اسدالله افلاکی: اول خرداد (22 می‌) را روز جهانی تنوع زیستی اعلام کرده‌اند.

 قرار بود به همین مناسبت شنبه گذشته، گزارشی درباره وضعیت تنوع زیستی کشورمان در همین صفحه منتشر شود اما به دلایلی چاپ گزارش به امروز موکول شد. 

 در این گزارش که از نظرتان می‌گذرد تنوع زیستی با نیم‌نگاهی به «پروژه بین‌المللی حفاظت از تنوع زیستی در سیمای حفاظتی زاگرس مرکزی» از منظر 2 صاحب‌نظر بررسی و تبیین شده است.

«وضعیت گونه‌های گیاهی کشور بحرانی است»؛ دکتر حسین آخانی، استاد دانشگاه تهران با بیان این جمله در واقع تصویری کلی از پوشش گیاهی به‌دست داده و می‌افزاید: چرای بی‌رویه دام یکی از عوامل اصلی این وضعیت نگران‌کننده است. امروزه در سراسر کشور قبل از آنکه گیاه گل و دانه بدهد به‌دلیل چرای دام نابود می‌شود؛ به‌ویژه این فشار در زاگرس بسیار شدید است. در البرز هم چرای دام وجود دارد اما شدت آن بسیار کمتر از زاگرس است.

این گیاه‌شناس در ادامه تصریح می‌کند: به‌طور کلی کمتر منطقه‌ای را می‌توان یافت که درآن ذخایر بذری بتواند از چرای بی‌رویه دام مصون بماند؛ تنها در برخی مناطق حفاظت‌شده این مشکل کمرنگ است و به همین دلیل فرسایش خاک شدت گرفته و با اندکی بارندگی، سیلاب جاری می‌شود.

توسعه یا تخریب

آخانی از تخریب اراضی جنگلی و مرتعی به‌عنوان دومین عامل نابودی پوشش گیاهی یاد کرده و خاطرنشان می‌سازد: در حال حاضر تحت عناوین مختلف به این اراضی تعدی می‌شود. جاده‌سازی‌ بی‌رویه، گسترش صنایع به‌خصوص صنایع آلاینده، ساخت‌و‌سازهای بی‌رویه در حاشیه جنگل‌ها و ویلا‌سازی‌ در داخل جنگل نمونه‌هایی از این شیوه تعدی است. آنچه به نگرانی‌ها دامن می‌زند اینکه گسترش جاده‌سازی‌ در اراضی جنگلی به حدی است که عشایر هم‌اکنون دام‌های خود را با کامیون به مناطق ییلاقی و قشلاقی می‌برند. این جاده‌سازی‌‌ها دسترسی آسان را به مناطق بکر طبیعی فراهم می‌سازد و ساخت ویلاهای آن‌چنانی در دل طبیعت ناشی از همین دسترسی‌های آسان است.

کمتر منطقه‌ای از تخریب‌ها در امان مانده است»؛ آخانی با بیان این جمله می‌افزاید: متأسفانه تخریب، مناطق حفاظت شده و پارک‌های ملی را هم گرفته و در مواردی تا دل این مناطق پیش رفته است. کنارگذر انزلی، جاده واقع شده در قلب پارک ملی گلستان و میانگذر ارومیه از جمله مناطقی است که دارای اهمیت بین‌المللی است اما می‌بینیم به‌رغم همه اهمیتی که این مناطق دارند دستخوش دخالت‌های غیرمسئولانه واقع شده و تنوع زیستی در این مناطق در آستانه انهدام کامل قرار دارد.

این عضو هیئت علمی دانشگاه تهران، مدیریت بد منابع آبی را سومین عامل تخریب تنوع‌زیستی کشور عنوان می‌کند و می‌گوید: این مدیریت نامطلوب به 2شیوه اعمال می‌شود؛ سدسازی بی‌رویه و بهره‌برداری بی‌رویه از آب‌های زیرزمینی.

