وحید 13 سال بیشتر نداشت و در این چند سالی که مشتری پروپا قرص این چهارراه شده بودم خو کرده بودم به دیدنش و گاهی هم نقش مشتری را برایش بازی میکردم.پدرش فوت کرده بود و خرج مادر و برادر کوچکش را میداد. از 7 صبح تا 12 شب سر چهارراه کاسبی میکرد تا نان حلال دربیاورد.
آن روز هم برای فروش فال به یک راننده میخواست از عرض خیابان رد شود که ماشین بهش زد و او را کشت. حلقه اشک و غم چشمهای حسن را بعد از گفتن این حرفها فراموش نمیکنم.
به بچههایی مانند وحید و همه دوستهایش بچههای کار میگویند. بچههایی که حتی اگر شرایط کار در بیرون برایشان فراهم نباشد در خانه با قند شکستن، سبزی پاک کردن، بستهبندی جوراب و دیگر کارها میتوانند درآمدی کسب کنند. کودکانی که جهانگیری، معاون اجتماعی بهزیستی استان آذربایجان غربی نوشتن و پرداختن به مشکلات آنها را باعث لوث شدن ماجرا میداند.
خیلی از این کودکان، از نعمت با سوادشدن مثل خیلی چیزهای دیگر محرومند. مرسل دخترک 11 سالهای است که قند میشکند و تا 11 شب بیدار میماند تا درس بخواند،آن یکی مینا است که سبزی پاک میکند و پدرش کار بنایی میکند و از یک سالگی به ارومیه آمده، مهناز هم کار میکند اما چون همه خانوادهاش در یک اتاق زندگی میکنند مجبور است بعد از 12 شب بخوابد و نمیتواند حتی در نیمههای شب درسش را بخواند.
دکتر محمد ملکی روانشناس و آسیب شناس اجتماعی ساکن ارومیه بزرگترین ترس بچههای کار را هراس از مرگی فجیع میداند. مرگی نامعلوم، مرگی در روزمرهترین
حالت زندگی !!
در پیماننامه جهانی حقوق کودک، کار کودکان زیر ۱۵سال و نیز بهرهکشی از کودکان به هر نحو، چه در مناسبات اقتصادی و چه در منازعات سیاسی منع شده است.ملکی ادامه میدهد: آمارها حاکی از آن است که 380 هزار کودک 10 تا 14 ساله در سراسر کشور کار ثابتی دارند و حدود 370 هزار کودک به عنوان کارگر فصلی مشغول به کار هستند.
هر ساله تعداد قابل توجهی از کودکان به دلایل مختلف مجبور به ترک تحصیل میشوند و مشغول کارهایی چون واکسزنی، دستفروشی، زبالهگردی و کار در کارگاههایی هستند که برای آنها جز بیماری و دور ماندن از تحصیل که حق اولیه آنهاست، چیزی نخواهد داشت.
وی گلفروشی در سر چهارراهها، فالفروشی، بادکنکفروشی، زبالهگردی، واکسزنی، کارگری کورهپزخانهها و مزارع، ترمینالها و...، را مشاغل کودکان کار آذربایجان غربی دانست.
بیشتر صاحبان این مشاغل کودکان بین 5 تا 15 سال هستند که در موضوع کودک بودن و کار مشترکند و در بازوان نحیف هر کدام تجربه کارهای سخت در برابر مزدی اندک، حکایت از دشواری تامین معیشت دارد.
وی اظهار داشت: برخی از آنها در کارگاههای تولیدی کوچک به ازای 12 ساعت کار فقط 30 الی 40 هزار تومان دستمزد دریافت میکنند و برای آنان قانون کار، قانونی بیگانه است.به اعتقاد این آسیبشناس اجتماعی شکاف طبقاتی، افزایش تعداد خانوادههای بدسرپرست، بیسرپرست و تکسرپرست، افزایش جمعیت، فقر فرهنگی، مهاجرت، بیکاری، عدم تامین اجتماعی، حاشیهنشینی، درگیریهای مستمر خانوادگی و اعتیاد و مشاغل کاذب در گسترش این ناهنجاری اجتماعی نقش دارند.
در مجموع 80 درصد کودکان خیابانی، کودکان کار هستند که به علت فقر اقتصادی خانوادهها، مجبور به کار در خیابان هستند و بیشتر آنها در استانهای آذربایجان غربی، خراسان، تهران، لرستان و کردستان بهسر میبرند.
90 درصد این کودکان دارای والدین هستند، 80 درصدشان مهاجرند که 42 درصد آنها از روستاها و شهرهای دیگر کشور و 38 درصد از کشورهای دیگر آمدهاند و از نظر جنسیت نیز 78 درصد آنها مذکر و در فاصله 5 تا 18 سالگی قرار دارند.
همشهری استانها