مریم رضا زاده: سید رحیم میریان یکی از کارکنان بیت امام(ره) از نزدیک با آن بزرگوار و خانواده معظمش زندگی کرده و خاطرات بسیاری از امام(ره) در سینه خود دارد.

وقتی از خاطراتش می‌گوید بیش از همیشه پی به ابعاد شخصیتی امام(ره)‌ می‌بری. ابرمردی مهربان، جدی، شوخ طبع، سیاستمدار، خانواده‌دوست، عارف و .... میریان راست می‌گوید؛ او واقعا بزرگ بود.

امام نسبت به انجام چه کارهایی ناراحت می‌شدند و در واقع عکس‌العمل نشان می‌دادند؟
امام خمینی خوش برخورد بود و خیلی دقت داشتند. چیزی که امام(ره) خیلی از آن ناراحت می‌شدند اسراف بود. اسراف را در همه زمینه‌ها بد می‌دانستند و از آن طرف خودشان سعی می‌کردند کوچکترین اسرافی نداشته باشند.

در استفاده از آب، برق، کاغذ و اینکه همیشه سر ساعت در جایگاه حاضر می‌شدند و می‌گفتند نباید وقت مردم ضایع شود، زیرا آنها باید به تمامی کارهایشان برسند. روزی شیر دستشویی خانه امام خراب شده بود و آب چک‌چک می‌کرد و امام گفتند لوله‌کش را بیاورید تا این را درست کند.

تا من لوله‌کش بیاورم طول کشید و هنگامی که رفتم دیدم امام(ره) ظرفی را زیر آن گذاشته بودند و وقتی خدمتشان رفتم گفتند آن ظرف آب را بیاورید. وقتی آوردم گفتند چقدر آب اینجا جمع شده است، گفتم حدود یک لیتر، فرمودند اگر در این مملکت که این همه خانه و شیر آب وجود دارد هر کس بخواهد برای خرابی شیر خانه‌اش این همه وقت تلف کند چقدر آب مصرف می‌شود، چقدر اسراف می‌شود، آیا این درست است، سعی کنید خرابی‌های اینگونه را با سرعت عمل بیشتری درست کنید تا منابع اینگونه به هدر نرود.

  • نحوه آشنایی‌تان و وارد شدن به بیت چگونه بود؟

در سال ٦٠ – ٥٩ که ترور شخصیت‌های مختلف زیاد شده بود، من توسط آیت‌الله طاهری امام جمعه اصفهان به مرحوم حاج‌احمد آقا معرفی شدم.

  • کارتان از چه قسمتی از بیت شروع شد؟

من که یکی از اعضای سپاه بودم هنگام ورود به بیت مسئول قسمتی از امور مالی و خدماتی منزل امام، بیت و دفتر ایشان شدم.

  • بیشترین ارتباط‌تان با حاج‌احمد‌آقا بوده یا امام؟

بیشترین ارتباط من با حاج‌احمد‌آقا بود، ولی چون تمامی کارهای امام را حاج‌احمد‌آقا انجام می‌داد، من نیز به نوعی با امام در ارتباط بودم.

  • شاخص‌ترین رفتار امام(ره) که هنوز هم در خاطرتان مانده است، چیست؟

خلوص امام بود، اینکه امام گفتارش در واقع اول عمل بود، بعد گفتار. دوم نظم ایشان بود که زبانزد خاص و عام بود، دقت ایشان در کارها و وقتی که با محاسبه دقیق برای کارها صرف می‌کردند و اینکه ایشان در وقت گذاشتن برای ملاقات‌ها، مطالعه و تحقیق بسیار دقیق بودند . این همه از مواردی است که امام خیلی  روی آن حساس بودند.فکر می‌کنم هنگامی که‌ شما وارد بیت شدید، امام حدود یک سالی بود که در جماران مستقر شده بودند.

بله، اما باید بدانیم امام در ابتدا تصمیم داشتند در قم به رهبری جامعه بپردازند چون هدف ایشان ریاست و قدرت نبود بلکه برای رهبری جامعه و مردم بود، ولی ایشان به خاطر کسالت قلبی که داشتند به تهران آمدند و در بیمارستان شهید رجایی بستری شدند و بعد از آن امام را به خانه‌ای در دربند می‌برند و پس از چند ماه  من باید در منطقه‌ای باشم که با مردم سروکار داشته باشم، لذا جماران را انتخاب کردند و در این ٨ سالی که امام در جماران بودند جایی نمی‌رفتند و فقط در منزل،  حسینیه و حیاط پشتی برای قدم زدن می رفتند.

  • امام(ره) برچه مسائلی بیشتر تاکید داشتند؟

امام حتی وقتی مهمان داشتند اگر الله‌اکبر اذان را می‌شنیدند، بلند می‌شدند و وضو می‌گرفتند و برای نماز آماده می‌شدند. از زمانی که من خدمتشان بودم از نیم ساعت قبل از اذان آماده می‌شدند برای نماز، قرآن می‌خواندند و هنگامی که اذان می‌گفتند نافله ظهر و نماز ظهر و عصر را می‌خواندند وحتی تا آخرین لحظه عمر با آن کسالت و مریضی که داشتند نمازشان را می‌خواندند.