آخانی با ابراز تأسف از نادیده‌گرفتن معیارهای زیست‌محیطی در سدسازی خاطرنشان می‌کند: براساس آمارهایی که از سوی وزارت نیرو اعلام شده، حدود هزار سد یا ساخته شده یا در حال ساخت است و یا احداث آن در دست مطالعه و بررسی است. کشور ما مگر چند رودخانه دارد که می‌خواهیم هزار سد بسازیم؟ این سدها باعث نابودی شبکه رودخانه‌ها می‌شود. این در حالی است که حیات تمام اکوسیستم‌های طبیعی کشور وابسته به این رودخانه‌هاست. متأسفانه امروزه اغلب رودخانه‌ها به‌دلیل مدیریت غلط منابع آبی و همین سدسازی‌های بی‌رویه تخریب شده‌اند؛ به همین دلیل جوامع گیاهی حاشیه و گونه‌های گیاهی‌ای که در بستر این رودخانه‌ها وجود دارد در حال نابودی است.

این محقق منابع طبیعی، خشک‌شدن تالاب‌ها را هم ناشی از مدیریت نادرست منابع آبی و به‌ویژه سد‌سازی‌ می‌داند و می‌گوید: ارومیه، مهارلو، پریشان و شادگان، قربانی همین شیوه غلط مدیریت شدند؛ شیوه‌ای که همچنان برآن پافشاری می‌شود و سایر تالاب‌ها نیز از آن در امان نخواهند ماند.

وی درباره بهره‌برداری بی‌رویه از آب‌های زیرزمینی تصریح می‌کند: از یک سو، با بستن سد امکان تغذیه آب‌های زیرزمینی را از بین می‌بریم و از سوی دیگر، با صدور مجوز چاه عمیق، اجازه می‌دهیم از آب‌های زیرزمینی بدون کمترین نظارتی برداشت شود؛ بی‌آنکه به این نکته توجه داشته باشیم که هرچه سطح آب‌های زیرزمینی پایین برود گیاهان با کم‌آبی مواجه می‌شوند زیرا گیاهانی که طی سال‌های متمادی با این آب‌های زیرزمینی همگون شده‌اند با برداشت‌های بی‌رویه این آب‌ها زندگی‌شان به خطر می‌افتد.

بی‌توجهی به گیاهان داخلی در ایجاد فضای سبز

آخانی توجه به گیاهان خارجی را از دیگر عوامل تهدید‌کننده پوشش گیاهی ذکر می‌کند و می‌گوید: در حال حاضر اغلب از گیاهان وارداتی برای فضای سبز استفاده می‌شود در حالی که با مدیریت صحیح می‌توانیم طبیعت را در دل شهرها و روستاها حفظ کنیم. اگر حد واسط اتوبان‌ها و بزرگراه‌ها را حفظ کنند بعد از چند سال پوشش گیاهی و ذخایر ژنتیک در دل این جزیره‌ها حفظ می‌شود. این شیوه‌ای است که در بسیاری کشورها اعمال شده و پاسخگو هم بوده است.

وی در باب عملکرد سازمان محیط‌زیست و سازمان جنگل‌ها به‌عنوان متولیان حفاظت از تنوع زیستی تصریح می‌کند: قطعا نمی‌توان منکر زحمات محیط‌بانان و جنگلبانانی شد که با جان خودشان از مناطق حفاظت‌شده و پارک‌های ملی حفاظت می‌کنند- تا آنجا که در این راه شماری از محیط‌بانان و جنگلبانان جان باخته‌اند- اما حساب محیط‌بانان و جنگلبانان چیز دیگری است. مسئله‌ای که وجود دارد اینکه سازمان محیط‌زیست و سازمان جنگل‌ها از نظر کارشناسی و تخصص، کمترین آشنایی را با تنوع زیستی دارند؛ به‌ویژه این مسئله در سازمان محیط‌زیست محسوس‌تر است.

ضعف مدیریت در این سازمان به گونه‌ای است که در برابر هیچ عامل مخربی قدرت ایستادگی ندارند. نمونه آن این همه تخریبی است که در مناطق حفاظت‌شده و تالاب‌ها اتفاق می‌افتد. ما می‌بینیم هر روز وزارتخانه‌ای به بهانه توسعه و عمران به این مناطق تعدی می‌کند اما محیط‌زیست کمترین تلاشی برای مقابله با این تخریب‌ها نمی‌کند اگر هم تلاشی دیده می‌شود تحت فشار رسانه‌هاست. دلیل این وضعیت هم این است که ساختار سازمان حفاظت محیط‌زیست تشریفاتی است. شاهد این مدعا اینکه طی 3دهه گذشته هیچ‌گاه یک متخصص محیط‌زیست در راس این سازمان نبوده است.

طبعا روسای غیرمتخصص، مدیرانی انتخاب می‌کنند که یا با مشی سیاسی خودشان همخوان باشند یا قابل اعتماد باشند؛ در نتیجه بدنه مدیریتی بسیار ضعیف است و به تبع آن بدنه کارشناسی هم ضعیف و ناکارآمد است. در نتیجه همین نگرش است که کارشناسان برجسته، جذب سازمان حفاظت محیط‌زیست نمی‌شوند چون مدیری که خودش تخصص ندارد مدیران متخصص را به کار نمی‌گیرد و از استخدام کارشناسان برجسته جلوگیری می‌کند. وضعیت کنونی محیط‌زیست نتیجه همین طرز نگاه است.

حیات وحشی نمانده

دکتر اسماعیل کـهرم، مــدرس حیات وحش، درباره وضعیت تنوع زیستی در ایران می‌گوید: امروز وقتی می‌خواهند تنوع زیستی را مطالعه کنند به زبان بسیار ساده، «آش را با جاش مطالعه می‌کنند» یعنی از حشرات گرفته تا گربه‌سانانی چون پلنگ و یوز با محیط‌زیست طبیعی‌شان مطالعه می‌شوند. اگر زیستگاه‌های این حیوانات را در نظر نگیریم چیزی برای مطالعه وجود نخواهد داشت. اکنون محافل محیط‌زیستی و مؤسسات بین‌المللی توجهی به باغ‌وحش ندارند زیرا حیوانی که از زیستگاهش دور می‌شود در واقع از چرخه حیات وحش خارج می‌شود. براین اساس می‌توان گفت محیط طبیعی، شاخص و تعیین‌کننده سلامت تنوع زیستی یا حیات وحش است.

این استاد دانشگاه می‌افزاید: تنوع زیستی عبارت است از عنکبوت هشت‌پا، مار بی‌دست‌وپا، هزارپا  و همه موجودات زنده که در کره زمین زیست می‌کنند. امروزه علم ثابت کرده همه این موجودات با هم در ارتباطند؛ یعنی ازبین‌رفتن هر گونه زیستی باعث فعل‌وانفعالاتی می‌شود که بر زندگی دیگر موجودات و از جمله انسان اثرگذار است. خوشبختانه کشور ما از نظر تنوع زیستی موقعیت بسیار ممتازی دارد. در کشور ما حدود 520 گونه پرنده، 190پستاندارمختلف، بیش از 26گونه دوزیست و حدود 96 گونه خزنده شناسایی شده است.  این جمعیت متنوع زیستی در مقیاس جهانی کم‌نظیر است. ما بیش از همه کشورهای اروپایی در کشورمان انواع پرنده داریم.

با تنوع زیستی چه کرده‌ایم؟

کهرم با اظهار تأسف از وضعیت کنونی حیات وحش کشورمان می‌گوید: از یک سو، زیستگاه‌ها جولانگاه دامداران شده و از سوی دیگر با صدور مجوز برای استخراج گاز در نایبند، احداث جاده در لار، احداث میانگذر در تالاب انزلی، ساخت جاده در پارک ملی گلستان، صدور مجوز برای تاسیس مجتمع تفریحی در تندوره و صدها مورد دیگر، زیستگاه‌ها را از دم تیغ گذرانده مجال را بر تنوع زیستی روز‌به‌روز تنگ‌تر کرده‌ایم. ساختن صدها سد روی رودخانه‌های مشروب‌کننده تالاب‌ها از جمله ارومیه، از دیگر تصمیمات نادرستی است که به تخریب طبیعت و نابودی تنوع زیستی کشور منجر شده است. واقعا باید از خودمان بپرسیم چرا این همه نسبت به نعمت بیکران خداوند قدرنشناسی می‌کنیم!

این پرنده‌شناس تصریح می‌کند: زمانی تصور می‌شد شکارچیان متخلف، بیشترین لطمه را به حیات وحش می‌زنند اما آنها ممکن بود 10درصد اردک‌های انزلی را شکار کنند در حالی که با احداث جاده و خشک‌شدن «سیاه کشیم» دیگر نشانی از آن 200 بال قویی که هر سال برای زمستان‌گذرانی به این منطقه می‌آمدند در منطقه نمی‌بینید. وقتی زیستگاهی را تخریب می‌کنند مثل آن است که خانه‌ای را بر سر ساکنان آن خراب کنند؛ این اتفاقی است که در اکثر زیستگاه‌های ما روی داده است.

دلیل این همه بی‌مهری چیست؟

این استاد دانشگاه درباره علل این همه نابسامانی و بی‌مهری با طبیعت می‌گوید: شاید این سؤال برای بسیاری مطرح شود که با وجود انواع قوانینی که برای حفظ طبیعت و تنوع زیستی در کشور وجود دارد -به‌ویژه اصل پنجاهم قانون اساسی که گل‌سرسبد این قوانین است- چرا محیط‌زیست کشور ما به این وضعیت اسفبار مبتلا شده است؟ پاسخ این است: آنچه محیط‌زیست کشور را به این وضعیت بحرانی کشانده، کوتاهی در اجرای قوانین است و این کوتاهی هم بیشتر ناشی از آن است که کار حفاظت از محیط‌زیست را به دست عده‌ای سپرده‌اند که نه صلاحیت علمی دارند و نه علاقه‌ای به این کار دارند بلکه به این کار به چشم یک شغل نگاه می‌کنند؛ حال آنکه حفاظت از حیات وحش و تنوع‌زیستی و طبیعت، یک شغل نیست، یک روش زندگی است. آنهایی باید وارد این عرصه شوند که این روش زندگی را می‌شناسند.

پروژه‌ای در محاق

کهرم درباره پروژه بین‌المللی حفاظت از تنوع زیستی زاگرس می‌گوید: این پروژه برای زنده‌نگاهداشتن قسمتی از زیباترین و شایسته‌ترین کوهستان‌های ایران و جهان طرح‌ریزی شد؛ پروژه‌ای جامع که قرار بود به حفظ کوهستان‌ها، جنگل‌ها، مراتع و روش زندگی زیستمندان زاگرس منجر شود.

سال‌هاست این پروژه در جریان است؛ از دولت قبلی تا‌کنون. اما از آنجا که کاسبکارانه و به چشم یک شغل به این پروژه نگاه شده، با وجود منابع عظیم مالی، این پروژه هیچ‌گونه پیشرفتی نداشته است. هنوز گوسفندان بی‌شماری در مراتع زاگرس مشغول چرا هستند و قطع درختان هم همچنان ادامه دارد. نتیجه حاکم بودن چنین روندی فرسایش خاک است که به‌خوبی در این منطقه محسوس است. بخشی از این پروژه، استفاده از زاگرس به‌عنوان یک محل اکوتوریسمی و تبدیل آن به قطب گردشگری جهان بود اما در این زمینه هیچ اقدامی تاکنون صورت نگرفته است.

وی می‌گوید: از همه بدتر آنکه هیچ‌گونه اطلاع‌رسانی در این زمینه برای مردم ایران و بومیان زاگرس انجام نمی‌گیرد؛ حال آنکه مجریان طرح‌هایی از این دست در سراسر جهان سخنگو دارند.

کد خبر 82049

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار محیط زیست

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز