این تلاش البته بینتیجه نمانده و همه از همسایگان مسلمان چین تا باقی جهان اسلام خود را به نسیان زدهاند. در حالی که چین کوشیده تا هویت اسلامی سین کیانگ و مسلمانان بزرگ آن در زمان قبل و بعد از حاکمیت کمونیستها را کمرنگ کند، آنچه بیشتر مایه شگفتی است نقش شرمآوری است که برخی کشورهای با ادعای مسلمانی در به حاشیه راندن و محوکردن برنامهریزی شده، اویغورها بازی کردهاند.
حتی سازمان کنفرانس اسلامی که در سالهای اخیر، وظیفه شناسانه آن قطعنامههای به دردنخور را درباره فلسطین و چچن و کوزوو و کشمیر صادر کرد، نگاهی سطحی به کشتار سین کیانگ نینداخت و این بر غم جانکاه مسلمانان فراموش شده چین، میافزود.
البته نمیتوان برای همیشه مردم راحتی اگر ضعیف و آسیبپذیر باشند را خاموش کرد، هرچند با قدرتمندترین دولتها و تسلیحات؛ نمونهاش رژیم صهیونیستی و آمریکا که در عراق و افغانستان و پاکستان چهها که نمیکنند.
کاش چین از سرنوشت همسایه بزرگش درس میگرفت؛ روسیه هنوز زخم خورده افغانستان است. اگر چین بر این تصور است که سین کیانگ را با زور در قالب به اصطلاح «چین واحد» قرار دهد، همان کاری که با تبت کرد یا همان اقدام خونباری که روسها در مورد چچن انجام میدهند در اشتباه بزرگی به سر میبرند.
اعتراضات گستردهای که در اورومچی مرکز استان سین کیانگ صورت گرفت ثابت میکند خشونت و توسل به زور و تسلیحات پایانناپذیر نمیتواند میل مردمی آزاد که میخواهند به روش خودشان زندگی کنند را از بین ببرد. آزادی راه خود را پیدا میکند حتی در دوردستترین و ناپیداترین گوشههای جهان.
کشتار دهها نفر از مردم اورومچی بدترین مورد پس از فاجعه میدان تیانآنمن در سال 1989 بود البته تفاوت این 2 حادثه غمبار این بود که رسانههای غرب به این ماجرا توجهی نکردند و با بیمیلی گزارشهای مختصری دربارهاش منتشر کردند.
اما در دهکده جهانی که زمان و مکان معنی خود را از دست داده و با اینترنت و شبکههای ماهوارهای 24 ساعته مرزها درنوردیده شدهاند نمیتوان جامعهای را بر خلاف میلش به کاری مجبور کرد، آن هم برای همیشه. مانند هوا و آب، آزادی هم راهش را مییابد تا خود را بیان کند و وقتی چنین اتفاقی افتاد، هیچ چیز جلودارش نیست.
حالا اگر یک طرف قضیه مسلمانان باشند کار به مراتب سختتر میشود. از نظر تاریخی، مسلمانان به ندرت در برابر زور گردن نهادهاند هرجا که باشند.مسلمان در برابر بیعدالتی و سرکوب سکوت نمیکند؛ چه سرزمینهای گرم سین کیانگ باشد چه کوهستانهای سرد چچن.
به خاطر سالها سیاستهای استعماری مزورانه و جنگهای پایانناپذیر آمریکا، خشم و نفرت تکتک آزردگان این بیعدالتیها در قالب جنبش مقاومت اتحاد یافته و چه بخواهید چه نه، هشیاری مردم مسلمان شکل گرفته و این ربطی به مرزهای جغرافیایی ندارد و همه جای وطن اسلامی را در برگرفته و مسلمانان از تمام نقاط دنیا با یکدیگر ارتباطی غریب، اما فراتر از مرزهای جغرافیایی دارند.
چین، القاعده و رهبران جداییطلب مستقر در آمریکا و برخوردار از حمایت CIA را در این بحران متهم کرده، اما آنچه بیش از همه خودنمایی میکند، اتفاقاتی است که در جهان اسلام و به ویژه پاکستان و افغانستان رخ میدهد. مهم نیست در طول این سالها چین با اویغورها چه کرده بلکه این اهمیت دارد که آنها نمیخواهند از هویت اسلامی شان جدا شوند. آنها همچنان خود را بخشی از جهان اسلام میدانند.
مهمتر این که مسلمانان چین به اندازه کافی رنج بردهاند و بیش از این تحمل نخواهند کرد. در حالی که چینیهای هان-این گروه 92 درصد جمعیت چین را تشکیل میدهد و در حقیقت بزرگترین گروه قومی جهان به شمار میرود- زمینها، خانهها و کارهای اویغورها را تحت سیطره خود درآوردهاند، آنها با بحران موجودیت روبهرو هستند که تفاوت چندانی با آنچه در فلسطین روی میدهد، ندارد و باید بگوییم رجب طیب اردوغان نخست وزیر ترکیه که چین را به «نسلکشی» متهم کرده بود، بیراه نگفته بود.
