یک عقیده است، یک نماد است، نمادی بهنام آزادی... ذهن بیدار خرمشهر پس از ٢٧ سال هنوز ساعت 14 روز سوم خرداد ماه که قوای ایران از سمت شمال و شرق وارد شهر شدند را مرور میکند.
همه آنهایی که قبل از شروع جنگ در خرمشهر بودند به خوبی میدانند که بزرگترین بندر وسیع مدرن و قطب اقتصادی ایران خرمشهر بود. دکتر محمود احمدپور داریانی، که آنروزها دانشجوی کالجی در انگلستان بود و امروز استاد دانشگاه تهران است وقتی کمتر از ٢٥ سال داشت در کنار سرداران دفاع مقدس عضو ستادفرماندهی سپاه پاسداران و مسئول لجستیگ قرارگاه کربلا بود.
دکتر احمدپور میگوید: «عراق که با طرحریزی دقیق حمله به ایران را آغاز کرده بود. سال ١٣٥٩ که فقط دهها تن از بچههای سپاه و بسیج و مردم محلی که با کمترین سلاح و مهمات در آنجا بودند را مورد حمله قرار داد و نیروهای تا دندان مسلح عراق ٣٤ روز پشت دروازههای خرمشهر جنگیدند و تلفات دادند.»
خرمشهر به لحاظ جغرافیایی ٧٥ کیلومتر با خلیجفارس فاصله داشت و با وجود آبراه بزرگ اروندرود در حاشیههای این رود بزرگ شهر خرمشهر نخلستانهای وسیعی داشت که خود عراق هم از آن بیبهره بود، لذا با داشتن پالایشگاه نفت آبادان، پتروشیمی، اسکله خرمشهر نقطه بسیار مهمی برای عراق محسوب میشد.
وی میگوید: «در تاریخ ٢٦ شهریور ماه ١٣٥٩ رئیس جمهور عراق صدام حسین در نطقی در مجلس این کشور با ملقا اعلام کردن قرارداد ١٩٧٥ الجزایر و تاکید بر روابط قانونی بر شط العرب (اروندرود) به وضع قبل از مارس ١٩٧٥ گفت باید تمام حقوق تعریف شده به حاکمیت عراق بازگردد.
وی میگوید: «هدف اصلی عراق تصرف مناطق نفتخیز ما در خوزستان بود و از سوی دیگر دشمن میدانست سپاه تازه تاسیس شده و آمادگی برای دفاع ندارد، لذا از محور حمیدیه گذر کرد و در مسیر اهواز متوقف شد، از شلمچه تغییر مسیر داد و در نهایت خرمشهر سقوط کرد.»
دکتر احمدپور میگوید: «آن طرف توپخانه، تانک، خمپارهانداز، مسلسلهای سنگین و قوای زرهی و این طرف مردم بیدفاع محلههای مختلف با چند تفنگ ژ3، بطریهای آتشزا، چند آرپیجی، 35روز مقاومت و تلاش در این وضعیت اگرچه بسیاری از مدافعان خرمشهر را به کام شهادت کشاند، اما دشمن را برای دستیابی سریع به اهداف و اشغال سریع خوزستان ناکام گذاشت.»
رئیس سابق ستاد نیروی زمینی سپاه با اشاره به آزادی خرمشهر میگوید: «عراق در سال ٦١ سنگینترین ضربهها را از ایران خورد که عمده آن فتح خرمشهر بود، در آن سال رژیم متجاوز صدام هر لحظه کارخود را تمام شده میدانست، ولی با کمک تسلیحاتی و مالی کشورهای غربی از جمله آمریکا این ضعف را جبران نمود.
صدام در مراسم اعطای نشان به حمید شعبان فرمانده نیروی هوایی عراق در این باره گفته است: «سال ١٩٨٢ میلادی (١٣٦١) برای ما خیلی دشوار بود.» فتح خرمشهر فتح خاک نیست. فتح ارزشهای اسلامی است. خرمشهر شهر لالههای خونین است. خرمشهر را خدا آزاد کرد.
حسرت جهان آرا
احمدپور معاون لجستیکی وزارت سابق سپاه ادامه داد: «پس از اتمام عملیات فتحالمبین در حالی که قوای ارتش عراق در منطقه بومی خرمشهر تقویت میشدند به تمام یگانهای تحت امر قرارگاه مرکزی کربلا دستور دادند تا ضمن بازسازی و تجدید قوا به شناسایی و طراحی عملیات بپردازند.»
احمدپور میگوید: «آن روزها وسایل ارتباطی مثل ماهواره یا دوربینهایی که بتوان امکانات نظامی دشمن را برآورد کرد وجود نداشت، بچهها به زحمت با یک دوربین و قایق وارد مرحله شناسایی میشدند که بعدها با استفاده از خلاقیت و نبوغ شهید حسن باقری از طریق نصب دوربین بر روی هواپیماهای بدون سرنشین توانستیم به شناسایی منطقه بپردازیم.»
همرزم شهید جهانآرا میگوید: «وقتی قسمت اعظم خرمشهر تصرف شده بود با جهانآرا کنار اروند وضو میگرفتیم. محمد با حسرت گفت: «یعنی میشد بریم اونور آب» و حسرت محمد هر وقت که به خرمشهر نگاه میکنم، همراه من است.»
تولید بدون کارخانه در جنگ رقم خورد
وی که خود دانشجوی مهندسی مکانیک از دانشگاه منچستر انگلیس در زمان جنگ بوده، میگوید: «فرماندهان بزرگ جنگ مثل شهید همت، حسن باقری، باکری و بسیاری از سرداران فعلی دارای تحصیلات دانشگاهی، مهندس مکانیک ماشینآلات، برق و دنیا دیده و به روز محسوب میشدند و براساس منطق و تعقلگرایی به میدان جنگ آمده بودند.»
وی میگوید: «سپاه بستری برای نوآوری و خلاقیت بود چنانکه برای نخستین بار پس از عدم واردات خمپاره یا قطعات قایقها از خارج به کشور، قطعات مورد نیاز در همان جبههها طراحی و تمام کارگاههای داخلی برای ساخت قطعات بسیج شدند، لذا نخستین نهضت تولید بدون کارخانه در ایران بوجود آمد.»
دکتر احمدپور ادامه داد: «طراحی قطعات وانتلندکروز تویوتا برای نخستینبار توسط سردار کاظمی و چمران به قالبسازیهای داخل کشور داده شد و ماشینهای دیگر قابل استفاده در آب و خشکی، در جنگ طراحی شد.»
سپاه و ارتش دو بال فتح خرمشهر بودند
استاد دانشگاه تهران سهم سپاه و ارتش را از آزادی خرمشهر یکسان دانسته و میگوید: «سپاه و ارتش با هم وارد عملیات شدند و تعیین سهم و برجسته کردن حد و مرز این دو از یکدیگر ظلم به ایران است.»
وی با یادآوری موقعیت نظامی آن روز ایران تصریح میکند: «سپاهی که تازه تاسیس شده بود مطمئنا از منابع لجستیکی و مهمات کافی برخوردار نبود و به ویژه آنکه بنیصدر نخستوزیر وقت نیز از دادن امکانات نظامی مثل ژ3 به سپاه خودداری میکردند، لذا منابع لجستیکی سپاه عبارت بود از مهارت ارتش، خریدهای نظامی شهید رفیقدوست و غنایم الهی پس از عملیات فتحالمبین که چند صد قبضه اسلحه تانک و یگان توپخانه را شامل میشد.»
وی ادامه داد:« از سوی دیگر سپاه که متشکل از نیروهای خودجوش بود از آموزش نظامی برادران ارتشی استفاده میکرد و با خلاقیت توانست خطیرترین عملیاتهای نظامی را برنامهریزی کند.»
همشهری جمعه