حتی روز آخری که خدمتشان بودم گفتند آب بیاورید می‌خواهم وضو بگیرم و وقتی آب آوردیم وضو گرفتند با اینکه فشارشان پایین بود گفتند زیر تخت من را بالا بیاورید و زیر تختشان را که بالا آوردم نماز نافله را خواندند و نماز ظهر و عصر را نیز خواندند و حتی مناجات و تعقیبات نماز را نیز به جا آوردند و گفتند حالا بگویید اعضای خانواده و اعضای دفتر بیایند.

  • برخوردشان در منزل با اهل خانه چگونه بود؟

ایشان با احترام خاصی با تمام اهل خانه رفتار می‌کردند و حتی به یاد دارم تا خانم سر سفره نمی‌آمدند امام نیز نمی‌نشستند و هنگامیکه خانم می‌آمدند امام نیز بعد از ایشان می‌نشستند، با نوه‌ها و بچه‌ها می‌گفتند، می‌خندیدند  و شوخی می‌کردند، حتی بازی می‌کردند، همانطوری که می‌دانید ایشان با سر باز در روز پیاده‌روی می‌کردند ساعت ٥/٧ – ٧ و ٥/٩ -٩ صبح و ٥/٤ -٤ بعداز ظهر.

بعد از پیاده‌روی می‌نشستند و بابچه‌ها حرف می‌زدند. با علی‌آقا پسر کوچک احمد‌آقا که در آن موقع کوچک بودند توپ بازی می‌کردند.

  • کمی از حال و هوای قبل از بیماری امام در بیت بگویید؟

امام قبل از بیماری اصلی‌شان یک بیماری قلبی داشتند که سال‌ها قبل نیز به این بیماری مبتلا بودند و وقتی به این بیماری جدید مبتلا شده بودند خیلی خونسرد با آن برخورد می‌کردند.

حتی روزی که قرار بود امام را عمل کنند خدمتشان رسیدم و گفتم دکترها می‌خواهند خدمت برسند، فرمودند بگذارید خلاصه اخبار را بشنوم بعد بگو بیایند، خلاصه اخبار را شنیدند. ١٠ - ١١ دکتر وارد اتاق شدند که دکتر فاضل نیز سخنگوی‌شان بود و وقتی به ایشان گفتند که این جمع به نتیجه رسیده‌اند که شما را عمل کنند، امام فرمود به هر نتیجه رسیدید من نیز آماده‌ام و وقتی ایشان را برای عمل جراحی به بیمارستان بردند به دکتر عارف گفت: «آقای دکتر نه تقصیر شماست، نه تقصیر من.  تقصیر این شناسنامه است که می‌خواهد باطل شود و خط قرمز بخورد.»

وقتی بعد از عمل ایشان را به منزل آوردند حاج‌احمد آقا گفت: «بابا چطورید؟» گفت : احمد من دارم می‌روم. حاج‌احمد آقا با بغض گفت آقاجان اینها نقاهت‌های بعد از عمل است، ان شاءالله بهبودی حاصل می‌کنید.

امام چشم‌هایشان را بستند و شروع به دعا خواندن کردند یک ربع به ٣ بعدازظهر بود که امام به من گفتند ساعت چند است؟ گفتم ساعت یک ربع به ٣ است. ایشان دوباره چشمانشان را روی هم گذاشتند و دوباره شروع به دعا خواندن کردند و سرساعت ٣ بعدازظهر بود که ایشان در واقع تمام کردند. دکترها در این لحظه وارد اتاق شدند دکتر عارف و دیگر دکترها شروع به ماساژ و شوک دادن به امام کردند.

دکتر الیاسی دکتر شوک به دکتر عارف گفت: «تمام کرده‌اند آیا شوک بدهیم و در این لحظه حاج‌احمد آقا به دکتر عارف گفت آیا این کار شما اثر دارد، دکتر گفت:« نه اثری ندارد» و حاج احمدآقا گفت: «امام را اذیت نکنید. ایشان را به حال خود بگذارید»

دکترها در حدود ساعت ١٥/١٠ شب دست بر داشتند. در این لحظه‌ حاج‌احمد‌آقا دست خود را بر روی چشمان ایشان گذاشتند و انالله و اناالیه راجعون را خواندند.

  • آیا در زمان حیات امام خود ایشان جای خاصی را برای دفنشان در نظر گرفته بودند؟

نه. ولی حاج احمدآقا در زمان بیماری ایشان مکانی را که مدنظر داشتند دشت احمد در منطقه کوشک نصرت بود، اما بعد از اینکه ایشان از دنیا رفتند، عده‌ای گفتند بهتر است ایشان را در مشهد به خاک بسپاریم، عده‌ای نیز قم را در نظر گرفتند، ولی حاج احمدآقا گفتند هیچ مکانی بهتر از بهشت‌زهرا(س) و کنار شهدا نیست و بنابراین ایشان در همین مکان کنونی به خاک سپرده شدند.

  • برخورد امام با خود شما چگونه بود؟

برخورد ایشان با من بسیار خوب بود و فقط یک بار با من تند حرف زدند و آن زمانی بود که اسرافی در کار کرده بودم.

همشهری جمعه

کد خبر 82846

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز