به گزارش همشهری آنلاین، سید محمود سخایی معروف و شهره به سرگرد سخایی یا سرهنگ سخایی زاده ۲۹ مرداد ۱۲۹۶ در کاشان، سرگرد پیاده نیروی زمینی بود که در کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ در حالیکه فرمانده شهربانی جنوب کشور مستقر در کرمان بود توسط عوامل کودتا کشته شد و جسدش را مثله و از چراغ برق میدان مرکزی شهر آویزان کردند. در نخستین سالهای پس از انقلاب اسلامی، خیابانی در حوالی میدان توپخانه به یاد او (و با یک درجه ارتقا از سرگردی به سرهنگی پس از قتل او بدست حامیان مظفر بقایی که از مخالفان مصدق بود) به نام خیابان سرهنگ سخایی نامیده شد.
پیشینه
محمود سخایی دبستان و دبیرستان را در زادگاهش به پایان رسانید و سپس به تحصیل نظامی روی آورد. وی در دوران تحصیل دانشجویی ممتاز بود از جمله در مسابقههای تیراندازی نفر اول ایران شد و همچنین در یکی از نخستین دورههای حضور ایران در مسابقات المپیک (۱۹۴۸ لندن) به نمایندگی از ایران به المپیک رفت.
فرماندار نظامی تهران
مصدق در نظر داشت تا پس از همهپرسی، سخایی را با ارتقای درجه فرماندار نظامی تهران کند، امّا حساسیت و اهمیت کرمان وی را بر آن داشت تا پیش از آن، وی را به کرمان اعزام کند. با آغاز نهضت ملی ایران به رهبری محمد مصدق، سید محمود سخایی به نیروهای مردمی و ملی پیوست. جوش و خروش و شور او در حمایت بیقید و شرط از دکتر مصدق به اندازهای بود که در اندک زمانی خود را به عنوان یکی از حامیان درجهٔ یک مصدق و جنبش ملی مطرح ساخت.
اعتماد متقابل مصدق به وی موجب شد که پس از رویداد ۹ اسفند (ماجرای عزم شاه برای خروج از ایران) او را به ریاست گارد محافظان مجلس شورای ملی منصوب کند. وی در این سمت نقش مؤثری در حفاظت از جان مصدق در مجلس در برابر مخالفان و منتقدان وی ایفا کرد، بهخصوص که این مخالفان از حمایت رئیس مجلس یعنی آیتالله کاشانی نیز برخوردار بودند و به همین پشتوانه بارها در طی جلسههای مجلس قصد ورود به بخش تماشاچیان و آسیب رساندن به مصدق را کردند که هر بار با ممانعت گارد مجلس به ریاست سخایی مواجه میشدند.
با وجود این انتصاب سخایی با اعتراض گروهی از نمایندگان حامی شاه روبرو شد و حتی کاشانی که رفته رفته از مصدق جدا شد و در کنار شاه قرار گرفت، در اعتراض به این انتصاب، چند جلسه مجلس را تعطیل کرد. حسن نیت سخایی نسبت به مصدق به اندازهای بود، که کتابی با عنوان «مصدق و رستاخیز ملت» نوشت.
ریاست کل شهربانی کرمان
استان کرمان و بهویژه مرکز آن یعنی شهر کرمان در دوران نهضت ملی از حساسیت و اهمیت بسیاری برخوردار بود و بهخصوص با جدایی بقایی از محمد مصدق اهمیت بیشتر نیز یافته بود.
همین حساسیت و اهمیت موجب شد که مصدق محمود سخایی را که از افسران حامیاش بود را با اختیار کامل به ریاست کل شهربانی کرمان منصوب کند، بهخصوص که همهپرسی مصدق پیش رو بود و ظاهراً در هنگام همهپرسی قرار بود اغتشاش از کرمان آغاز شود. امّا سرگرد سخایی توانست اوضاع را در کرمان آرام کند و برنامهها و نقشههای مخالفان مصدق (بهویژه فدائیان بقایی کرمانی) را نقش بر آب کند.
حمله به شهربانی کرمان
در صبح چهارشنبه ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ فریادهای «زنده باد مصدّق، مرگ بر شاه» سر داده شد و با برگشتن ورق در بعدازظهر، تبدیل به «جاوید شاه، مرگ بر مصدّق» شده بود. شماری از مخالفان مصدق که گفته میشد هواداران بقایی کرمانی بودند، به طرف شهربانی کرمان راه افتادند تا با سرگرد سخایی برخورد کنند. رانندهٔ سرگرد سخایی به وی جریان توطئه را اطلاع داده و التماس میکند با جیپ پر از بنزین فرار کند اما وی نپذیرفت و به شهربانی کرمان رفت و برای گروهی که در آنجا جمع بودند از آزادگی و مبارزه با بیداد سخن گفت، اما مخالفان امان ندادند و بر سر و رویش ریختند. کسانی که با صدای بلند مرگ بر مصدق میگفتند وارد اتاق شدند و به سرگرد سخایی حمله کردند. سپس پیکر نیمهجانش را از اتاق فرماندهٔ لشکر به پایین پرت کردند.
مهاجمان پای سرگرد سخایی را، با طنابی به انتهای خودروی جیپ نظامی بستند و پیکر وی را تا میدان شهر کرمان (فلکهٔ مشتاق (میدان شهدای کنونی) روی زمین کشیدند و بر تیری چوبی آویختند و «جاوید شاه و مرگ بر مصدق» گویان، در حالی که چوب و چماقهایشان را در هوا میچرخاندند، بدنبال جیپ و پلیس نظامی راه افتادند. بر سنگ قبر سرگرد سخایی (پیش از آنکه ویران شود) نوشته شده بود: مقبرهٔ سرگرد سید محمود سخایی، سرباز شهید نهضت ملی ایران، رئیس شهربانی، منتخب دکتر مصدق در استان کرمان که در کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ بدست عمال شاه کشته شد.
پس از انقلاب اسلامی گروهی به یاد سخایی افتادند. ارتش مقام او را از سرگردی به سرهنگی ارتقاء داد و به دستور تیمسار مدنی حقوق بهتعویقافتاده سخایی به خانوادهاش بخشیده شد و خیابانی را در تهران و کرمان به نام او زدند. همچنین سنگ قبری برای او ساختند اما متاسفانه در سالهای بعد یاد و خاطره او رو به فراموشی گذاشت. چندی پیش شهرداری کرمان محوطه گورستان سیدحسین را که قبر سرگرد در آن بود، صاف و تبدیل به فضای سبز کرد.
سرگرد محمود سخایی برادر منوچهر سخایی، خواننده، بود که ترانه «پرستو» را به یاد برادرش خوانده و به مادرشان تقدیم کرده است.
آخرین بروزرسانی Dec ۹, ۲۰۲۳ - شنبه ۱۸ آذر ۱۴۰۲
نظر شما