پنجشنبه ۳۱ اردیبهشت ۱۳۸۸ - ۱۹:۳۴
۰ نفر

مرتضی درخشان: یرای آنها که جنگ را به دقت ورق زده‌اند نام مرتضی قربانی فقط یک نام نیست.

هر کجا گره‌ای به کار جنگ می‌افتاد جزو نیروهایی بود که رشادتی می‌کردتا  ورق باز گردد، او همسنگر شهدایی است که امروز نام‌هایی جاودان دارند . فرمانده‌ای که در خط مقدم می‌جنگید، در نبرد تن‌به‌تن. زیاد اهل صحبت نیست،  اما نکاتی را گفت که کمتر کسی به زبان می‌آورد، پرشور و با همان لهجه شیرین اصفهانی از نبردی بزرگ برای ما گفت، از فتح خرمشهر که به قول خودش کار خدا بود.

 طرح عملیات

فتح خرمشهر هنوز هم زوایای ناگفته‌ای دارد که کمتر عنوان می‌شوند، زوایایی که حاضرین بهتر از هر کسی در بیان آن قابلیت دارند، سردار قربانی به نوعی جنگ را برای ما تشریح کرد: طراحی عملیات بیت‌المقدس تحت عنوان سلسله عملیات کربلا (مرحله 3) بلافاصله بعد از فتح‌المبین آغاز شد تا قبل از اینکه متجاوز از ضربه نبرد فتح‌المبین به خود بیاید، ایران سومین منطقه استراتژیک را آزاد کند.

در اصطلاح نظامی نوعی استفاده از موفقیت نبرد فتح‌المبین به عمل آید. عملیات به‌طور مشترک توسط سپاه و ارتش طرح‌ریزی، هدایت و اجرا شد و قرارگاه هدایت کننده تحت عنوان قرار‌گاه کربلا با 4 قرارگاه قدس، فتح‌، نصر و فجر عملیات را کنترل و هدایت کرد.

 قربانی در روزهای سخت و شیرین بیت المقدس فرماندهی لشکر را بر عهده داشت: آن روزها فرمانده لشکر 25 کربلا بودم و قرارگاه فتح 4 را که تیپ 55 هوابرد ارتش، 37 زرهی شیراز آن را تشکیل داده بودند با سرهنگ عبادت مشترکاَ فرماندهی می‌کردیم. طبق برنامه در مرحله اول عملیات با تجمع در منطقه نثاره و عبور از رودخانه کارون اقدام به سرپل‌گیری در منطقه سید عبود در عمق 15 کیلومتری و عرض 5 کیلومتر کردیم.

 جاده اهواز – خرمشهر را به تصرف در آوردیم و سپس مراحل دوم رسیدن به مرز ایران و تصرف آن در ماموریت یگان انجام شد و در مرحله آخر با تصمیم‌گیری بین فرماندهان قرارگاه مشترک سپاه و ارتش و مشورت اینجانب با سردار شهید حسین خرازی و سردار شهید حاج احمدکاظمی قرار شد

 منطقه شلمچه را بنده به عهده بگیرم و از ورود نیروهای جدید عراق ممانعت کنم و لشکرهای 14 امام حسین(ع) و 8 نجف وارد خرمشهر شوند که در این خصوص نیروهای لشکر 25 کربلا و تیپ 55 هوابرد با رشادت کامل و تقدیم 200 شهید موفق شدند تا از ورود نیروهای عراق جلوگیری نمایند.

لشکرهای 14 و 8 با موفقیت وارد شهر خرمشهر شدند و از خروج نیروهای به محاصره افتاده دشمن جلوگیری شد و لشکر 27 – 92 – 7 ولی‌عصر(عج) و 22 نصر تا اروند‌رود پیشروی کردند. به این ترتیب خرمشهر به آغوش میهن بازگشت.

