همشهری آنلاین-شهره کیانوش راد: آنطور که در کتاب سفرنامهنوبسان آمده، عید قربان در تهران با قربانی کردن شتر و همراه با جشن و سرور برگزار می شد. مردم ازهمه جای تهران خود را به میدان نگارستان می رساندند تا در جشن شرکت کنند و بلکه برای تبرک بتوانند سهمی هر چند کم از گوشت قربانی نصیبشان شود. به دلیل اهمیت این روز، شاهان قاجار هم شخصا در مراسم قربانی کردن شرکت می کردند و گاهی هم صدور فرامینی مبنی بر حکمرانی شاهزادگان را به این روز موکول می کردند.
اوژن اوبن، سفیر فرانسه در ایران که در فاصله سالهای ۱۲۸۵ تا ۱۲۸۶ شمسب و در هنگام انتقال قدرت به محمدعلیشاه قاجار در ایران بوده است در روایتش از عید قربان، ابتدا به شرحی از علت برگزاری این عید در میان مسلمین و سپس به رسم هایی که در این روز در میدان نگارستان به صورت دسته جمعی برگزار می شده پرداخته است: «عید قربان امسال به روز ۲۵ ژانویه [۱۹۰۷ میلادی برابر با ۴ بهمن ۱۲۸۵] افتاده است. در دربار ایران رسم شده و این رسم یادگار دوران صفویه است که به مناسبت این روز شتری قربانی کنند. ولی مردم عادی به قربانی کردن یک گوسفند اکتفا میکنند. چندین روز مانده به عید، حیوانی را که برای قربانی کردن در نظر گرفتهاند با موزیک و تشریفات به همراه عدهای که از میان کارکنان کاخ انتخاب میشوند در کوچهها میگردانند. حتی صبح روز عید قربان نیز برای آخرین گردش شتر «ارگ» را ترک میکند. دو اسب یدکی با زین و برگ طلا به همراه عدهای غلام و فراش و شاطرهای شاهی با آهنگ گوشخراش موزیک پشت سر شتر در کوچهها و خیابانها حرکت میکنند.»
نماینده شاه، مامور قربانی کردن شتر
اوژن اوبن، درادامه به نحوه قربانی کردن و لباس های فاخر شاهزادگان حاضر در این مراسم می پردازد و از حضور نداشتن مستقیم شاه در قربانی کردن گفته است: «باز جای شکرش باقی است که شاه شخصا به این کار مبادرت نمیکند و نمایندهای از جانب وی مراسم شترقربانی را انجام میدهد. شخصی که از جانب شاه ماموریت دارد شتر را بکشد، شاهزادهای قاجاری است. او لباسی از حریر سبز با حمایل و شال کشمیر بلوطیرنگ پوشیده است. این لباسها را صبح همین روز در قبال خدمتی که انجام خواهد داد از شاه گرفته است. به دنبال او نمایندگان صنفهای مختلف دستمالهای بزرگی به دور گردن بسته و روی مرکبهای جورواجور نشستهاند و از سوی اعضای صنف خود مامور شدهاند سهم گوشت قربانیشان را بگیرند.»
گوشت گردن، سهم شاه بود
مراسم قربانی کردن شتر در میدان «نگارستان» برگزار می شد و آنگونه که سفیر فرانسه توصیف کرده است مردم از ساعتها قبل به میدان می آمده و همه جا حتی پشت بام ها را هم اشغال می کردند. برخی هم به دلیل اینکه بتوانند این مراسم را به خوبی تماشا کنند بر بالای درختان می رفتند و تا شاهد لحظه به لحظه مراسم باشند. هر قسمت از شتر سهم اصناف می شد: «گوشت حیوان را تکهتکه کردهاند. لحظهای بعد نماینده هر صنف به نوبت مقداری از گوشت را در دستمالش میپیچد و مطابق سنت مرسوم سهم افراد صنفش را از این گوشت قربانی برمیدارد. سر شتر سهم صنف نعلبندان است، قسمت بدن حیوان که مهر و نشان مالک اصلی را دارد، سهم «زنبورکچیباشی» یعنی رئیس دستهای است که توپ را بالای شترها سوار میکنند. گردن شتر مال نانوایان و کوهان آن سهم پالاندوزان است. دو پای جلو: یکی به آهنگران و دیگری به عطاران، دو پای دیگری به قصابان، دل و قلوهفروشان و سایر فروشندگان اعضای مختلف بدن گوسفند میرسد. کشنده شتر خود نیز تکهای از گوشت گردن قربانی را با نوک نیزهاش برمیدارد و به عنوان مدرک انجام ماموریت به پیش شاه میبرد. در مراسم عید قربان فرمانی صادر شد که به موجب آن فرزند دوم شاه، سلطان احمدمیرزا، به ولیعهدی کشور انتخاب گردید.»
(منبع: ایران امروز؛ سفرنامه و خاطرات اوژن بوبن (سفیر فرانسه در ایران در آستانه جنبش مشروطیت)، ترجمه علیاصغر سعیدی، تهران: نشر علم، چاپ اول، ۱۳۹۱، صص ۱۹۹-۲۰۱.)
چرا شتر قربانی می شد؟
اما چرا در شاهان قاجار به قربانی کردن شتر در مراسم عید قربان علاقه داشتند؟ پاسخ را در روایت دکتر فوریه، طبیب ناصرالدینشاه درباره مراسم عید قربان می توان پیدا کرد: «عید قربان را مسلمین به یادگار حضرت ابراهیم میگیرند و در این روز هر مسلمان مؤمنی باید لااقل جوجهای را سر ببرد. سلطان عثمانی به دست خود گوسفندی را در استامبول قربانی میکند ولی در تهران شاهنشاه امر به کشتن شتری میدهد تا از سلطان عثمانی عقب نمانده باشد و چون از مباشرت به نحر شتر اکراه دارد هرسال از این حق شاهانه صرفنظر میکند و آن را به یک نفر شبیه خود که روز عید لباس فاخر در برمیکند و بر اسبی آراسته مینشیند وامیگذارد.» به گفته مرحوم جعفر شهری، نویسنده و پژوهشگر، قربانی کردن شتر به عهده شخصی بود که این سمت نسل به نسل به او رسیده بود و به او «شاه شتر قربانی» میگفتند.
مراسم «شترقربانی» تا سال ۱۳۱۱ در تهران برگزار میشد. از آن پس، عید قربان حالت جشن دسته جمعی خود را از دست داد و بهصورت پراکنده و محلی برگزار شد.
نظر شما