22 دی ماه 80 ، خبر وقوع جنایتی به بازپرس جنایی تهران گزارش شد، در جریان این جنایت که در یک اتاق کارگری رخ داده بود، جوان 17 ساله ای به نام علی به قتل رسیده بود.
در بازجویی های صورت گرفته هم اتاقی مقتول به نام بابک مدعی شد سه مرد ناشناس هنگامی که وی و هم اتاقی اش در خواب بوده اند به اتاق آنها حمله ور شده وبعد از بستن دست وپای آنها، پولهایشان را دزدیده و متواری شدهاند.
ادعای این پسر 19 ساله را یکی از همسایگان که با دادوبیداد وی از خواب پریده و به نجات آنها رفته بود تأیید میکرد ، این همسایه به کارآگاهان گفت : با شنیدن سر وصدا به اتاق مقتول و دوستش که روبروی خانهمان بود رفتم ، با دیدن صحنه بسته شدن دست و پای آنها به سرعت اقدام به باز کردن دست و پای بابک کردم اما متوجه شدم دوستش دراثر خفگی جان باخته است.
در حالی که کارآگاهان پلیس جنایی جستجوی خود برای یافتن سرنخی از عامل جنایت را آغاز کرده بودند ، سخنان ضدونقیض بابک در مراحل بازجویی شک پلیس را برانگیخت و هنگامی که وی تحت بازجویی های فنی و تخصصی قرار گرفت راز این جنایت گشوده است .
بابک ضمن اعتراف به قتل، در خصوص انگیزه خود از این جنایت گفت : مقتول قصد آزار مرا داشت و به همین دلیل او را کشتم و با ربودن700هزار تومان پس انداز او قصد داشتم وانمود کنم که مردان ناشناس اورا به قتل رساندهاند.
با برگزاری جلسه محاکمه و صدور حکم قصاص این متهم از سوی شعبه 1188 دادگاه عمومی تهران و تأیید آن از سوی شعبه 44 دیوان ، مرد جوان در آستانه اعدام قرار گرفت.
دروغ بزرگ در آستانه مرگ
جابری قاضی اجرای احکام روزگذشته ضمن اعلام این خبر گفت: عامل این جنایت در تمام این مدت به خانواده خود گفته است، برای کار به دوبی سفر کرده و به این ترتیب آنان از جنایتی که فرزندشان انجام داده خبر ندارند، این متهم حتی در آستانه مرگ نیز حاضرنیست والدین خود را ازسرنوشت خود مطلع کند تا شاید آنها بتوانند رضایت خانواده مقتول را جلب کنند به این ترتیب با پایان یافتن مراحل استیذان ، مرد جوان اعدام خواهد شد.