فرماندهانی از همه دانشگاه‌ها

وی افزود:‌امداد غیبی یکی از نکاتی است که همواره در هنگام صحبت از جنگ و عملیات به میان می‌آید، اما عقلگرایی و خلاقیت‌های مبتکرانه نیروهای انقلاب کمتر در این گفتگوها عنوان می شوند،

 این خود به نوعی از نکات بکر جنگ محسوب می شود: هوشیاری و تمرکز نیروهای دشمن در خطوط پدافندی در مرحله سوم عملیات موجب شد ماموریت نیروهای خودی به انجام نرسد.

ایجاد استحکامات دشمن در خرمشهر یکی از این مسائل بود، عراق با استفاده از تخریب خانه‌های مردم و مین‌گذاری، مواضع دفاعی و حصاری مطمئن برای خود ایجاد کرده بود و برای پدافند خرمشهر یک طرح شبیه طرح اسرائیل برای کانال سوئز اجرا کرده بود که با تقویت پدافند از طرف رودخانه عبور رزمندگان از آن رودخانه به داخل خرمشهر را غیرممکن می‌نمود.

قربانی گفت:‌با کارشناسی ژنرال‌های ارتش مصر، اسرائیل،آمریکا و حتی کشورهای عربی، ارتش عراق قویترین استحکامات را دور تا دور خرمشهر ایجاد کرده‌بود، به‌طوری که صدام مطمئن شده بود ایران نمی‌تواند این خطوط را بشکند، ولی امان از قدرت خدا و توکل رزمندگان به خدا که از راهی که هیچ فرماندهی از عراقی‌ها گمان نمی‌کردند خدا کمک کرد و با دور زدن کامل دشمن از همان راهی که خرمشهر را تصرف کرده بود، ارتش و سپاه وارد خرمشهر شدند و دشمن را به زانو درآوردند.

وی گفت: به تصور دشمن عبور از کارون که نیاز به وسایل مهندسی پیشرفته داشت، به سادگی ممکن نبود و دشمن گمان می‌کرد به محض عبور رزمندگان از کارون خواهد توانست با احتیاط‌های متحرک خود که در غرب جاده آسفالته اهواز - خرمشهر مستقر کرده بود، بلافاصله واحدهایی را که از آب گذشته‌اند منهدم کند.

 اما رزمندگان 3 قرارگاه عمده متشکل از نیروهای سپاه و ارتش به ترتیب قرارگاه قدس با فرماندهی سردار احمد غلامپور و امیر سیروس لطفی با ماموریت حمله به یگان‌های دشمن در جنوب رودخانه کرخه و جنوب غرب اهواز آرایش گرفتند که در مقابل لشکر مکانیزه و زرهی قرار داشت. قرارگاه نصر هم مامور حمله از رودخانه کارون بود.

وی افزود: دشمن در طول 150 کیلومتر پدافند می‌کرد، یعنی دو ضلع شمال و شرق جبهه که رودخانه‌های کرخه کور و کارون بود حمله اصلی ما در بخشی از این خطوط بود که 50 تا 60 کیلومتر طول داشت، این جبهه به قلب سپاه دشمن می‌رفت.

مرحله اول سرپل‌گیری بود و مرحله دوم عبور از جاده آسفالته اهواز - خرمشهر و رسیدن به مرز بین‌المللی و مرحله سوم چرخش حرکت از شمال به جنوب آغاز می‌شد تا خرمشهر محاصره و نیروهای دشمن منهدم شوند.

 ما از جایی که دشمن فکر نمی‌کرد حمله کردیم دشمن تصور می‌کرد که از طرف کوت شیخ حمله می‌کنیم، اما ما درست برعکس از طرف غرب حمله کردیم یعنی دور زدیم و آنها را محاصره کردیم که باز هم برای دشمن غیرقابل تصور بود.

قربانی گفت: عملیات ما در هر سه محور به گونه‌ای بود که دشمن به محاصره درآید و این طرح یک محورش شلمچه را می‌بست و یک محور هم پل نو و غرب خرمشهر را می‌بست و اینها 3 محور عملیاتی بودند که هر 3 با موفقیت کامل توام بود.

این فرمانده روزهای فتح خرمشهر یاد آور شد:در منطقه عملیاتی بیت‌المقدس به دلیل فقدان عوارض و ناهمواری در زمین مشکلات زیادی برای رزمندگان داشت و دشمن برای مانور زرهی برتری قابل ملاحظه‌ای داشت.

 به دلیل وسعت منطقه (5400 کیلومتر مربع) افزایش نیروها عملیات سازماندهی مناسب، دقت و ظرافت در طرح‌ریزی و فرماندهی و هدایت عملیات را می‌طلبید. دشمن با اتکا به موانع طبیعی مثل رودخانه کرخه کور در شمال و کارون در شرق، اروند در جنوب و هورالهویزه در غرب جبهه خود برای پدافند مطمئن بهره‌گیری می‌کرد.

وی گفت: فاصله عملیات طریق‌القدس تا فتح‌المبین دو ماه و نیم بود و در عملیات بیت‌المقدس این فاصله به نصف تقلیل یافت و این موضوع یکی از عوامل موثر در غافلگیری دشمن محسوب می‌شد.

قربانی گفت: در مرحله اول عملیات نیروهای ما با عبور از رودخانه و استقرار در جاده اهواز - خرمشهر بیش از 8000 کیلومتر را پاکسازی کردند که با توجه به موانع عظیمی که در پیش داشتند موفقیت بزرگی بود. فداکاری نیروهای اطلاعات – عملیات و تخریب‌چی‌ها و ادوات توپخانه، نیروی قهرمان هوایی ارتش و هوانیروز بسیار تعیین کننده بود.

سردار قربانی تاکید کرد: تمامی این مسائل نبوغ نیروهای ایرانی را می‌رساند که نشان دهنده تلاش و پیگیری‌های هوشمندانه بود، فرماندهان نظامی ما از دانشگاه‌های مختلف آمده بودند و با توجه به تکلیف تمامی تجربیات خود را در اختیار جنگ قرار دادند، این یکی از نکاتی است که کمتر به آن توجه شده است.

یادی از آنان که بودند، اما امروز...

او با یاد‌آوری خاطرات دوران دفاع مقدس گفت: روزهای جنگ روزهایی پر از خاطره بود، روزهایی مملو از خاطرات تلخ و شیرین که ذکر آنها خالی از لطف نیست: شیرین‌ترین خاطره آن روزها وحدت بین سپاه و ارتش بود که در سایه توکل برخداوند متعال و رهبری حضرت امام خمینی‌(ره) توانستیم خرمشهر را آزاد کرده و قلب امام راحل را شاد کنیم و برای تمام ملت قهرمان ایران نشاط و شادی ایجاد گردید.

خاطرات تلخ هم اینکه می‌توانستیم از موفقیت بدست آمده استفاده نموده و به هدف‌های اصلی و بالاتر یعنی فتح بصره و سقوط صدام برسیم که به دلیل نبود نیروی آماده و امکانات این مهم مقدور نشد. اتفاق تلخ دیگر این بود که جمعی از همرزمان و یاران ما در این عملیات به شهادت رسیدند و ما باقی ماندیم تا غم و اندوه فقدان و دوستان خود را داشته و با مسئولیت بیشتری انجام وظیفه نماییم.

برای یادآوری از شهدا هیچ‌کس بهتر از یک همرزم نیست؛ قربانی که با یاد‌آوری نام‌شهدا احساسی عجیب در چهره اش ایجاد شده، می‌گوید: قبل از عملیات برای شناسایی به آن طرف رودخانه کارون و در خرابه‌هایی روستای سید عبود که تخلیه شده بود رفته بودیم و بچه‌های لشکر روی پشت‌بام منازل بودند.

ناگهان گشتی عراق آمد و بچه‌ها با حفظ‌ آمادگی و سکوت در برابر شلیک‌ها و پرتاب نارنجک عراقی‌ها ساکت ماندند تا طرح عملیات افشاء نشود، همه این‌قدر ساکت نشستیم که عراقی‌ها در چند قدمی ما متوجه حضورمان نشدند.  دشمن با تصور اینکه هیچ‌کس وجود ندارد عقب رفت و بچه‌ها شناسایی را به طور کامل و با موفقیت انجام دادند.

لشکر 25 سپاه کربلا‌ با یگان‌های 37 زرهی و 55 هوابرد ارتش به صورت مشترک عملیات کردند که در سمت چپ یگان همجوار ما لشکر 14 امام حسین(ع) به فرماندهی شهید حاج‌حسین خرازی و سمت راست هم لشکر 8 نجف اشرف به فرماندهی شهید حاج احمد کاظمی بودند

و در رده بالاتر سردار سرلشکر غلامعلی رشید و امیر نیاکی به عنوان فرماندهان قرارگاه فتح تا مرحله سوم عملیات و در مرحله چهارم عملیات نیز در قرارگاه نصر به فرماندهی سردار شهید حسن باقری و امیرحسنی سعدی از عزیزان همرزم ما بودند که افرادی که به فیض شهادت رسیدند سعادتمند شدند و آنها که ماندند هم در ستاد کل نیروهای مسلح و مجموعه سپاه و ارتش مسئولیت دارند.

اما خاطره و واقعیت روشن و شفاف این نبرد که به خاطرم هست مربوط سردار شهید حسن باقری، فرمانده سپاه در قرارگاه نصر در عملیات فتح‌المبین است که به فیض شهادت رسید، فرمانده ارتش در این قرارگاه امیر حسنی سعدی امروز به ‌عنوان معاون ریاست ستاد کل نیروهای مسلح در قرارگاه خاتم مشغول است.

فرمانده ارتشی، امیر نیاکی  شهید شدند و سردار رشید که فرمانده سپاه در قرارگاه فتح بود در قید حیات است و به‌عنوان جانشین رئیس ستاد کل نیروهای مسلح خدمت می‌کنند. به‌هر صورت خداوند مصلحت شهادت و زنده ماندن افراد را خودش رقم می‌زند و امروز شاید کار فرماندهان و مسئولان خصوصاَ جبهه رفته‌ها بیشتر از آن زمان باشد.

مردانی از جنس علم و نور

امروز جای خالی بسیاری از شهدا در میان ما احساس می شود، شهیدانی که اگر در جمع ما بودند شاید شرایط به شکل دیگری رقم می‌خورد: بسیاری از فرماندهان و عزیزان رزمنده که در دوران دفاع مقدس به شهادت رسیدند دارای تحصیلات عالیه و تخصص‌های مختلف در تمامی رشته‌ها بودند که به فرمان امام خمینی‌(ره) و بنابر احساس تکلیف شرعی، محیط علم و دانشگاه و کسب و کار خود را رها کرده

و با قبول مسئولیت‌ها در سراسر مناطق عملیاتی حضور یافتند و در برابر مشکلات و کمبودهای موجود که به مراتب شرایط سخت و پیچیده‌تر از امروز بود با توکل بر خدا و تدابیر خود بر بسیاری از مشکلات و کمبودها فائق آمدند و در مواردی شگفتی آفریدند.

آنها که در ساخت پل‌های عظیم خیبر و بعثت نقش داشتند و در راه‌اندازی و مجموعه توان‌ هوایی، دریایی و زمینی اقدام کردند و حتی سلاح‌های ناشناخته اغتنامی را بکار‌گیری نمودند و برای نگهداری قطعات و اقلام مصرفی آنها با تلاش شبانه‌روزی و طرح‌های متعدد کارهای ستودنی انجام دادند.

وی گفت:‌به طور حتم اگر امروز هم در قید حیات بودند با آن ویژگی‌هایی که داشتند از جمله اعتقاد به انجام تکلیف در هر شرایط، اطاعت از ولایت، صبر و مقاومت، سادگی و قناعت، مشورت و تدبیر برای امور، توکل و توسل، روحیه استکبارستیزی، شجاعت و رشادت، تلاش شبانه‌روزی، ایثار و از خود گذشتگی، اخلاق اسلامی و روحیه شهادت‌طلبی در برابر بسیاری از مسائل امروز می‌توانستند به بهترین شکل ممکن موفق باشند و چه بسا با بودن ایشان بسیاری از مسائل امروز وجود نداشت.

روحیه جهادی

برخی شرایط عوض شده است، اما از دیدگاه مرتضی قربانی روحیه جهاد همچنان در بین فرماندهان آن دوران دیده می‌شود: شرایط مکانی و زمانی در روحیه جهادگری بسیار موثر است

و در دوران دفاع مقدس وجود رهبری حضرت امام‌ خمینی‌(ره) و روحانیون و علمای بزرگوار در سراسر کشور و تهاجم همه جانبه استکبار جهانی و تصرف مناطق مختلف از سرزمین مقدس جمهوری اسلامی و مظلومیت جمهوری اسلامی و دفاع از اسلام، انقلاب، میهن، ناموس، شرف و عزت، همه موجب می‌شد تا روحیه جهادگری وجود داشته باشد و هر‌کس در شهر و محل خود شاهد شهادت عزیزی بود که برای دفاع از انقلاب اسلامی و مملکت به شهادت رسیده بود.

امروز هم گرچه شرایط صلح و رفاه و امنیت برقرار است، اما دشمن با انواع روش‌ها و ابزار و تهاجمات فرهنگی تلاش می‌نماید. در واقع جبهه امروز، جبهه فرهنگی و اقتصادی است، اما به اعتقاد بنده ملت مسلمان و حزب‌اللهی همچنان در شرایط لازم به فرمان مقام معظم رهبری در همه صحنه‌ها با روحیه جهادی آماده ایثارگری هستند و طبیعی است مسئولان محترم باید برای حفظ روحیه جهادگری برنامه داشته باشند و تلاش نمایند. امروز اگر برای اسلام خطری پیش آمد همه برمی‌خیزیم.

قربانی از مردم دعوت کرد تا با قدرت برای حفظ و دفاع ارزش‌های انقلاب و دفاع مقدس از رهبری پیروی کنند: حفظ انقلاب اسلامی، این میراث گرانبهای حضرت امام خمینی‌(ره) بر همه ما واجب است و برای حفظ انقلاب و ارزش‌های دفاع مقدس باید با وحدت کلمه و هوشیاری کامل و اطاعت از امر ولایت و نیز سعی و تلاش و پشتکار هر کس در مسئولیت و وظایف خود کوشش نماید تا زمینه رشد و شکوفایی در تمامی امور فراهم گردد.

باید در مقابل توطئه‌های دشمنان بویژه در تهاجم فرهنگی و تنگناهای اقتصادی و مشکلات اجتماعی با مشورت و برنامه‌ریزی صحیح و مقاومت و ایستادگی موجبات حل مشکلات را فراهم کنیم. باید فداکاری‌های گذشته افراد را ببینیم، اگر ما ملاک را تقوی و جهاد بگیریم همه چیز در آن مستتر است.

مدیران شایسته و توانمند باید به کار گیری شوند تا مدیریت کشور به خوبی پیش برود و دغدغه‌ای باقی نماند. دغدغه امروز فقر مردم است. مدیریت قوی مشکلات اقتصادی را  از بین می برد و به این ترتیب پدافند ملی ما تقویت می‌شود و کسی جرات نمی‌کند تعرضی داشته باشد.

