اما بعد از معامله 80 میلیونی، وقتی به تهران برگشت متوجه قلابی بودن تمامی سکهها و 4 مجسمه شد. رسیدگی به این پرونده زمانی در دستور کار پلیس قرار گرفت که مردی به کلانتری 131 شهرری رفت و درحالی که یک کیسه سکه تقلبی در دست داشت، ماجرای یک کلاهبرداری میلیونی را فاش کرد.
این مرد طلافروش در تشریح ماجرای کلاهبرداری به ماموران کلانتری بیان کرد که یک هفته قبل مردی ناشناس با من تماس گرفت و بیان کرد که قصد دارد یک ارثیه خانوادگی را که شامل تعداد زیادی سکه و 4مجسمه طلاست به فروش برساند.
او مدعی بود برادر بیماری دارد و برای درمان وی مجبور است این ارثیه خانوادگی را بفروشد، من هم که فریب حرفهای او را خورده بودم، از وی خواستم فردا تماس بگیرد، روز بعد این مرد تماس گرفت و گفت که قصد دارد همه سکهها و مجسمههای طلا را به قیمت 80 میلیون تومان بفروشد.
در مسیر الیگودرز
مرد مالباخته افزود: از آنجا که احساس میکردم معامله پرسودی انجام خواهم داد، پذیرفتم که طلاها را بخرم و به این ترتیب همراه چند نفر از دوستان مورد اعتمادم راهی الیگودرز شدیم.
وقتی به آنجا رسیدیم، طرف معامله دوباره با ما تماس گرفت و قرار شد آنها را در یکی از کوههای اطراف شهر ملاقات کنیم. وقتی به محل قرار رسیدیم، بعد از چند دقیقه 2مرد سوار بر خودروی پراید به آنجا آمدند و در حالی که یک کیسه کرم رنگ در دست داشتند از خودرو پیاده شدند.
آنها که بهنظر میرسید 2 آدم روستایی و ساده هستند، یکی از سکهها و مجسمههایی را که در داخل کیسه بود در اختیار من قرار دادند و من هم بعد از بررسی دقیق آنها متوجه شدم که هم مجسمه و هم سکهها از طلا هستند.
به این ترتیب 80 میلیون تومان پول نقد به این دومرد روستایی پرداخت کردم و کیسه سکهها و مجسمهها را از آنها گرفتم. این دو مرد نیز لحظاتی بعد از گرفتن پول، سوار ماشین شدند و دیگر آنها را ندیدم.
روکش طلا
مالباخته افزود: بعد از گرفتن کیسه سکهها و مجسمهها، در حالی که تصور میکردم معامله پر سودی انجام دادهام، همراه دوستانم راهی تهران شدیم. همان شب از فرط خوشحالی به طلافروشیام در شهرری رفتم تا این گنج را برای اطمینان بیشتر در گاوصندوقم قرار دهم.
اما فردای آن روز وقتی به طلافروشی رفتم تا طلاها را بررسی کنم متوجه شدم تمامی سکهها تقلبی است و مجسمهها نیز از مس ساخته شده و فقط روکش طلا دارند. با فهمیدن این مسئله، شوکه شده بودم و باور این ماجرا برایم سخت بود.
تازه متوجه شده بودم فروشندگانی که 2 مرد ساده بهنظر میرسیدند، 2 کلاهبردار حرفهای هستند که با نقشهای از پیش تعیین شده پولهایم را از چنگم درآورده بودند. بنابراین، ماجرا را به دوستانم اطلاع دادم و از آنها خواستم تا کمکم کنند. آنها نیز از من خواستند تا ماجرا را برای پیگیری به پلیس اطلاع دهم.
بعد از اظهارات این مرد، ماجرا به قاضی نوفرستی- بازپرس شعبه 11 دادسرای شهرری- گزارش شد و به دستور وی گروهی از ماموران برای شناسایی و دستگیری مردان کلاهبردار وارد عمل شدند که تحقیقات در این زمینه ادامه دارد.