وی در 25 سال گذشته زبان انگلیسی را به دانشآموزان آموزش میداد اما در طول عمرش همیشه به ساختن مجسمههای ماسهای در ساحل علاقه داشت و اتفاقا در این کار بسیار هم ماهر بود.
او یکباره به شاگردانش گفت از این پس برای آموزش آنها در ساحل آماده خواهد بود اما نه برای آموزش زبان، بلکه برای آموزش هنر ساخت مجسمههای ماسهای. این زن میانسال که هماکنون به طور داوطلبانه در ساحل مشغول به کار است، گفت: دانش آموزان به همان اندازه که به آموختن علم نیازمندند، باید با هنر هم آشنا شوند.
آدمربایی با ویلچر
میامی: 2 نوجوان سارق که برای سرقت داراییهای یک پیرمرد معلول او را همراه با ویلچرش ربوده بودند به دام پلیس افتادند. این نوجوانها که 17 و 13 سال داشتند این پیرمرد را که روی ویلچر نشسته بود و قصد داشت از خیابان عبور کند، ربودند و با سرعت زیادی ویلچر او را به سمت یکی از پارکینگهای اطراف هدایت کردند. سپس آنها اقدام به کتک زدن پیرمرد کردند و دست آخر کیف پول و ساعت طلای او را سرقت کرده و پا به فرار گذاشتند.
این در حالی بود که پارکینگی که آنها در آن حضور داشتند، مجهز به دوربین مدار بسته بود و پلیس پس از حضور در محل برای کمک به پیرمرد، سارقان را شناسایی کرد.
این نوجوانان خلافکار فقط پس از چند ساعت از انجام این سرقت دستگیر شدند. دادگاه به اتهام سرقت و آزار رساندن به انسانی معلول آنها را به حبس و کار اجباری برای مؤسسههای خیریه محکوم کرده است.
کمک به رمزگشایی جملات
واشنگتن: ناتوانی ماموران پلیس در رمزگشایی برخی جملات که بین تبهکاران به عنوان جملات رمز رد و بدل میشود، موجب شده است که پلیس برای ترجمه این کلمات، دست به دامن مردم شود.
به گفته مقامات پلیس، تبهکاران برای اینکه ماموران مخفی متوجه نشوند قصد دارند چه کاری انجام دهند از کلمات رمز استفاده میکنند و این در حالی است که برخی از این جملات و کلمات همچنان برای پلیس به عنوان یک رمز باقی مانده است.
به همین دلیل تعدادی از جملات رمز روی پایگاه الکترونیکی پلیس قرار گرفته و از مردم دعوت شده است تا این جملات را رمزگشایی کنند.
البته در این پایگاه تاکید شده است که حل این معماهای پلیسی لزوما به معنای دستیابی به موقعیت شغلی در مرکز پلیس نیست و افراد باهوشی که بتوانند پاسخ این رمزها را پیدا کنند، فقط به پلیس کمک کرده و یک وظیفه انسانی انجام دادهاند؛ البته تاکنون کسی موفق نشده رمز این جملات را پیدا کند.
چاپ داستان روی دستمال
توکیو: در حالی که از دیرباز داستانها همیشه روی کاغذ و بهصورت کتاب چاپ میشدند، اخیرا امکان خواندن داستان و کتاب در اینترنت یا از طریق تلفن همراه هم بهوجود آمده است. مدیر یک کارخانه دست به ابتکار جالبی زده و آن چاپ داستان روی دستمال است.
مطابق این طرح ابتکاری و به گفته طراح این پروژه، خواندن این داستانها روی قطعات دستمال کاغذی وقت زیادی نمیبرد و این در حالی است که از این طریق میتوان فرهنگ کتابخوانی را بین تمام مردم نیز تقویت کرد.
گفتنی است شرکت تولیدکننده این داستانها برای شروع، یک داستان ترسناک را انتخاب کرده که نسخه سینمایی آن هم ساخته شده است و به احتمال زیاد خوانندههای زیادی پیدا خواهد کرد. از سوی دیگر قیمت این دستمالها حدود 2دلار است که در مقایسه با دستمالهای معمولی چندان گران نیست.