طعم شیرین باروت

روزهای جنگ روزهای بسیار سختی بود، روزهایی  با حال و هوایی دلپذیر که بوی شهادت می داد، بوی جهاد: همه روزهای جنگ سخت بودند، ما تازه انقلاب کرده بودیم و دنیای کفر برای نابودی انقلاب بسیج شده بود، استعمار اینقدر خورده بود و چریده بود که نمی‌خواست باور کند که این انقلاب مردمی در قلب خاور میانه شکل بگیرد. وقتی دشمن این انقلاب را با این عزت دید، تمام نیرویش را برای نابودی ما و انقلاب ما بسیج کرد.

در آبادان و خرمشهر روزهای سختی پشت سرگذاشتیم، در محاصره ما تنها دو ساعت خواب داشتیم. از هر طرف خمپاره بود که بر سر ما می ریخت. وقتی خبر آزادی خرمشهر رسید بسیاری اشک شوق ریختند، البته برای این فرماندهان طعم پیروزی شیرین‌تر بود: ما در میانه درگیری بودیم، وقتی آش می‌پزند اول آشپز با بشقاب و قاشق می‌چشد، اما ما آن روز با توپ و تانک طعم خوب پیروزی را چشیدیم.

دشمن باورش نمی شد که ما از مسیری که خودش به خرمشهر حمله کرده بود این شهر را پس بگیریم، تمام ژنرال‌های عراقی، مصری، اسرائیلی، اروپایی وآمریکایی همه  معتقد بودند دژ اطراف خرمشهر غیر ممکن است در هم بشکند، صدام هم مطمئن بود و حق داشت.

دو طرف شهر را بهمنشیر و کارون و یک طرف دیگر را یک کیلومتر میدان مین و سیم خاردار گرفته بود و خود صدام هم باور داشت که می تواند این شهر را حفظ کند.اما خدا به فکر ما انداخت که از شلمچه یعنی همان مسیری که خود عراقی‌ها آمدند وارد شویم. این یک معجزه بود. ما همه جوانب را در نظر گرفته بودیم ولی ورود به شهر پیش بینی نشده بود. کسی نباید تکبر کند، هیچ کس این طرح را نداشت.

در لحظه ای که پیروزی بر سپاه عراق اعلام شد و اسرا پرچم سفید نشان دادند من در مرز شلمچه بودم. هر دقیقه هزار توپ و خمپاره بر سر ما می ریخت و عراق برای شکستن این راه تنفس و گلوگاه همه کاری کرد. توپ و خمپاره جوری به زمین می‌خورد که انگار هزار نفر کنار هم طبل می‌زدند، به قول عدنان خیرالله نماینده صدام، عراق زمین را سوزاند، اما ما با پوست و خون از این منطقه دفاع کردیم.

با این حال وقتی خرمشهر سقوط کرد در یک آن دیدم تمام منطقه آرام شد، مثل اینکه عراقی‌ها هم از شر صدام راحت شدند و نفس کشیدند، خودشان می دانستند که سیلی خوردند و همین انگار برای آنها بس بود.

بعد از آن تا ده روز آتش بلند نشد.در آخر حرفی به میان آمد که انتظارش را داشتیم: دلم برای همه شهدا تنگ شده است. شهدایی که در محاصره آبادان کنار هم بودیم، بهروز مرادی، جلیل موسوی، قاسم و محمود و جمشید و شاهرخ، شهید هاشمی و ... خلاصه دلم برای همه تنگ شده است.

از قافله شهدا عقب مانده‌ام، قسمت من ماندن و تلاش کردن و خدمت کردن بود، خدا کند از درجه شهدا عقب نمانیم. امیدوارم ارزش‌ها حفظ شود، این فصل، فصل انتقال است، باید راه، روش و منش رو حفظ کرد و به نسل بعدی انتقال داد.

همشهری جمعه

کد خبر 81887

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز