این مجموعه حاوی 14 داستان کوتاه است و موضوعاتی نظیر زنان، سالمندان و کارگران را در بر میگیرد. داستانهایی که در طول سالها میرقدیری آنها را نوشته و حالا بعد از بازنویسی آماده چاپ شده است.
میرقدیری متولد 1337، تا امسال معلم مقطع راهنمایی مدارس اراک بود و حالا به قول خودش در دوران بازنشستگی میتواند با خیال آسودهتری بنویسد. میرقدیری که به زعم خیلیها نویسنده آرام و گزیدهکاری است که آهسته و پیوسته پیشرفته و توانسته کارنامه ادبی پرباری را بهنام خود ثبت کند اولین اثرش را با عنوان «شناس » درسال 78 منتشر کرد و در طول سالهای بعد 3 رمان « پولک سرخ»، « خانه آرا » ، «و دیگران »ادامه از صفحه اول
و یک مجموعه داستان کوتاه دیگر نیز با عنوان «روی لبهایشان خنده بود » را نوشت که در سال 85 رمان « و دیگران» او جایزه برتر مهرگان ادب را دریافت کرد.
در اراک فقط میرقدیری بهعنوان چهره داستاننویسی شناخته شده است و خود او هم میگوید:« متاسفانه بهجز خودم کسی را نمیشناسم ولی جوانان علاقمند و مستعد تا دلتان بخواهد وجود دارند. چند سال پیش که هنوز منیره روانیپور در ایران بود یک جشنواره داستان در اراک برگزار کرد و بعد داستانهای برگزیده این جشنواره در کتابی منتشر شدند. در میان آن داستانها چند داستان خوب وجود داشت که نشان میداد بهزودی در اراک هم نویسندههای خوب زیاد میشوند.»
میرقدیری برعکس خیلی از نویسندههای دیگر اهل رفتن به محافل ادبی نیست: «فقط در برنامههایی که ضرورت داشته باشد شرکت میکنم. فکر میکنم رفتن به محافل ادبی و حشر و نشر داشتن با بقیه همکاران و به قولی نفس کشیدن در محیطهای هنری به خلق و خو و شخصیت آدم بر میگردد. برای من جالبتر این است که در خلوتم بخوانم و بنویسم و در تماس با مردم کوچه و بازار باشم، شغلم به من خیلی کمک میکرد که در وسط ماجراهای خانوادهها باشم.»
به گفته میرقدیری در اراک نه کارگاه و نه جلسات داستان نویسی هست و نه مجله تخصصی ادبی معتبر و قابل اعتنایی.
میرقدیری بیشتر نوشتههایش حال و هوای اقلیمی دارد با واژهها و اصلاحات اراکی که نقد منفی بعضی از منتقدان را با خود همراه داشته است اما خودش آن را ویژگی داستانهایش میداند: « خیلی از شاهکارهای داستانی در فضای اقلیمی نوشته شدهاند. وقتی فاکنر زندگی سیاهان آمریکایی را به تصویر میکشد، مخاطب را در هر گوشه جهان با خودش همراه میکند و واقعا خواننده بهراحتی در فضای داستان قرار میگیرد و آن را حس میکند.
وقتی نویسنده، از دغدغههایی که آنها را تجربه کرده بنویسد اثرش میتواند گستره بیشتری از مخاطبان را با خودش همراه کند. مثلا قصههای بعضی نویسندگان زن هندی تبار را ببینید. این نویسندهها از دغدغههای خودشان مینویسند و چه خوب با خوانندههای غیرهندی ارتباط برقرار میکنند! چهطور دیدن، چه طور گفتن و چه طور نوشتن مهم است. »
جالب است که میرقدیری از نادر نویسندگان ایرانی است که داستانهایش به زبانهای خارجی ترجمه شد ه است: « بعضی از داستانهای من به زبان لهستانی، عربی و اسپرانتو ترجمه شدهاند و اتفاقا داستانهایی ترجمه شدهاند که فضای داستانها قدیمی و گویشها محلی بوده است. مثلاً داستان «مادران» و «تنهاییهای نسا» و تا جاییکه میدانم استقبال خوانندههای لهستانی از این داستانها خوب بوده است.»
این داستاننویسی که دهه 50 زندگی خود را طی میکند درباره اینکه چطور به نوشتن علاقمند شده و از همه مهمتر فکر کرده میتواند نویسنده شود، میگوید: « همیشه نوشتن برایم راحت تر از کارهای دیگر بود وقتی دانشآموز بودم درس انشا بهترین درس برایم بود. بعدها هم برای خودم مینوشتم، چند باری هم داستانهایم در مجلات آدینه و دنیای سخن چاپ شد.
چند سال بعد تصمیم گرفتم که داستانهایم را در کتابی چاپ کنم و به قولی من هم صاحب کتاب شوم اما نمی دانستم که چطور وارد عمل شوم و نزد چه کسی بروم تا اینکه در یکی از نمایشگاههای کتاب خانم شهلا لاهیجی، ناشر نشر روشنگران و مطالعات زنان را دیدم، میدانستم که او بیشتر داستانهای زنانه منتشر میکند با هم حرف زدیم و قرار شد داستانهایم را برایش بفرستم مدتی بعد هم گفت که میخواهد داستانهایم را چاپ کند.
البته چاپ کتابم یکسال طول کشید و هر لحظه حس میکردم الان اتفاقی میافتد و چاپ نمیشود خب آنموقع خیلی در جریان چاپ کتاب نبودم !»
او که داستانهای چخوف وهانریش بل برایش حکم مرجع را دارند بارها برای نوشتن به آنها رجوع میکند و با خواندنشان حس نوشتن پیدا میکند: «آنها نویسندههای مقدسم هستند.» اما او برعکس خیلی از نویسندههای دیگر برنامه مشخصی برای کار کردن ندارد: «بیشتر در ذهنم کار میکنم و اگر لازم باشد یادداشتهایی بر میدارم و تا زمانیکه موقعش نباشد دست به قلم نمیبرم، در ذهنم اسکلت داستان را طراحی میکنم و بعد مشغول میشوم. زمان مشخصی برای کار کردن ندارم. هروقت حسش را داشته باشم مینویسم. بعضی اوقات شبها خوب میتوانم بنویسم و بعضی اوقات صبحهای زود. »
همشهری استانها