به گفته آنها، صاحبخانه که در حال تعمیر ملکش بود با شهرداری تماس گرفت و از آنها خواست برای بردن زبالههای جمع شده مقابل ساختمان یک خودروی حمل زباله بفرستند.
اما در حالی که کارگران سرگرم خالی کردن زبالهها در کامیون بودند به یک تابلوی نقاشی برخوردند که کاملا مشخص بود ارزش زیادی دارد. مالک خانه پس از اطلاع از این موضوع گفت که این تابلوی 16 هزار و 500 دلاری اشتباها به عنوان زباله بیرون گذاشته شده و برای پس گرفتن آن به کارگران مژدگانی خوبی داد.
سرقت هدیه تولد
ساکرامنتو: یک پستچی که از داخل پاکتی که برای یک کودک ارسال شده بود، مقداری پول سرقت کرده بود به 5 ماه حبس محکوم شد. گزارشها حاکی است که این مرد دستکم در هزار پاکت نامه را باز کرده تا سرانجام موفق شده چند صد دلار پول که داخل یکی از پاکتهای نامه بوده است را سرقت کند.
او پس از باز کردن در پاکتها و بررسی محتویاتش، دوباره در آنها را میبست و به صاحبانشان تحویل میداد. اما هنگامی که کارتی را به دست صاحبش رساند که از داخل آن پول سرقت کرده بود، گیرنده متوجه این موضوع شد.
او پس از باز کردن در پاکت به پستچی گفت که پدرش به عنوان کادوی تولد، داخل این پاکت برای او پول ارسال کرده و اسکناسها سرقت شده است. سرانجام با بررسیهای بیشتر پلیس مشخص شد که پستچی پول را سرقت کرده و او به همین اتهام روانه زندان شد.
دندانپزشک ناشی
فلوریدا: بستگان یک پیرمرد 90 ساله با تهیه دادخواستی از یک دندانپزشک به دادگاه شکایت کردهاند. به گفته آنها، دندانپزشک خانوادگیشان موجب مرگ پدر بزرگ 90ساله شده است. آنها در این دادخواست نوشتهاند که این دندانپزشک ناشی یک بار در سال 2006 یکی از ابزارهای دندانپزشکی را داخل گلوی پیرمرد انداخت و پس از تلاش زیاد توانست این ابزار را از گلوی او خارج کند.
اما این حادثه بار دیگر در سال 2007 اتفاق افتاد و تلاش دندانپزشک برای بیرون کشیدن ابزار دندانپزشکی از گلوی پیرمرد به نتیجه نرسید. این پیرمرد مدتی بعد فوت کرد و بستگانش ناشیگری دندانپزشک را دلیل فوت او میدانند.
به همین دلیل آنها قصد دارند غرامت سنگینی از دندانپزشک بگیرند. گفتنی است در صورت اثبات جرم، احتمال لغو مجوز دندانپزشکی او وجود دارد.
پیدا شدن نامه پس از 17 سال
لندن: نامهای که نزدیک به 17 سال گم شده بود سر بزنگاه پیدا و موجب ازدواج یک زوج شد. ماجرا از این قرار بود که یک زوج جوان 17 سال قبل نامزد کردند و قصد داشتند مراسم عروسیشان را بهزودی برگزار کنند، اما یک ماموریت شغلی برای عروس جوان، موجب جدا شدن آنها از یکدیگر شد و پسر جوان برای اینکه علاقه خود را به نامزد سابقش نشان دهد، نامهای به خانه مادر او که در شهر دیگری ساکن بود، ارسال کرد.
اما این نامه که در صندوق پست خانه انداخته شده بود در قسمت پشت صندوق گیر کرد و ساکنان خانه هیچگاه متوجه آن نشدند.
پس از گذشت 17 سال، چند کارگر که در حال بازسازی این خانه بودند نامه را پیدا کردند و عروس سابق پس از خواندن این نامه تصمیم گرفت فرصتی دوباره به زندگی مشترکشان بدهد. سرانجام پیدا شدن این نامه موجب شد آنها بتوانند با یکدیگر تماس بگیرند و قرار ازدواج بگذارند.