شیفته خود کرده بود.
محبوبیت بیسابقه آپدایک در میان خوانندگان و برتریاش نسبت به دیگر نویسندگان معاصر وی، موجب شد تا آثار دیگر آپدایک چون مقالات، یادداشتها و نقدهای ادبی وی نیز که در نشریات مختلف به ویژه نیویورکر قلمی میشد مورد توجه قرار بگیرد و آپدایک در مدت کوتاهی به یکی از چهرههای شاخص در حوزه نقد و مقالهنویسی نیز تبدیل شود.
آپدایک و خرگوشهایش
علاقه آپدایک به خلق شخصیتهای فانتزی در آثارش موجب شد تا بعد از رمان «فرار کن خرگوش»و استقبال بینظیر از این اثر، مجموعه چهارگانه خرگوش به قلم وی منتشر شود. چهارگانهای که جان اپدایک شهرتش را به نوشتن آن مدیون است. «فرار کن خرگوش»، «خرگوش برگرد»، «خرگوش پولدار است» و«خرگوش در آرامش» که در سالهای مختلف زندگی آپدایک به رشته تحریر در آمدند از جمله شاخصترین آثار این نویسنده محسوب میشوند که دو بار جایزه معتبر و ارزشمند پولیتزر را نصیب وی کردند.
شخصیت مرکزی این مجموعه 4گانه شخصیتی به نام «هری انگسترام» است که با ماجراهایی که در این مجموعه داستانی پشت سر میگذارد درونمایههایی چون بورژوازی، خیانت، عشق، جنگ، فساد، زوال و... را در کشور آمریکا به نقد و چالش میکشد.
«قنطورس» 1963، « جفت» 1968، «با من ازدواج کن» 1977، «گرترود و کلادیوس»2000، «دهکده» 2004 و «تروریست» از جمله معروفترین و پرفروشترین رمانهای آپدایک است که تا پیش از مرگش منتشر شدهاند.
«تروریست» آخرین اثر جان آپدایک که سالجاری منتشر و روانه بازار ادبی جهان شد یکی دو هفته پس از انتشارش آنچنان با استقبال کمنظیری همراه بود که اظهارنظر بسیاری از کارشناسان و منتقدان ادبی را با خود به همراه داشت.
انتخاب سوژه تروریسم در دنیای امروز که این مسئله دلمشغولی بزرگ بسیاری از کشورهاست و پرداخت مناسب آن، موجب شد تا این اثر بهعنوان یکی از پرفروشترین کتابها در کشورهای آمریکایی و اروپایی مطرح شود. آپدایک در آخرین مصاحبهاش درباره این کتاب میگوید: مقوله تروریسم دلمشغولی اصلی همه ماست که تبدیل به یک تهدید شده است؛ تهدیدی که هر لحظه بر زندگی مان سایه انداخته است.
صفحات روزنامهها پر است از خبرهای ریز و درشتی که به این ماجراها اختصاص دارد، بنابراین تردیدی نکردم و بدون پنهانکاری میگویم که سوژه اصلی رمانم را از اخبار روزنامهها و
واقعیت وام گرفتهام.
آپدایک و سیاست
آپدایک مهمترین نویسنده معاصر آمریکا، پیش از مرگش ،در روز 27 ژانویه 2009، در جریان انتخابات ریاستجمهوری آمریکا حمایت و پشتیبانی خود را از نامزدی «باراک اوباما» رسما طی یک سخنرانی اعلام کرد.
او در حالی «اوباما» را بهعنوان نامزد برتر و مورد قبول خود اعلام کرد که هر 2نامزد انتخابات ریاستجمهوری آمریکا از آپدایک بهعنوان نویسنده محبوب خود یاد کرده بودند و آثار او را از جمله بهترین و شایستهترین آثار ادبی آمریکا معرفی کرده بودند. آپدایک در ماههای پایانی عمرش مواضع تندی را در مقابل سیاستهای آمریکا در پیش گرفته بود که حیرت بسیاری از منتقدان را در پی داشت.
آپدایک همچنین درباره صفات مثبتی که «مک کین» درباره آثار و رمانهایش گفته بود به رسانههای غربی اعلام کرد که بهنظر من مککین در عمرش اصلا کتابی نخوانده است چرا که افراد کتابخوان و خوانندگان واقعی ادبیات عموما افرادی صبور و پرحوصله هستند و این مسئله از نکاتی است که در شخصیت «مککین» دیده نمیشود.