اگر چه برگزاری انتخابات ریاستجمهوری در ایران طرح این نوع بحثها را در سطح جهانی بسیار کمرنگ کرده اما البرادعی رئیس آژانس بینالمللی انرژی هستهای ضمن تاکید بر صلح آمیز بودن برنامه هستهای ایران گفت که نمیتواند بهطور قطع بگوید مسیر حرکت ایران به سمت تولید تسلیحات اتمی نیست.
اخیرا در یکی از دانشگاههای آمریکا نیز با برگزاری جلسهای که در آن کارشناسان سیاسی از 2جناح تندرو و معتدل آمریکا حضور داشتند به بررسی موضوع احتمال حمله به تاسیسات هستهای ایران و آثار مثبت و منفی آن برای جامعه جهانی پرداختند. اما فرید زکریا از کارشناسان سیاسی مشهور و سرپرست نسخه بینالملل نیوزویک در مقالهای که اوایل خردادماه (23 مه 2009 ) در این نشریه به چاپ رساند به طرح واقعیات پرونده هستهای ایران و لزوم رسیدن به راه حلی برای این موضوع قبل از آنکه زمینه بروز جنگ دیگری درخاورمیانه ( با حمله احتمالی اسرائیل به تاسیسات هستهای ایران ) فراهم شود پرداخت. متن مقاله زکریا بدین شرح است:
هرچیزی که درباره ایران میدانید نادرست است؛ حداقل اینکه ایران پیچیدهتر از آن است که فکر میکنید. مثلاً بمب را در نظر بگیرید. رژیم ایران میخواهد یک قدرت هستهای باشد، در عین حال میتواند از در اختیار داشتن یک برنامه صلح آمیز نیز خرسند باشد. (البته این خود، چالش ایران را برای غرب پیچیدهتر میکند) شواهد موجود چیست؟
مقامات ارشد ایران در تمام سطوح، ظرف 5 سال گذشته، به دفعات تأکید کردهاند در پی ساخت تسلیحات هستهای نیستند. محمود احمدینژاد رئیسجمهوری ایران به نقل از آیتالله روحالله خمینی، بنیانگذار و پدر معنوی جمهوری اسلامی، گفته است که چنین تسلیحاتی «غیراسلامی» هستند.
آیتالله علی خامنهای رهبر عالی ایران نیز در سال 2004 فتوایی صادر کرد مبنی بر اینکه استفاده از تسلیحات هستهای برخلاف اخلاقیات است. ایشان در سخنرانی دیگری اعلام کردند: «توسعه، تولید و یا ذخیره تسلیحات هستهای از نظر اسلام ممنوع (حرام) است.»
آیتالله خامنهای در دیدار سال گذشته با محمد البرادعی رئیس آژانس بینالمللی انرژی هستهای نیز همین سخنان را تکرار کردند. منتقدان حتما خواهند گفت که ایرانیها راست نمیگویند. اما برای حکومتی که مشروعیت خود را از وفاداری به اسلام میگیرد، تکرار ضداسلامی بودن تسلیحات و در عین حال درصدد توسعه آن بودن، اقدام غیرمعقولی است.
پیگیری استراتژی صلحآمیز هستهای از فواید زیادی برخوردار است. کشور در چارچوب قوانین بینالمللی باقی خواهد ماند و خیلی راحت از حقوق خود تحت معاهده منع گسترش جنگ افزار هستهای بهرهمند میشود؛ موضعی که از پشتیبانی زیادی در سراسر دنیا برخوردار است.
چنین حالتی، اعمال تحریمهای فراگیر علیه ایران را غیرممکن میسازد و اینکه اگر ایران در پی گسترش نفوذ منطقهای خود باشد، برای اینکار به بمب نیاز ندارد. در اختیار داشتن یک توانمندی «دست یافتنی»، اینکه بتواند ظرف چند ماه به داشتههای خود صورت نظامی بدهد، امکان قدرتنمایی در گستره بیشتر و با عوارض کمتر در خاورمیانه و آسیای مرکزی را فراهم میآورد.
ایرانیها، انتحاری نیستند. بنیامین نتانیاهو نخستوزیر اسرائیل طی مصاحبهای در هفته گذشته، رژیم ایران را بهعنوان یک «دولت تابع مکتب انتظار مهدی موعود» توصیف کرد. در واقع ایران رفتار هوشیارانه و حسابگرانه، در جهت پیشرفت منافع خود دارد و هرگاه لازم باشد بهصورت تاکتیکی عقبنشینی میکنند.
در سال 2001 ایرانیها با آمریکا علیه طالبان متحد شدند و برای روی کار آمدن دولت کرزی کمک کردند. آنها زمانی که احساس کردند قرار است یک مرکز ضدایرانی در کنار مرزهایشان (در عراق) تشکیل شود به اقدام علیه آمریکا دست زدند، اسرائیل در جریان منازعه غزه در اوایل سالجاری به حزبالله لبنان علیه موشک پراکنی به خاک خود هشدار داد و شواهد بسیاری وجود دارد که ایران نیز در جهت آرامش اوضاع میان دو طرف نقشآفرینی کرده است.
حسابهای بانکی ایرانیها در دوبی و سوئیس نشان میدهد که ایران کشوری انتحاری نیست و مراقب آینده است.
یکی از مشاوران نتانیاهو ایران را به عمالیق تشبیه کرد و گفت: «به عمالیق فکر کنید». در انجیل آمده است که عمالیق دشمنان قسم خورده قوم یهود هستند. در کتاب اول ساموئل نبی آیه 15آمده است: «برو و عمالیق را شکست بده و هرآنچه دارند را نابود کن و آنها را رها نکن، بلکه هم زن و هم مرد، نوزاد و شیرخوار، گاو نر و گوسفند، شتر و الاغ آنها را نابود کن.» حال این را با دیدگاههای محمود احمدینژاد و مشاوران او در مورد اسرائیل و فلسطین مقایسه کنید کدامیک آخرالزمانیترند؟
ایران یک دیکتاتوری نیست. حکومت ایران، مخالفان را زندانی میکند، مجلات را تعطیل میکند و منتقدان اندکی را تحمل میکند. اما یک دیکتاتوری یکپارچه نیست. حتی آنچه رهبر عالی نیز خوانده میشود، توسط هیئتی انتخاب میشود که مجلس خبرگان نام دارد؛ مجلسی که او را انتخاب میکند و رهبر باید آنها را راضی نگه دارد. احمدینژاد هم رئیس اجرایی بیچون و چرا نیست. او بارها از سوی روحانیون و غیرروحانیون مورد انتقاد قرارگرفته است.
او ارتباط خانوادگی با هیچ کدام از آیتاللههای برجسته ایران نداشته و در میان طبقه حاکم شبیه او زیاد نیست. او در انتخابات سال 2005، ابتدا نامزد مورد نظر رهبران کشور نبود. حتی در شرایط فعلی، بسیاری آشکارا او را دوست ندارند. او هم در مقابل، کارهایی را عمدا انجام میدهد که قلمروی برخیها را تضعیف میکند. ممکن است ایران آماده تعامل باشد.
ما هنوز نمیدانیم که دست یافتن به یک توافق محتمل است یا خیر؛ زیرا هرگز برای مذاکره مستقیم تلاشی نکردهایم. درحالیکه بهنظر میرسد نظام جمهوری اسلامی در مورد حق ایران برای در اختیار داشتن برنامه صلح آمیز هستهای یکپارچه است؛ موضعی که از حمایت مردم هم برخوردار است و برخی سیاستمداران داخل ایران نسبت به هزینههای سیاستهای فعلی هستهای از خود حساسیت نشان میدهند.
«میانهروها» از فواید بالقوه محدود کردن برنامه هستهای، که میتواند شامل زمینههای بازرگانی، تکنولوژی و رابطه با آمریکا امتیازی گرفت استقبال میکنند. ایرانیها بر غنیسازی اورانیوم در خاک خود اصرار دارند. یک پیشنهاد این است که غنیسازی در ایران، تحت نظارت یک کنسرسیوم بینالمللی انجام شود.
این یک پیشنهاد بینقص نیست، زیرا اگر ایرانیها خلاق و مترصد باشند، میتوانند برنامههای خود را ادامه دهند. البته از نظر ایرانیها نیز این پیشنهاد بینقص نیست، زیرا باعث استقرار یک نظام نظارتی دائم در داخل کشورشان خواهد شد.
با این حال، هر دو طرف میتوانند نسبت به آنچه برای عملی شدن این پیشنهاد حیاتی بهنظر میرسد، اقدام کافی کنند. چرا قبل از به راه انداختن جنگ بعدی در خاورمیانه، این راه حل امتحان نشود؟