میلاد عمرانلو متولد 1356 اهواز و فارغ التحصیل کارشناسی ارشد آهنگسازی از دانشگاه هنر است. وی آهنگسازی و نوازندگی را نزد طالب خان شهیدی، احمد پژمان، خیام میرزا زاده، پروفسور دیچکو و... گذراند و برای نواختن ساز تیمپانی و عضویت در ارکستر سمفونیک تهران و ارکستر ملی نزد کسانی چون علیرضا قوامی، آیدین نیامیر مارکولیخت و سیکیزمون نرسیان آموزش دید و از محضر استادانی چون مصطفی پورتراب، شریف لطفی، سیاوش بیضایی، حسین دهلوی و... بهرهمند شد. وی از سال 1379 بهعنوان نوازنده سازهای کوبهای وارد ارکستر سمفونیک تهران شد و در سال 84 ضمن ادامه همکاری با ارکستر سمفونیک، گروه مستقلی را با عنوان گروه آواز ایران تاسیس کرد. عمرانلو در حال حاضر مدرس دانشگاه هنر و دانشگاه صدا و سیما است و گروهش بهعنوان نماینده ایران در فستیوال آسیایی و جهانی کرال در کرهجنوبی حضور داشت. این مصاحبه پیش از حضور گروه در جشنواره انجام شده است.
- فعالیت گروه آوازی تهران از چه زمانی آغاز شد؟
در یک سال اول درگیر آمادهسازی گروه بودیم اما بهتدریج تا سال 85 توانستیم تمرینات گروه را به سمت سبک خاصی که مد نظرمان بود سوق دهیم و همان سال به نخستین اجرای گروه به شکل مشترک با گروه کر فرهنگسرای بهمن برگزار شد چون آن زمان من رهبر این گروه هم بودم. بعد از این اجرا به شکل حرفهایتر سبکمان را به سمت موسیقیسازی کشانیدم.
- سبکی که معروف به آکاپلاست؟
نمیتوان گفت که سبک ما آکاپلاست. چون آکاپلا سبکی است که بدون همراهی ساز و تنها با صدای خواننده اجرا میشود. این موسیقی آکاپلا میتواند مربوط به قرنهای مختلف باشد. اما سبکی که ما کار میکنیم با آکاپلا تفاوتهایی دارد. شاید بهتر باشد اینگونه توضیح دهم که سبک آکاپلا برای خواننده و اجرای گروهی و آواز کر نوشته شده است اما ما آثاری که برای ساز و ارکستر نوشته شدهاند را به شکل آواز اجرا میکنیم. یعنی هر خواننده بهعنوان یک ساز در گروه عمل میکند.
- اما شیوه اجرای شما خیلی به آکاپلا نزدیک است. بهنظر میرسد نمیتوان خیلی بین کار شما و آکاپلا تفاوت قائل شد.
در کار ما تلاش بر این است که صدای ما برای شنونده تداعیکننده صدای ساز باشد و به همین دلیل نوع کار، شیوه تولید صدا و در مجموع صداهایی که برای این کار استفاده میشود، متفاوت است. ما در کارمان از یک سری کلمات و حروفی استفاده میکنیم که شاید در موسیقی آوازی ساده و آشنای قبلی کاربرد نداشته باشد.
- شما در عین حال که یک قطعهسازی را به وسیله صدای اعضای گروه و در حقیقت به شکل وکال اجرا میکنید، از یک سری واژه و کلمه هم کمک میگیرید. چرا؟
طبیعی است که بدون استفاده از این واژهها کار بسیار دشوار و تقریبا غیرممکن است. چون نمیتوان تنها با دهان، صدا و احساسی که از شنیدن صدای سازها ایجاد میشود، را به مخاطب منتقل کرد. بنابراین در مواقعی که لازم است این وکال را زیر نتها مینویسم.
- چه مواقعی لازم است؟
مثلا اگر بخواهیم صدای سازهای بادی را داشته باشیم ناچاریم کاری کنیم که صداها شبیه به صداهای بادی شود. یا اگر بخواهیم صدای سنج را داشته باشیم باید از کلمات و بهاصطلاح اداهای خاص استفاده کنیم تا حس صدای سنج بیشتر و بهتر به شنونده منتقل شود. در حالی که در موسیقی آوازی با آکاپلا، این روش کمتر کاربرد دارد.
- با پذیرش این تفاوتها و ویژگیها، فعالیت در گروه شما چه سختیهایی نسبت به حضور در یک گروه کر ساده دارد؟
از آنجا که هیچسازی گروه را همراهی نمیکند، خواننده نمیتواند از ساز برای پیدا کردن نت مورد نظر خود کمک بگیرد. در حقیقت خواننده باید به حدی توانا باشد که بتواند از صدای دیگران برای یافتن کوک استفاده کند و در مجموع همیشه بتواند این کوک را حفظ کند. طبیعی است که خطر افتادن کوک یا کم و زیاد شدن کوک وجود دارد. البته با تمرین و تکرار میتوان این خطر را به حداقل رساند اما به هر حال همیشه چنین لغزشهایی ممکن است رخ دهد. مشکل بعدی به کوچک بودن گروه مربوط میشود.
یعنی در یک گروه 16 نفره مثل ما، هر نفر یک ساز است و به همین دلیل حضورشان بسیار مهم و ضروری است. در حالی که ممکن است در یک گروه کر ساده و 50 نفره عدمحضور یک نفر بهدلیل مریضی یا مشکلات دیگر، چندان تاثیر نداشته باشد. در اجرای ما هم ممکن است مخاطب متوجه سرما خوردن خواننده یا عدمحضورش در اجرا نشود اما ما که با حاصل جمع صدای 16 نفر تمرین کردهایم، میدانیم صدایی که میخواستیم را به دست نیاوردهایم و حتی یک نفر هم مهم است. به همین دلیل است که ترجیح میدهم کنسرتها در تابستان و بهار برگزار شود.
- اگر کسی بخواهددر گروه شما عضو شود چه تواناییهایی باید داشته باشد؟
دانستن سلفژ و توانایی سرایش نتها و دارا بودن قدرت شنوایی بالا مهمترین مسئله است و مسئله دیگر توانایی خواندن آواز است. اگرچه شاید گاه حالت کلی صدا با تکنیکهای آواز مغایرت داشته باشد اما در مجموع میتوان گفت یک خواننده باید بر حنجره و صوت تسلط داشته باشد و دورههای آواز را بهطور کامل گذرانده باشد. نکته مهم دیگری هم وجود دارد که به حضور مداوم خواننده مربوط میشود. چون ما حداقل 7 ساعت در هفته باید به شکل گروهی تمرین کنیم و در زمان کنسرتها به وقت بیشتری برای تمرین نیاز داریم.
- سبک کاری شما در ایران شناخته شده نیست. چه شد که ریسک آن را پذیرفتید؟
من همیشه دنبال کارهای نو هستم و میخواستم سبکهای مختلف را امتحان کنم و به ویژه آنکه حدود 4 سال پیش که این گروه را تاسیس کردم از تجربه کردن در این سبک نمیترسیدم. اعتقاد من این بود که سبکهایی از این دست اگر در ایران جا بیفتند و شناخته شوند، بهویژه در ایران، مخاطبان زیادی خواهند داشت. چون تازگی و بکر بودن این نوع موسیقی برای شنونده ایرانی جالب توجه خواهد بود.
با کمک خدا و تلاش و مطالعه زیاد سعی کردم گروه را معرفی کنم. تاکید میکنم که مطالعه درباره این نوع کار نیز بسیار مهم بود و به همین دلیل حتی از سالها قبل به این موضوع فکر میکردم و درباره تاریخچه این سبک تحقیق کردم. چون این نوع موسیقی در اروپا بسیار رایج است و بیش از نیم قرن است که در اروپا رواج دارد. من نمونههای صوتی و نتها را جمعآوری کردم و برای هر کدام وقت گذاشتم تا دریافتم برای انتقال حس هر ساز از چه آواهایی استفاده میشود. در کنار این البته خودمان هم در تمریناتمان به تجربیاتی رسیدهایم و امیدوارم و احساس میکنم در راه موفقیت هستیم. چون تا به حال استقبال از کنسرتها بد نبوده.