بهطوریکه شاید حتی برای بسیاری از مردم نامهایی مانند فرخی یزدی، میرزاده عشقی، عارف قزوینی، دهخدا و میرزاجهانگیرخان صوراسرافیل بیشتر تداعیگر مفهومی به نام «مشروطیت» باشد تا خود انقلاب مشروطیت و خواستهای مشروطهخواهان.
اما در این رهگذر کمتر کسی است که سراغ مزار و مقبره آنان را بگیرد یا به جستوجوی نامها و نشانه برود. شاید همین موضوع بهانهای شد که ما به سراغ مقبره متروک ملکالمتکلمین یار باوفای میرزا جهانگیرخان برویم که این روزها در جنوب پایتخت پرهیاهو با تخریب به بهانه نوسازی دستوپنجه نرم میکند؛ برویم و به هزار توی تاریخ معاصر سری بزنیم.
بسیاری، به دار آویختن میرزاجهانگیرخان صوراسرافیل و ملکالمتکلمین، به دستور محمدعلیشاه را آغاز استبداد میدانند.
محمدعلیشاه فرمان به امضا رسیده مشروطیت از سوی پدرش مظفرالدینشاه را پاره کرد و با اعلام اینکه سلطنت موهبتی الهی است، مجلس را به توپ بست و نخستین قربانیانش را هم از میان روزنامهنگاران برگزید.
کین استبداد
بعد از سوء قصد به جان محمدعلی شاه، دیگر همه میدانستند چه سرنوشتی در انتظار مشروطه ومشروطه خواهان است و خودشان را برای اتفاقات بعدی آماده کرده بودند. محمدعلی شاه، قبل از هر چیز، از مجلس خواست 8نفر از سران مشروطه را تسلیم کنند.
2تن از این 8نفر، میرزانصرالله بهشتی(ملک المتکلمین) و میرزاجهانگیرخان شیرازی (صور اسرافیل) بودند. کمیسیون اصلاح مجلس موافقت نکرد، اما میرزاجهانگیرخان و ملکالمتکلمین صلاح دانستند که تسلیم شوند تا جنگ درنگیرد اما مجلسیان مخالفت کردند.
درست در آخرین روزهای قبل از به توپ بستن مجلس، میرزاجهانگیرخان و 7نفر دیگر، شب و روز در مجلس میمانند. آنان دشمنان درجه یک استبداد بهشمار میرفتند و محمدعلیشاه حکم تیرشان را صادر کرده بود.
روز حمله به مجلس، ملکالمتکلمین و چند نفر دیگر از جمله میرزاجهانگیرخان به باغ امین الدوله پناه میبرند. بعدها یکی از مستخدمین امینالدوله گفت که وقتی نزدیک تلفن بوده به گوش خود شنیده که امینالدوله به محمدعلی شاه با تلفن میگوید که ملکالمتکلمین و چند نفر دیگر از مشروطه خواهان را در محل مناسبی نگاه داشتهام و منتظر امر مبارک هستم.
با فریاد محمدعلیشاه که «بکشید این پدرسوختهها را»، همه شان همان روز با کمک قزاقهای روس دستگیر میشوند.
پس از آورده شدن به باغشاه، محل بازداشت آزادیخواهان، ملکالمتکلمین در همان حال سخنی غرا درباره آزادی و ظلم حکومت ایراد میکند و میگوید که از هر قطره خون او نهالی برای آزادی میروید و شاه در پاسخ به او میگوید که تو بهنحوی کشتهخواهی شد که خونت بر زمین نریزد و دستور میدهد او را با طناب خفه کنند ولی با مقاومت او، توفیق نیافتند و با ضرب شمشیر و نیزه او را به طرز فجیعی به شهادت رساندند.
بدینسان ملکالمتکلمین، در باغشاه و در کنار همرزم دیرین خود میرزا جهانگیر خان صوراسرافیل در حالیکه نیزهای شکمش را دریده بود در سوم تیر۱۲۸۷ به دار آویخته شد.
میرزا جهانگیرخان شیرازی، مدیر روزنامه نامدار صوراسرافیل چاپ تهران (۹خرداد ۱۲۸۶- ۳۰ خرداد ۱۲۸۷) است که نه تنها به سبب انتشار آن روزنامه آزادیخواه، بلکه به سبب شخصیت مستقل و جان باختنش در راه آزادی، از چهرههای برجسته جنبش مشروطه خواهی به شمار میرود.
فراموشی و خاموشی
تهران، خیابان کمالی، خیابان مخصوص، ضلع جنوب شرقی بیمارستان لقمان حکیم، بنبست شهید ابراهیمی، آخرین خانه سمت چپ؛ این نشانی مزار بزرگترین سخنور دوران مشروطه است؛ خانهای قدیمی که به سختی میتوان باور کرد اینجا بنیانگذاران آزادیخواهی و مردمسالاری در ایران آرمیدهاند.
صدای آمبولانسهایی که دقیقه به دقیقه وارد بیمارستان لقمان میشوند فضا را پر کرده است. روی دیوار حیاط و درست روبهروی در ورودی لوحی وجود دارد که این خانه را مزار ملکالمتکلمین، قاضی قزوینی و خدیجه سلطان (همسر ملکالمتکلمین) مینامد. هرچند دکتر محیط طباطبایی، باستانشناس، این اطلاعات را مستند نمیداند.
پای همین دیوار سنگ قبری وجود دارد که روی آن نام ملک حک شده است. در حیاط چند سنگ قبر دیگر هم وجود دارد که مربوط به فرزندان ملکالمتکلمین است. روی یکی از قبرها هم نام نصراللهجهانگیر، به تاریخ فوت 1373هجری قمری حک شده و از اینرو نمیتواند مزار شخص میرزا جهانگیرخان صوراسرافیل باشد.
قاسم عسکری بیش از 30سال است که با خانوادهاش در این خانه زندگی میکند. او در جوانی در دفتر یکی از نوادگان ملکالمتکلمین کار میکرده و چون خانهای نداشته به پیشنهاد خانواده ملکزاده در این محل سکونت کرده است.
عسکری میگوید: «روز اولی که به این خانه آمدم نمیدانستم چه بزرگانی اینجا دفن شدهاند اما به مرور زمان و با دیدن آنانی که در این سالها به زیارت قبر این شهدا آمدهاند متوجه اهمیت موضوع شدم و از آن زمان خودم را سرایدار ملت ایران میدانم».
قاسم عسکری از پیشنهادهای گوناگون سودجویان، ماجراهای جالبی تعریف میکند؛ «هرچند وقت یکبار اشخاصی پیدا میشوند و میخواهند سنگ قبر را از من بخرند یا حتی آن را بدزدند. یک بار هم آقایی آمد و گفت که زیر این سنگ گنج نهفته است من هم به او گفتم که بله گنجی بسیار گرانبها نهفته، اما چیزی که شما دنبالش میگردید اینجا وجود ندارد».
بیمارستان لقمان تمام خانههای اطراف این بنا را خریده است و در تلاش برای اضافه کردن این بنا به محوطه بیمارستان است. قرار است در فاصله چند متری این مقبره، مرکز اورژانسی با وسعت 1500مترمربع احداث کند و برای احداث این مرکز، نیمی از ملک خانواده ملکالمتکلمین که آرامگاه تنی چند از مشروطهخواهان نیز همزمان با روی کار آمدن پهلوی اول از قبرستان متروکه نزدیک باغشاه به آنجا آمد در این طرح قرار گرفته است.
ملکالمتکلمین و جهانگیرخان صور اسرافیل، چهارم جمادیالاول سال1326 قمری به دستور محمدعلیشاه شهید شدند. اجساد این دو روزنامه نگار مبارز پس از اعدام بهطور مخفیانه در گوشه باغشاه دفن شد و مقبره آنان پس از برکناری محمدعلیشاه به دست مجاهدین مشروطهخواه که از تبریز و اصفهان و گیلان برای فتح تهران آمده بودند، به شکل آبرومندی ساخته شد. پیش از این تخریب این مکان از سوی هاشمینژاد، مدیر وقت بیمارستان لقمان حکیم تکذیب شد و او گفت: «حتی اگر این مقبرهها در طرح توسعه بیمارستان قرار بگیرند بهدلیل اهمیت و ارزشی که این بزرگواران برای آزادی و استقلال ایران داشتند، اقدامات ضروری برای حفاظت از آنها انجام میشود».
اگرچه هنوز هم احتمال تخریب این بنا کاملا ازبین نرفته است و هر لحظه امکان دارد، مقبره مشروطه خواهان برای همیشه نابود شود اما هنوز افرادی که یاد این بزرگان مشروطه در دلشان زنده است برای حفظ آن تلاش میکنند.
در این میان کارشناسان سازمان میراث فرهنگی و گردشگری استان تهران چند سال پیش به این مکان سرزده و آن را تعیین حریم کردند اما بعد از این اقدام هرگز طرحی برای ساماندهی این مقابر ارائه نشده است.
« احمد محیط طباطبایی » کارشناس میراث فرهنگی معتقد است از معروفترین و تنهاترین چهرههای دوره مشروطه ملکالمتکلمین و صور اسرافیل بودند که حتی پس از گذشت 100سال هنوز در مقبرهای متروک و در حال تخریب از یاد و خاطرها زدوده نشدهاند.
«روزگاری عدهای ناشناس برای صیانت از پیکر این عزیزان از جان خود گذشته و بهطور مخفیانه آنها را پشت باغ شاه دفن کردند. جای تعجب است که امروز این مقابر مورد بیمهری و بیتوجهی قرار گیرد.»
این در شرایطی است که در هر توسعه عمرانی و طرح پیشرفت و بهسازی، مدیران و مسئولان باید به ارزشهای فرهنگی و هویت ملی اهمیت بدهند.متأسفانه در چند وقت اخیر از این دست بیتوجهیها کم ندیدهایم و میراث فرهنگی ما در معرض تهدید جدی قرار دارد.
یک روز نقش جهان و چهارباغ اصفهان، روز دیگر مقبره کوروش بزرگ و حالا هم مقبره ملکالمتکلمین و میرزاجهانگیرخان صوراسرافیل، یکی دیگر از اتفاقات مربوط به این مقبره، گم شدن تندیس ملکالمتکلمین است.
این مجسمه نه تنها یکی از آثار ارزشمند استاد ابوالحسن صدیقی، مجسمهساز معروف و سازنده تندیس فردوسی است بلکه یکی از یادمانهای دوران مشروطه بهشمار میرفت.
تندیس تمام قد ملکالمتکلمین که از سنگ مرمر تهیه شده بود تا سال78 در پارک شهر قرار داشت و پس از آن به انبار سازمان پارکها منتقل شد. خرداد ماه سال گذشته بود که اعلام شد این مجسمه گم شده است و پس از آن خبری از این مجسمه در دست نیست.
به استناد ماده 27 اعلامیه جهانی حقوق بشر، میراث فرهنگی و آموزههای ارزشمند آن در زمره حقوق بنیادین و اولیه بشر است و طبق ماده 15 میثاق فرهنگی، اجتماعی و سیاسی، دولتها مکلف هستند از این قوانین پاسداری و از هر نوع تعرض و تجاوز به آن جلوگیری کنند؛ چیزی که در این خاک زرنگار، زنگار فراموشی و خاموشی گرفته است.