شنبه ۳ مرداد ۱۳۸۸ - ۰۸:۳۳
۰ نفر

زهرا رفیعی: اعتیاد اگر در خانه شما نباشد حتما در پشت در خانه شماست؛ خیلی نزدیک، آن قدر که فکرش را هم نمی‌کنید و امکان دارد یکی از نزدیکانتان و یا حتی خودتان گرفتارش شوید.

 تصور اکثر افراد جامعه در مورد اعتیاد این است که مواد‌مخدر و سوءمصرف مواد عمدتاً پدیده‌ای مردانه است در حالی که زنان هم همپای مردان در معتاد شدن به پیش می‌روند. تاکنون مطالعه دقیقی در مورد زنان معتاد صورت نگرفته است و مسئولان فقط می‌گویند آنها 5 درصد مراجعه‌کنندگان به مراکز رسمی درمان و ترک اعتیاد هستند  ولی وقتی سری به کمپ ترک اعتیاد زنان می‌زنید می‌بینید تعدادشان آن‌قدرها هم کم نیست ولی سن و سالشان ناباورانه کم است.

در معتاد شدن زنان،  دوستان در وهله دوم قرار دارند. اکثر کسانی که در کمپ اعتیاد بهشت کوچک در شهرستان بومهن دوره سم‌زدایی را می‌گذرانند توسط نزدیکان خود به مواد‌مخدر آلوده شده‌اند. کسانی که ازدواج کرده‌اند از همسرانشان و آنها که کم‌سن‌و‌سال‌‌اند از افراد درجه‌یک خانواده‌شان یادگرفته‌اند چطور می‌شود مواد را تهیه و مصرف کرد. ماحصل یک روز زندگی با زنان این کمپ گزارشی شد که می‌خوانید.

ابتدای ورودمان به مرکز ترک اعتیاد بهشت کوچک زنان، دختری به نام مهناز را می‌بینیم. او متولد سال 62 است و 7 سالی می‌شود که کراک مصرف می‌کند و 3-2 بار هم تا به حال ترک کرده است اما هنوز نتوانسته مرحله سم‌زدایی را بگذراند. با پدر و مادر معتادش زندگی می‌کند و این بار هم او را به‌دلیل سوء‌رفتار با اعضا از کمپ ترک اعتیاد بیرون می‌کنند.

برای ترک اعتیاد عوامل زیادی مؤثر است اما مهم‌ترین آنها تمایل درونی فرد برای ترک است. مسئول کمپ می‌گوید: دوقطبی‌بودن برخی از معتادان مانع از پذیرفته شدن و ترک اعتیاد آنها می‌شود. این افراد نیازمند روانشناس و روانپزشک هستند که ما در این مرکز نمی‌توانیم این خدمات را ارائه کنیم.

معتاد بعد از 24 ساعت خصوصیات شخصیتی خود را نشان می‌دهد. در فرم پذیرش این افراد آمده است اگر بعد از 24 ساعت مغایرتی با اصول پذیرش معتادان پیش بیاید مجبوریم آنها را اخراج کنیم.

بیتا 15 ساله، حدود 4 سال است که شیشه مصرف می‌کند. تمام اعضای خانواده او مواد مصرف می‌کردند و از آنها یاد گرفته است که چطور می‌توان شیشه کشید. او می‌گوید: اوایل تفننی بود و کم مصرف می‌کردم طوری که مدرسه متوجه این موضوع نشده بود ولی کم‌کم به یک گرم رسید و خودم ترک تحصیل کردم. بیشترین مقداری که مواد مصرف کردم 2گرم آن هم یکجا بود. خودم می‌دانم که شیشه مغز را از بین می‌برد ولی شنیدم با پاکی، سلول‌ها ترمیم می‌شود.

او برای ترک کردن مصمم‌تر از بقیه است و می‌خواهد دو تا 21 روز دیگر در کمپ بماند تا مطمئن شود حالش خوب‌خوب شده است. اگر چه سیگار از دستش نمی‌افتد ولی می‌داند یک روز آن را هم مثل برادرش کنار می‌گذارد. برادرش موادش را در این 4 سال تامین کرده است و حالا 2 سال است که پاک شده و دیگر سیگار هم نمی‌کشد. او حالا اصلی‌ترین مشوق بیتا برای ترک اعتیاد است.

همه این افراد کسانی نیستند که جایی برای رفتن داشته باشند. هستند کسانی که مجبورند در کمپ بمانند و روزها را به شب برسانند شاید به امید رفتن از اردوگاه. این افراد خانواده دارند ولی چون مصرف کننده‌اند نمی‌خواهند به آنجا برگردند تا شاید پاکی‌شان دوام بیشتری پیدا کند.

زهرا مسئول اردوگاه، همسری معتاد دارد که از او به‌عنوان بیمار یاد می‌کند. او می‌گوید: زنان معتادی که اینجا می‌آیند بین 20 تا 30 سال سن دارند و معمولا کراک و شیشه مصرف می‌کنند. کاهش چشمگیر قیمت شیشه باعث شده خیلی‌ها به سمت مصرف آن روی بیاورند. از هر 50 نفر هم یک نفر تریاک مصرف می‌کند. این روزها کمتر کسی را می‌توان پیدا کرد که حتی هروئین مصرف کند. زنان را معمولا فردی غیر از اعضای خانواده‌شان برای ترک معرفی می‌کند.

 هر کس هر چقدر دارد برای سنت (شهریه) می‌پردازد. بارها هم شده که از کسانی که نداشته‌اند هیچ پولی دریافت نکرده‌ایم.

مهتاب کیفش را جمع و جور کرده و دارد کمپ را ترک می‌کند. او هم به زور 22 سالش می‌شود و 21 روز است که دختر 7 ساله‌اش را ندیده است. او را هم همسرش معتاد‌کرده است ولی حالا او 5سال است که پاک است و مهتاب را به‌دلیل معتاد بودن از خانه بیرون کرده. مهتاب می‌گوید: مواد خلأها و تنهایی‌هایم را پر می‌کرد. حالا امیدوارم شوهرم مرا بپذیرد و اگر خدا بخواهد دوباره به زندگی‌ام برگردم. دوست دارم امسال خودم دخترم را به کلاس اول ببرم.

اینجا هر کسی به یک دلیلی، که شاید برای غیرمعتادان عادی به‌نظر برسد معتاد شده است. معصومه بعد از اینکه جنازه مادرش را در سردخانه می‌بیند مثل پدربزرگش شروع می‌کند به مصرف مواد‌مخدر. حالا خاله‌اش او را از سبزوار آورده اینجا تا بلکه این عادت را کنار بگذارد.

سارا را داماد خانواده‌شان که ساقی است معتاد کرده است. او به دور از چشم پدر و مادر سارا نحوه مصرف کراک را به این دختر 18 ساله یاد داده است.

زنی 52 ساله بزرگ‌ترین فرد اردوگاه است که با سنت پسرش 45 روز در کمپ مانده است. او خود را لغزشی معرفی می‌کند. او می‌گوید: سنم زیاد است. نتوانسته‌ام زیاد دوام بیاورم. قبلا تریاک می‌کشیدم ولی این اواخر فقط کراک مصرف می‌کردم. زور مواد زیادتر از زور ماست. ما مجبوریم با هم باشیم تا به هم انگیزه بدهیم تا پاک بمانیم.

او می‌گوید: من که عمر خود را کرده‌ام. دولت باید به فکر جوان‌ها باشد و برایشان کاری دست و پا کند. این بچه‌ها بدون کار احتمال دارد به مصرف مواد برگردند.

شیدا از 17 سالگی به مصرف مواد روی آورده و الان 26 سال است که مواد مصرف می‌کند. او را هم شوهرش معتاد کرده است. او تقریبا 2 هفته است که برای سم‌زدایی به کمپ ملحق شده است. شوهر شیدا چند وقت پیش به‌دلیل سوء‌مصرف فوت کرده است. شیدا می‌گوید: اگر یکی از دوستان قدیمی‌‌ام که 5 سال پاکی دارد من را به اینجا نیاورده بود من هم سرنوشت شوهرم را پیدا می‌کردم. او و خانواده‌اش بارها تلاش کرده‌اند که شیدا اعتیاد را کنار بگذارد ولی همیشه کسی بوده که با محبت دروغین او را وادار کند دوباره به مصرف  مواد رو بیاورد.

روز در اردوگاه ترک اعتیاد با جمع کردن

رختخواب‌ها شروع می‌شود. کارها تقسیم شده و هر کسی می‌داند چه زمانی چه کاری باید انجام دهد. البته کار خیلی زیادی هم برای انجام دادن وجود ندارد. دادن صبحانه، تمیز کردن خوابگاه، جلسه مشترک برای برداشتن اصولی گام‌های ترک اعتیاد، ورزش، تدارک ناهار، استراحت، ادامه تمیز کردن اتاق‌ها، صرف چایی، ادامه جلسه صبح، تدارک و صرف شام و بعد خاموشی.

کسانی که در اتاق فیزیکی(اتاق ترک) هستند اوضاعشان فرق می‌کند. اتاق فیزیکی اتاقی است که دور تا دور آن رختخواب پهن شده است و عده‌ای سیگار به دست در حال درد کشیدن هستند. سم تریاک دیرتر از همه و با درد بیشتری از بدن خارج می‌شود ولی در عوض وسوسه کمتری برای بازگشت دارد. اما اینجا بیشتر افراد کراک مصرف می‌کنند و 4روز طول می‌کشد که درد بدنشان کم شود ولی آثار مخرب کراک بر ذهن و روان آنها بیشتر است. وسوسه‌ای که کراکی‌ها بعد از ترک دارند با گروه درمانی حذف می‌شود.

آنهایی که این 4 روز یا دوره سم‌زدایی را طی کرده‌اند به دیگران برای تحمل این دوره کمک می‌کنند. آنها را زیر دوش آب سرد می‌برند و غذا می‌دهند و با آنها حرف می‌زنند.

در اتاق چند نفر به‌خود می‌پیچند. یکی دست دختر 16ساله‌ای را می‌گیرد و راه می‌برد. او با مادر و خواهرش برای ترک به کمپ آمده است. مسئولان برای اینکه مادر (به خاطر دردی که دخترانش تحمل می‌کنند) مانع از درمان آنها نشود او را نپذیرفته‌اند.

اینجا آدم‌ها ماه به ماه که از پاکی‌شان می‌گذرد چیپ می‌گیرند. چیپ همان جاکلیدی خودمان است که روی آن با رنگ‌های مختلف ماه‌های صبر و دوری از مواد‌مخدر را نشان می‌دهد. سفید برای خوش‌آمدگویی است که 48ساعت بعد از ورود به فرد معتاد داده می‌شود. نارنجی را بعد از یک ماه پاکی می‌دهند و در ماه‌های بعد با رنگ‌های دیگر این نشانه افتخار  را همراه خود نگه می‌دارند.

اما اگر همه این افتخارات و دردهای اتاق فیزیکی و دوری‌هایی که این افراد از خانواده تحمل می‌کنند را کنار بگذاریم به این نکته می‌رسیم که این افراد پس از ترک مواد‌مخدر اکثرا جای امنی برای ماندن ندارند. در خانه‌های پدری شان هم وسوسه به سراغشان می‌آید و مصرف‌کننده‌هایی که مجبورند با آنها زندگی کنند آنها را تنها نمی‌گذارند. زنان نیز فقط 5دقیقه با نخستین فروشنده مواد‌مخدر فاصله دارند.

کد خبر 86137

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز