ساعت یک بامداد سه شنبه، هنگامی که مرد45سالهای به نام محمد ،پشت چراغ قرمزی در بلوار فردوس ایستاده بود بود،ناگهان دو جوان نقابدار از خودرو پرایدی پیاده شده و به او حمله ور شدند.
مردان نقابدار با ضربات آجر به سرعت اقدام به شکستن شیشه های خودرو کردند اما هنگامی که قصد بیرون کشیدن راننده میانسال از خودرویش را داشتند، چند رهگذر به کمک راننده شتافتند و مهاجمان را دستگیر کردند. زمانی که نقاب از چهره مرد جوان برداشته شد، راننده میانسال با تعجب دریافت جوان مهاجم پسر خوانده او به نام سامان است.
انتقام جویی از پدر خوانده
با انتقال جوان 19ساله به دادسرای جنایی ، وی روز گذشته هنگامی که در مقابل قاضی دلداری دادیار شعبه چهارم دادسرای جنایی قرار گرفت گفت : این مرد زندگی مادرم را به هم ریخته است و بنابراین قصد ادب کردن او را داشتم.
پسر جوان در توضیح انگیزه خود از حمله شبانه افزود: 5سال قبل خواهرم با جوانی ازدواج کرد، اما مدتی بعد فهمیدیم که دامادمان دست بزن دارد و بنابراین مادرم تلاش کرد تا طلاق خواهرم را بگیرد ،هنگامی که تلاش قانونیمان به جایی نرسید،یکی از دوستان مادرم توصیه کرد برای نجات زندگی خواهرم به نزد مرد دعانویسی برویم و از آن زمان بود که این مرد به عنوان دعا نویس وارد خانهمان شد و مادرم را که در جوانی بیوه شده بود با بیان اینکه همسری ندارد به عقد موقت خود در آورد.
سامان در ادامه گفت: در حالی که مادرم از جهت عاطفی به این مرد وابستگی شدیدی پیدا کرده بود بعد از چهار سال یک روز همسر اول این مرد به خانه امان آمد و تازه آن وقت بود که مادرم فهمید که او دروغ گفته و همسر داشته است ، اما مرد رمال بازهم با چرب زبانیهایش از جدا شدن مادرم جلوگیری کرد تا اینکه چند ماه قبل مادرم راز وحشتناکی را فهمید.
سامان در ادامه افزود:آن روز مادرم با گریه به من گفت:همسر اول محمد با وی تماس گرفته ومدعی شده که این مرد چند سال قبل زن دیگری را که متاهل بوده فریب داده که آن زن همسرش را کشته ودر حال حاضر به اتهام قتل عمدی شوهرش در زندان به سرمیبرد. او همچنین به مادرم گفته بود: زنان زیادی مانند او فریب چرب زبانی های همسرش را خورده وزندگی خود را فنا کرده اند.
آن روز وقتی ناراحتی مادرم را دیدم تصمیم گرفتم که از این مرد انتقام بگیرم و هنگامیکه ماجرا را با یکی از دوستانم در میان گذاشتم، با پیشنهاد اونقشه کشیدیم تا این مرد هوسران را ادب کنیم وبه هیچ عنوان قصد سرقت یا زورگیری نداشتیم.
بنا بر این گزارش سامان در حالی ادعاهای خود را مطرح می کرد که پدر خوانده سکوت کرده بود.
بر پایه این گزارش دادیار دلداری با صدور دستور بررسیهای بیشتر درباره صحت و سقم ادعاهای سامان و مادرش ، جوان نقابدار را برای انجام بازجویی های فنی به اداره آگاهی فرستاد.