پنجشنبه ۳۱ اردیبهشت ۱۳۸۸ - ۱۹:۴۰
۰ نفر

علی شیرین: حسین همدانی گنجینه‌ای از خاطرات و خطرات 8 سال حماسه و پایداری ملت ایران را در سینه دارد.

 یار دیرین محمود شهبازی فرمانده سپاه همدان است و مشاهداتش را از این شهید در قالب کتابی به نگارش درآورده است. فرمانده اسبق لشکر 27 محمدرسول الله(ص) نیروی زمینی سپاه عملیات بیت‌المقدس را به دقت، با ظرافت و ذکر نکات ریز را برای همشهری جمعه روایت می‌کند.

  • بعد از مرحله شناسایی عملیات چگونه آغاز شد و شما در کدام منطقه عمل کردید؟

من در عملیات «‌بیت‌المقدس» در تیپ محمدرسول ‌الله‌(ص) مشغول فعالیت بودم. بعد از اتمام شناسایی، محور سلمان، براساس ابلاغ قرارگاه نصر به تیپ 27 محور سلمان باید به سرعت از کارون عبور کرده و به سمت جاده پیشروی و آن را تصرف می‌کرد و قرار‌گاه‌های دیگر هم باید به همین صورت عمل می‌کردند و زمانی که رسیدند به جاده و پس از گرفتن سرپل مرحله اول به پایان می‌رسید و باید آماده مرحله دوم می‌شدند. 

 لذا محور سلمان با فرماندهی محمود شهبازی با موفقیت صددرصد همان شب اول و صبح 10 اردیبهشت خودش را به جاده رسانید و در واقع مزد شب‌های سخت شناسایی را دریافت کرد.

  • به عبور از کارون اشاره کردید، با توجه به تجهیزات اندک اعم از قایق و ... این تاکتیک چگونه اجرایی شد؟

مشخصه مهم عملیات بیت‌المقدس غافلگیری دشمن و فریب بعثی‌‌ها بود، ‌‌وقتی به جاده رسیدیم دشمن هنوز متوجه نشده بود و در جبهه شمال با نیروهای قرارگاه قدس درگیر و تمام هم و غم‌اش متوجه آنها بود، لذا عراقی‌ها صبح 10 اردیبهشت در آن منطقه پاتک کردند درحالی که متوجه منطقه‌ دارخوین و 40 – 50 کیلومتر عقبه خودش نبود که نیروهای ما آنجا مستقر شده‌اند. قرارگاه نصر و فتح در واقع دشمن را در این محور کاملاَ غافلگیر کردند و اصلا فکر نمی‌کردند از این محور عملیات شود.

دشمن با شناختی که از توان و تجهیزات ما داشت تصور نمی‌کرد بتوانیم از رودخانه کارون عبور کرده و با این حجم از نیرو امکان عبور از کارون را داشته باشیم. عراق در برآوردهای اطلاعاتی‌اش متوجه شده بود که ما از دارخوین تا اهواز نیروهایمان را آرایش داده و مستقر کرده‌ایم، اما تصور می‌کرد این فریب است و اصل عملیات در جبهه شمال است لذا از ظهر روز دهم فشار دشمن برای بازپس‌گیری سرپل بیشتر شد و مطمئن بود که می‌تواند آن را پس بگیرد. بعد از گذشت 15 – 16 ساعت از شروع عملیات چند پل روی کارون زده شد.

اما بیشتر تردد ما در مرحله اول عملیات بوسیله قایق‌هایی بود که نیروها را به آن سوی ساحل رودخانه انتقال می‌دادند.  این قایق‌ها پیش‌تراز استان‌های مازندران، گیلان و استان‌های جنوبی تهیه شده بود، اما محدود بود.

قبل از شروع عملیات صحبت این بود که ما از اهواز جایی که قرارگاه قدس عمل کرد، عملیات را شروع کنیم و باتوجه به داشتن عقبه و برخورداری از جاده از این منطقه عملیات را شروع کنیم و با پیشروی در جاده اهواز - خرمشهر به سمت پادگان حمید حمله کنیم. این منطقه حدوداَ 130 کیلومتر می‌شد.

اما حسن باقری می‌گفت: «امکان ندارد ما در منطقه‌ای با وسعت 130 کیلومتر با بعثی‌ها بجنگیم و قدم به قدم پیشروی کنیم. استدلالش هم این بود که اگر از این منطقه عمل کنیم عراق یگان‌هایش را از جبهه‌های دیگر به اینجا می‌آورد و با تقویت کمربند دفاعی‌اش ما را متوقف می‌کند و به خرمشهر نخواهیم رسید.

 لذا ما باید از جایی به دشمن حمله کنیم که اصلا تصور نمی‌کند. همچنین برخی می‌گفتند ما از آبادان حمله کنیم تا خرمشهر را آزاد کنیم. اما عراقی‌ها جنوب و جنوب‌شرقی خرمشهر را چنان با تجهیزات و موانع ایذایی مستحکم و غیرقابل نفوذ کرده‌ بودند این در اسنادشان هم موجود است که فرمانده مهندسی به فرمانده سپاه سوم قول داده بود که ایرانی‌ها از جبهه جنوبی خرمشهر یا محور آبادان و شرق اروند هرگز نخواهند توانست وارد خرمشهر شوند، چرا ‌که 50 متر به 50 متر بشکه فوگاز کار گذاشته شده بود.

 تله انفجاری، سیم خاردار، میدان مین و کمین هم از جمله این موانع بود. بنابراین نقطه ضعف عراق در همین کمربند دفاعی بود. به عبارتی ما به کمر دشمن زدیم و با اولین ضربه بعثی‌ها نتوانستند سرپایشان بایستند .

  • بعد از رسیدن یگان‌های محور سلمان به جاده اهواز خرمشهر به عملیات چگونه ادامه یافت؟

دستور عملیات این بود که بعد از رسیدن به جاده در مرحله اول، شب بعد، عملیات را به سمت مرز ادامه بدهیم؛ وقتی صبح رسیدیم به جاده هوا روشن شد، آنقدر منطقه آرام بود که به راحتی در جاده قدم می‌زدیم. اما از ساعت هشت و نیم صبح عراقی‌ها سراسیمه با لشکر زرهی پاتک زدند.

تیپ 10 زرهی عراق که احتیاط سپاه سوم بود به سرعت وارد عمل شد تا مانع پیشروی‌ نیروهای ما شوند نیروهای ما تا عصر مقاومت کردند در روز اول برای نیروهای ما در پشت جاده خرمشهر، عاشورایی بود. در محورهای دیگر بعضی یگان‌ها هنوز به جاده نرسیده بودند، بعد از اینکه الحاق انجام شد از روز 16 اردیبهشت مرحله دوم عملیات به سمت مرز آغاز شد.

  • مرحله دوم عملیات چگونه و با چه هدفی آغاز شد و درباره مرحله سوم عملیات چرا نیروهای عمل کننده نتوانستند به اهدافشان دست یابند؟

من در مرحله سوم چون مجروح شدم مدت کوتاهی به پشت جبهه منتقل شدم اما در مرحله دوم که به سمت مرز پیشروی کردیم به مرحله شکار تانک‌ها، نامگذاری شده است و بیشترین انهدام تانک در این مرحله اتفاق افتاد. عراق 1500 تانک و نفربر در منطقه عملیاتی داشت که نزدیک به 500 تانک و نفر‌بر در مرحله دوم منهدم شد، حتی فرمانده گردان‌ها آرپی‌جی می‌زدند. چرا‌که غرب جاده اهواز – خرمشهر بیشتر به نخلستان تانک شباهت داشت، این مرحله در واقع جنگ تن‌ها با تانک‌ها بود.

در مرحله سوم وقتی ما به سمت مرز پیشروی کردیم مطرح شد که از سمت چپ یا مستقیم از روی جاده به سمت خرمشهر پیشروی کنیم، این طرح امتحان کردیم دیدیم سخت است. بعثی‌ها برای حفظ خرمشهر قبل از عملیات کمربند دفاعی درست کرده بودند و دژ خرمشهر کمربند اصلی دفاع از خرمشهر بود.

یگان‌های تکاور هم در جاده کمربندی خرمشهر مستقر شده بودند تا حتی اگر ما به دروازه خرمشهر هم رسیدیم شهر سقوط نکند. بعد از شروع عملیات به سرعت یک خاکریز 70 کیلومتری از منطقه جاده باتلاقی روستای سلمانیه تا مرز ظرف دو سه روز احداث کردند و همه نیروهایشان را هم برای دفاع از شهر چیده بودند. عراقی‌ها دست ما را خوانده بودند که ما با جاده اهواز – خرمشهر فلش می‌زنیم و پیشروی می‌کنیم.

وقتی که تست کردیم دیدیم سخت است،‌ تیپ 27 قرارگاه نصر که روی جاده به سمت خرمشهر حرکت می‌کرد ماموریت پیدا کرد به سمت شلمچه پیشروی کند و بعد از دورزدن پل نو، خرمشهر را محاصره کند. وقتی عملیات در مرحله سوم انجام شد و تیپ 27 به پل نو و غرب خرمشهر و به اروند رسید در واقع خرمشهر دیگر سقوط کرده بود و امیدی به حفظ آن نبود، مرحله دوم عملیات تا 22 اردیبهشت طول کشید و مرحله سوم و چهارم از 22 اردیبهشت تا سوم خرداد طول کشید.

 وقتی نیروهای ما در منطقه نخلستان‌ها کنار اروند با بعثی‌ها درگیر شدند، نیروهای عراقی احساس خطر کردند. از سوی دیگر نیروهای قرارگاه فتح این زمان بود که از مسیر جاده به سمت خرمشهر حرکت کرد.

همشهری جمعه

کد خبر 81888

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز