اردوگاه پناهندگان و اول در لبنان همانجایی است که 4نسل از فلسطینیان در انتظار بازگشت به سرزمین مادری خود هستند که 60 سال پیش با بیرحمی و خشونت از آن رانده شدند.
ایالات متحده و اروپا سخنان اخیر نتانیاهو را حرکتی بهسوی شناخت 2 کشور میبینند، در حالی که این سخنان حق بازگشت فلسطینیان به کشورشان، تقسیم سرزمینهای اشغالی و پایان شهرکسازیها را رد میکند و این فهرست همچنان ادامه مییابد. دیگران پیشنهاد میکنند که این اقدامات نتانیاهو به مثابه گامی به عقب است.
هر دو تحلیل با نقصهایی همراه است. یک تحلیل آنقدر گیجکننده است که درخواست برای ایجاد محلههای فقیرنشین فلسطینی را همانند درخواستی برای ایجاد یک دولت مستقل و کارآمد فلسطین عنوان میکند. تحلیل دیگر براساس فرضیهای است که پیشرفتها در طول چنددهه گذشته و در مقابل دولت مستقل فلسطین بهوجود آمد. سخنان نتانیاهو مملو از حدس و گمانهای امیدبخش است و کلمه صلح در صحبتهای وی 45 بار تکرار شد.
یک بار هم به کلمه اشغال اشارهای نشد و برای این موضوع قانون بینالملل هم وجود نداشت. تنها پس از اینکه فلسطینیان از حق خود برای نقل مکان آزادانه منصرف شدند، مقداری آزادی حرکت به آنها داده میشد.
نخستوزیر اسرائیل توضیح داد:صلح همواره جزو پرشورترین آرزوهای مردم ما بوده است. در حقیقت، این اشغال غیرقانونی، ظالمانه و بدخواهانه است که با صلح به کشمکش میپردازد و بزرگترین خطر برای امنیت اسرائیل محسوب میشود. تقاضاها برای شناخت اسرائیل بهعنوان یک کشور یهود، حق آوارگان فلسطینی برای بازگشت به خانههای خود که با خشونت سر و کار دارند و بهطور حساب شده در سال 1948 از آن اخراج شدند را باطل میکند و این سرزمین هماکنون اسرائیل محسوب میشود و حقی است که با وجود تلاش فلسطینیان، در قانون بینالملل محفوظ مانده است. اسرائیل تنها به افراد یهودی اجازه مهاجرت میدهد و آنها را تشویق و از حقوقشان دفاع میکند، در حالی که این حق را در مورد ساکنان فلسطینی نفی میکند.
ملتهای جهان برای رد حق بازگشت فلسطینیان به سرزمین خود به سرعت وارد عمل میشوند اما برای تسهیل بازگشت آوارگان دارفور، کوزوو، یا تیمور شرقی به کشورشان در سالهای اخیر جور دیگری عمل کردند.
شهرکسازیهای جدید در این بحث قرار نمیگیرند. اگر سیاستهای ضعیف اسرائیل در سالهای اخیر باعث ایجاد فضای زیادی برای گسترش شهرکها شده است، چه کسی به شهرکهای جدید احتیاج دارد؟در حال حاضر ایجاد موانع غیرقانونی به همراه فراهم کردن زیرساختهای مربوط به شهرکسازی (که شامل جادههای متعلق به شهرکنشینان اسرائیل میشود، بههمراه پایگاههای نظامی، مناطق بسته نظامی و ایجاد بیش از 600 پست بازرسی)38 درصد از کرانه باختری و زمینهای اطراف را اشغال میکند و این امر باعث میشود تا روستاها، شهرها و خانوادهها از هم فاصله داشته باشند و بافت زندگی اجتماعی و اقتصادی فلسطینیان از هم گسسته شود. بنابراین، ما پیشرفت نکردیم اما افرادی ممکن است بگویند ما یک قدم از دوران طلایی اوسلو به عقب برگشتیم.
حقیقت این است که در دوران اسلو از سال 1993 تا 2000 میلادی، جمعیت شهرکنشینان اسرائیل در زمان حکمرانی نتانیاهو به 71 درصد افزایش یافت. اینگونه سیاستها قبلا در سرزمینهای اشغالی بهوجود آمدند؛ جایی که دزدی زمینها و تخریب خانههای فلسطینیان هر روز ادامه دارد و ساکنان مسلمان و مسیحی فلسطین در معرض قوانین ظالمانهای قرار دارند و درصورتی که نتوانند بهطور مرتب کارتهای شناسایی خود را تجدید کنند، آنها را از حقوق شهروندی خود محروم میکنند.
دیدگاه نتانیاهو در مورد سرزمینهای فلسطینی فاقد هرگونه فاکتوری است که به یک کشور استقلال ببخشد و این بهدلیل کنترلهای پیوسته رژیم صهیونیستی از زمین، آسمان و دریا به همراه عوامل دیگر است. اما این امر جای هیچ تعجبی هم ندارد. سیاست دیرین اسرائیل موجب گسترش اشغالگریها شده است و تشکیل کشور مستقل فلسطین را به تعویق انداخته و آن را غیرممکن کرده است. حماس موضوعی است که نخستوزیر رژیم صهیونیستی مذاکرات با آن را کنار گذاشته است.
جنبش مقاومت اسلامی حتی قبل از سال 2006 میلادی هم انتخاب نشده بود و حتی قبل از سال 1987 میلادی هم وجود نداشت اما در میان فلسطینیان از حمایت زیادی برخوردار است. حماس در انتخابات آزاد و عادلانهای برگزیده شد که آمریکا و اسرائیل هم نتوانستند مانعی برای آن بهوجود آورند. جنبش مقاومت اسلامی کاملا خود را با جامعه فلسطین منسجم کرده است و این واقعیتی است که رژیم صهیونیستی باید به آن توجه کند.
مدت زمان زیادی قبل از بهوجود آمدن حماس، اسرائیل زیرساختهای مردمی فلسطین را نابود و آنها را ترور میکرد، مرزها را میبست و جلوی پیشرفت اقتصاد را میگرفت و به هرج و مرج و بیقانونی در غزه دامن میزد. تمام این تنبیهها علیه فلسطینیان به خاطر کافی نبودن همکاری، میانهروی و اطاعت آنها از رژیم صهیونیستی انجام میشود.
آیا تمامی این موضوعات 5/1 میلیون نفر از فلسطینیانی که توسط اسرائیل و متحدانش محکوم به مرگ شدند را کنار میگذارد و عنوان متحدان رژیم صهیونیستی کشورهای جهان عرب را هم در بر میگیرد. مردم فلسطین که درها از همه سو به روی آنها بسته شده است، مخصوصا از اساسیترین حقوق زندگیشان محروم شدند.
حتی پس از بهاصطلاح قطع درگیریهای سیاسی رژیم صهیونیستی از غزه، آزادی از غزه و مردم آن گرفته شد. اسرائیل به کنترل دائمی بر مرزهای غزه از طریق هوا، دریا و حتی به تحمیل محاصره طولانی مدت خود ادامه داد. این اقدامات با وجود هشدارهای کارشناسان سیاسی نسبت به پیامدهای خطرناک صورت گرفت و مردم فلسطین امکان دسترسی به غذا را نداشتند.
از زمان اشغال غزه توسط رژیم صهیونیستی، درنتیجه فلسطینیان با فقر و بیکاری مواجه شدند که در 40سال گذشته بیسابقه بود. اما آیا طرحهای نتانیاهو صلح را به ارمغان میآورند؟آیا غزه مدلی از صلح محسوب میشود؟یا جلوهای از آن است؟یک کشور بهاصطلاح فلسطینی با استفاده از این طرح به چه چیزی شبیه خواهد شد؟جرومی شارون یک فرد اسرائیلی در مقاله خود درباره پیشرفت در طرح صلح میگوید: اگر جنبش ملی فلسطین خواستار ایجاد هر گونه پیشرفت است، باید ازتقاضاهای خود عقبنشینی کند.
تقاضاهای زیاده خواهانه شارون مشکل آفرین هستند. به این دلیل که وی میگوید که فلسطینیها قبلا 78 درصد از سرزمین تاریخی خود را بهمنظور تشکیل 2 کشور و در جهت پیشبرد طرح صلح واگذار کردند.
شارون میگوید: من طرفدار راه حل تشکیل کشوری هستم که همه از حقوق یکسانی بهرهمند شوند و این امر مورد حمایت بسیاری دیگر نیز قرار دارد. نخستوزیر رژیم صهیونیستی بهطور ساده از طرح صلحی سخن به میان آورده است که اقتصاد توریسمی آن میلیونها نفر را به نزاره و بیت لحم میآورد. نتانیاهو فراموش کرد به این موضوع اشاره کند که توریستها نخست باید با سد آپارتایدی مواجه شوند که دوبرابر دیوار برلین ارتفاع دارد.
توریستها با مجموعهای از پستهای کنترل و بازرسی رژیم صهیونیستی مواجه میشوند و اگر آنها کارتهای شناسایی اشتباه با خود همراه داشته باشند و بخواهند با یکی از اعضای خانواده خود در شرق سرزمینهای اشغالی دیدار کنند، با انبوه فحاشیهای سربازان اسرائیل مواجه میشوند.
گاردین