سین کیانگ، روزی روزگاری
بر اساس فرضیهای که راه ابریشم در مرکزیت تجارت جهانی قرار داشته، سین کیانگ هم روزگاری یکی از ثروتمندترین و پویاترین تمدنهای جهان بود. تجار بیشماری از خاورمیانه، آفریقا و اروپا از جمله مارکو پولو و ابن بطوطه جذب این سرزمین شدهاند.
این منطقه به همراه شهرهای باستانیاش مانند کاشغر زمانی بخشی از حکومت اسلامی به شمار میرفته است و جای تعجب نیست که علامه اقبال لاهوری در شعر خود تمدن اسلامی را از رود نیل تا مرز کاشغر توصیف میکند.
شرمآور است که حکام چین پیوسته نسبت به مرکز تمدن و فرهنگ و مردم پرافتخارش بیمهری کردهاند به ویژه این که چین همواره و از صدر اسلام رابطه خوبی با این دین داشته و بسیاری از ژنرالهای برجسته چین در زمانهای گذشته مسلمان بودند که در تاریخ ابن بطوطه به آن اشاره شده است.
حتی همین امروز هم خیلی از اعراب و مسلمانان در سراسر جهان چین را به عنوان دوست خود میپندارند و روابط خوبی با این کشور دارند.
اعراب و چین بعد از 11 سپتامبر
پس از یازده سپتامبر، عربها کمک شایانی به رشد و پیشرفت بازار تسلیحاتی چین کردند و تجارت مستقیم پرجمعیتترین کشور جهان با عربستان، امارات، قطر و چند کشور عربی دیگر در طول چند سال اخیر به شدت افزایش یافته است. اگر چین روش برخورد با مسلمانانش را تغییر ندهد، تمام این روابط ممکن است دستخوش تغییر قرار گیرد.
دست آخر اگر زخمهای چرکین سین کیانگ هر چه زودتر التیام یابد پکن متهم میشود که حمام خون میدان تیانآنمن فقط یک سرگرمی برای دولت چین بوده است.
سابقه اسلام در چین
اگر فکر میکنید اسلام همین اخیراَ به چین رفته و حداکثر چند دهه است که در این کشور رونق گرفته سخت در اشتباهید؛ شاید باورتان نشود اما باید بگوییم حضور دین مبین اسلام در سرزمین عجایب به بلندای تاریخ آخرین دین الهی است.
بله، در سال 651 میلادی یعنی 1358 سال پیش و در زمان حکومت خلیفه سوم، سعد ابن ابی وقاص به عنوان سرپرست هیاتی بلندپایه و به نمایندگی از عثمان بن عفان راهی چین شد. گائوزنگ امپراتور وقت چین استقبال گرمی از این هیات کرد و دستور ساخت مسجدی در کانتون-اگر موقعیت کنونی را در نظر بگیریم ایالت مهم گوانگ ژو بخشی از این منطقه به شمار میآید- را صادر کرد که نخستین مسجد این کشور محسوب میشود. علاقه خاندان تانگ به توسعه فرهنگی به گسترش اسلام کمک فراوانی کرد و اولین گروههای مسلمانان شامل تجار ایرانی و عرب میشدند.
خاندانهای مختلف سلطنتی چین از سانگ و یوان گرفته تا کینگ و مینگ کم و بیش برای اسلام ارزش قابل توجهی قائل بودند و به پیشرفت آن کمک کردند. اما در انقلاب فرهنگی سالهای 1966 تا 1976 ورق برگشت و دولت جمهوری خلق چین با استفاده از ارتش سرخ معروفش، سختگیری بیسابقهای بر مسلمانان وارد آورد، مساجد را ویران ساخت و نسبت به قرآن حرمتشکنی کرد (البته این فقط به اسلام منحصر نبود و دولت وقت چین اصولاَ علاقهای به مذهب نداشت).
در سال 1978 دولت چین تصمیم به تغییر سیاستهای خود در قبال مسلمانان گرفت و امروز اسلام دوباره جان گرفته و مساجد زیادی در حال حاضر در این کشور ساخته شده و سازمانها و گروههای اسلامی زیادی در این کشور رشد کردهاند.
همان چین ادبیات فارسی
البته این سرزمین ظاهراَ قرابتهای فرهنگی نیز با ایران دارد. سعدی در گلستان خود، حکایتی را از این دیار نقل و به سفر خود به آن دیار اشاره کرده است. در کاشغر ظاهراَ هنوز هم زبان فارسی رایج است و در ادبیات فارسی وقتی از چین نام برده میشود، در واقع به همین استان اشاره میشود. همین استان چینی است که هم مرز ایران باستان قدیم بوده است و همه اینها از قرابتهای فرهنگی دو سرزمین حکایت دارد.
هشمهری جمعه