کارشناسان از افزایش دانشگاهها و مراکز آموزش عالی غیرانتفاعی و خصوصی، افزایش ظرفیت دانشگاههای پیام نور، غیرانتفاعی، دورههای شبانه و... بهعنوان مصادیق سیاست گسترش بدون ضابطه دانشگاهها یاد میکنند.
از سوی دیگر، افزایش ظرفیت پذیرش دانشجو در سالهای اخیر تنها در برخی رشتهها و دانشگاهها اعمال شدهاست. این امر رقابت سنگین داوطلبان برای دستیابی به رشتههای پرطرفدار دانشگاههای دولتی را موجب شدهاست.
همچنین براساس اعلام مسئولان ذیربط بیش از 30 درصد دانشجویان از رشته تحصیلی خود ناراضیاند که افت تحصیلی را بهدنبال دارد. از طرفی رشتهها و تعداد دانشجویان و فارغالتحصیلان با نیازهای جامعه همخوانی ندارد.
دولت نهم در حالی سیاست افزایش ظرفیت پذیرش دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی را پیگیری میکند که همچنان اقدام به پذیرش گسترده دانشجو در دورههای مختلف تحصیلی کرده و اقدامات مؤثر و کافی را درخصوص تامین امکانات رفاهی و بالا بردن سطح کیفی دانشگاهها انجام ندادهاست.
در همین حال، وزیر علوم از افزایش ظرفیت پذیرش دانشجو بهعنوان یکی از دستاوردهای سالهای اخیر یاد کرد و گفت: امسال برای نخستین بار 250 هزار ظرفیت خالی در دانشگاهها وجود دارد که هر کس که بخواهد میتواند وارد دانشگاه شود به شرط اینکه حداقل شرایط را داشته باشد.
متأسفانه در پذیرش دانشجو با وجود هیاهو و تبلیغات فراوان، اصلا به کیفیت دانشگاهها توجه نمیشود. تربیت افراد متخصص و تحقق آن مشروط به فراهم بودن شرایط مادی مورد نیاز مانند امکانات و فضاهای آموزشی مناسب و... و مهمتر از آن شرایط غیرمادی مانند اعضای هیات علمی برخوردار از دانش تخصصی در زمینه مربوطه است.
نارسایی در هر یک از این شرایط، نه تنها مانع از تربیت افراد متخصص خواهد بود، بلکه استعدادهای درخشانی را نیز که با امیدواری بسیار، وارد دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی کشور میشوند، دچار سرخوردگی خواهد کرد.
امکانات بازار کار برای دانشآموختگان، موضوعی بسیار مهم در افزایش پذیرش دانشجوست که توجهی به آن نمیشود. اغلب فارغالتحصیلان منتظر استخدام در سازمان یا دستگاههای دولتی هستند. همچنین چون آموزش در دانشگاهها بهصورت تئوری ارائه شده،فارغالتحصیلان با مسائل بازار کار بیگانهاند.
نبود اشتغال مناسب برای فارغالتحصیلان، مسئله مشترک بسیاری از رشتههای تحصیلی است و احتمال دارد در سالهای آتی وضعیت حادتری نیز پیدا کند.بهطور کلی، رشد بیرویه پذیرش دانشجو در بسیاری از رشتهها در شرایط موجود، چیزی به جز تولید انبوه دانشآموختگان دانشگاهی نیست.
مسئولان آموزش عالی کشور باید به فکر این موضوع باشند که چگونه میتوان نیاز بازارکار و تعداد فارغالتحصیلان را تنظیم کرد، آیا نحوه ارائه آموزش در دانشگاهها میتواند دانشجویان را با مهارتهای عملی آشنا کند؟
باید توجه داشت با وجود جمعیت قابل توجهی که هر سال فارغالتحصیل میشوند، میتوان در سالهای آتی نیز به این اقدامات ادامه داد و با توجه به سیر اشتغالزایی، جمعیت دانشآموختگان موجود چندین برابر نخواهد شد؟
اشتغال فارغالتحصیلان در سالهای اخیر بهعنوان یکی از معضلات مهم کشور توجه بسیاری از کارشناسان و صاحبنظران را بهخود معطوف کرده و از طرفی تاکید مسئولان نظام بر لزوم ایجاد اشتغال و خارج شدن از این بحران بر اهمیت این مسئله افزوده است.
البته مسئولان وزارت علوم بارها اعلام کردهاند که اشتغال فارغالتحصیلان ربطی به آنها ندارد و این کار وظیفه سایر دستگاههاست.
اکنون ایجاد و بهرهگیری از فرصتهای شغلی مناسب برای تمامی جوانان فارغالتحصیل دانشگاهی مهیا نیست. جوانان با هوش و با استعداد این کشور سالها وقت و انرژی خود را صرف تحصیل علم و دانش و مهارت کردهاند.
این فارغالتحصیلان بهدلیل ناآشنایی با نحوه ورود به بازار کار اغلب در جایگاههای نامناسب و بیربط به رشته تحصیلی خود مشغول به کار میشوند و تازه در این مرحله متوجه میشوند که زحماتشان به هدر رفتهاست. البته استخدام یک فرد دیپلمه در بازار کار ایران به مراتب راحتتر از یک فارغالتحصیل دانشگاه است.
بیکاری فارغالتحصیلان دانشگاهی روندی رو به افزایش دارد و هماکنون نرخ بیکاری این گروه، بیش از دوبرابر نرخ بیکاری کل کشور است.رئیس کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس نیز معتقد است باید روند پذیرش بیرویه دانشجو را متوقف کرد، زیرا پاسخگویی به نیازهای همین دانشجویان هم بسیار مشکل است.