آنها میان دیوارهای بلند تونل خم و راست میشوند و مکعبی از آهن میسازند؛ آهنهایی که بوی خاک میدهند. میگویند چیزی نمانده، آخرهای کار است.
یک ماه و نیم دیگر، شاید هم 2 ماه دیگر میلهها آسفالت میشوند و ستونها عایق و تونل راه میافتد. اشتباه نمیشنوم، اشتباه نمیخوانید، مهندس ناظر هم همین را میگوید؛ آخرهای کار و بهرهبرداری. انگار همین دیروز بود که دیوارهای سیمانی تونل قد میکشیدند و کارگران در قلب زمین میکندند و میساختند. همانهایی که سالها در تونل رسالت کار میکردند و تصورشان این بود که سالها باید زیرزمین میله بچینند و بتن بریزند.
دهها متر زیرزمین، 20 متر دورتر از ازدحام آدمها و ماشینها، کارگران مشغولند و تونل توحید در هیاهوی میلهها و دستگاهها جان میگیرد. شاید کسی نداند، شاید کسی نبیند. آنها میان ستونها، روی دیوارها عایق میچسبانند و کابل میکشند. دستگاههای کوچک و بزرگ مکانیکی روی گلهای نرم تونل میلغزند و بار خالی میکنند. همه چیز در کارگاه
رمپ شمالی طبق برنامه پیش میرود؛ نصب کابلهای تاسیساتی، نماسازی ستونهای میانی، شبکههای دفع فاضلاب و اجرای سازه ایستگاه تزریق هوا.
مهندس ناظر میگوید: در مرحله کفبرداری و بتنریزی کف هستیم؛ یعنی مرحله آخر پروژه و به موازات کفبرداری در سطح تونل، نصب کابلهای تاسیساتی در قسمت فوقانی و تمیز کاری ستونها در میان دیوارها صورت میگیرد. او که یک سال است به تونل توحید آمده و سختیها و پیچیدگیهای کار را لمس کرده با قاطعیت پیشبینی میکند که تا یک ماه و نیم دیگر کارهای کفبرداری به پایان برسد و 15 روز آخر را به آسفالت تونل اختصاص دهند.
همان حرفی که چند وقت پیش شهردار تهران زده بود و به تهرانیها وعده داده بود تونل را در مهر ماه به افتتاح برساند. تودههای فشرده خاک که در میانههای تونل بهصورت گل درآمدهاند، در چنگال کوچک دستگاههای باب کت به قسمتهای دیگر منتقل میشوند و کف خیس زمین صاف و صافتر میشود. تونل در حال کفبرداری است و در جدال صدای کارگرها و دستگاهها شکل تازهای پیدا میکند. هر چه از کارگاه رمپ شمالی در میدان توحید به سمت پایینتر پیش میروی زمین خیس تونل زیر پاهایت بیشتر عمق میگیرد.
گویی دیوارهای سنگی بالای سرت بلندتر و بلندتر میشوند و در زمین فرو میروی. 2متر، 3متر، 10متر. نمیدانی فقط احساس میکنی در تاریکی تونل یکباره در سراشیبی قرار میگیری. سراشیبیای که قرار نیست بعد از بهرهبرداری تونل به این صورت محسوس باشد. مهندس ناظر میگوید: به خاطر کفبرداری سطح، زمین عمق گرفته و البته جاهایی هستند که عمق زیادی دارند و در حالیکه به گوشهای تاریک در دوردستهای سیاه تونل اشاره میکند، ادامه میدهد بیشترین عمق تونل 5/31 متر است.
10 متر پایینتر از جایی که ایستادهایم و کارگران از پلههای بالای سرمان پایین میآیند. آنها که در قسمت فوقانی تونل مشغول کار بوده و کابلهای تاسیسات را نصب میکنند. برای خوردن ناهار پایین میآیند و به بیرون تونل میروند. یکی از آنها که کم سن و سال میزند و کلاه ایمنی را مدام در سرش جابهجا میکند وقتی پاهایش را بر آخرین پله میگذارد، ایستاده و به قسمت فوقانی تونل خیره میماند. مثل کودکی که با حسرت بر ستارهها مینگرد. او به کابلهایی که برای روشنی تونل نصب کرده نگاهی میاندازد و گاه انگشتش را تکان میدهد.
میپرسم: چند سال داری؟
میگوید: 21 سال.
میپرسم: از چه زمانی در تونل کار میکنی؟
می گوید:10 ماه پیش آمدهام.
هنوز جملهاش تمام نشده که کلاهش را از سرش برمیدارد و به نرمی شکستن صدا در گلو، سرش را به سمت بیرون برمیگرداند. جایی که نور آفتاب از شیارهای پله نفوذ کرده و صورتش را در نیمهای تاریک و نیمهای روشن قرار میدهد. گویی از تمام شدن پروژه و کارهای تاسیسات خوشحال نیست. انگار نمیخواهد و دوست ندارد این روزها به پایان برسند و بعد از یک مکث، ترسش را از میان لبهای خاک گرفته بیرون میریزد، با گفتن یک جمله، یک جمله کوتاه که زمین خیس تونل را زیر پاهایت عمیقتر میکند؛ «تونل تمام شود بیکار میشوم.»
میپرسم: چه کار میخواهد بکند؟
میگوید: به شهرم بر میگردم.
او در حالیکه این جمله را بر زبان میآورد در تاریک روشن تونل دورتر و دورتر میشود. مثل سایهای در دوردستهای مهآلود که کمرنگ و کمرنگتر میشود. او میرود ولی کارگران در کف زمین میله میچینند و برجستگیهای ستون را میپوشانند با دستهایی که هنوز جواناند. صدای دستگاهها در هیاهوی تونل میپیچد و تونل پر میشود از صدای دستگاههای کوچک و بزرگ مکانیکی که برای حمل مصالح و کفبرداری میآیند و میروند.
صدایشان را بیوقفه میشنوی از دور و نزدیک. یکی از مهندسان کارگاه رمپ شمالی که از ابتدای پروژه در تونل بوده میگوید: تعداد بیشتری از دستگاهها در تونل به کار گرفته شده و در شیفتهای مختلف آنها را میبینی که عملیاتهای سنگین تونل را انجام میدهند و در بین این دستگاهها، دستگاههای بابکت به خاطر کوچکی و گرفتن حجم کمی از فضا بیشتر مورد استفاده قرار میگیرند.
25 متر دورتر از نور و آسمان، 25 متر پایینتر از خیابانهای داغ پایتخت، کارگران و ماشینها میسازند و میسازند. در جدال دستها و آهن، هیچ عجلهای در کار نیست. کارها طبق برنامه پیش میروند و سرکارگری برای سرعت عمل بالا به آنها فشار نمیآورد.
یکی از سرکارگرها در کارگاه رمپ شمالی که تقریبا بیشتر قسمتهای آن تکمیل شده میگوید:عجلهای در کار نیست براساس برنامه پیش میرویم و لزومی هم برای فشار آوردن به کارگرها وجود ندارد. او از برنامهریزی دقیق مجریان تونل حرف میزند. کسانی که این بار بهخاطر برنامهریزی درست و زمان بندی امور مورد انتقاد قرار گرفتهاند و این روزها که به افتتاح تونل نزدیک میشوند حرف و حدیثهای زیادی میشنوند، حرف و حدیثهایی که میگویند امور عمرانی در تونل فدای سرعت عمل میشود و حتی وقتی حادثه ریزش در تونل اتفاق افتاد برخی گفتند مجریان پروژه به خاطر سرعت عمل، بیدقتی کردهاند. گرچه علت حادثه از زبان خود مجریان بازگو شد و آنها در مورد حادثه توضیح دادند اما هنوز منتقدان پروژه تونل توحید این شائبه را در اذهان عمومی بهوجود میآورند که مجریان در ساخت تونل بیدقتی میکنند. اما اینجا نه کسی بیدقتی میکند و نه کیفیت فدای سرعت میشود، همه چیز طبق برنامه پیش میرود زمانبندی شده و دقیق.
روزهای آخر
صداها در جدالاند. کارگران، دستگاهها، دستها و میلههایی که کنار هم چیده میشوند تا کف تونل هم برای تردد خودروها استاندارد و مجهز شود. کارگاه رمپ جنوبی هم مانند رمپ شمالی تقریبا تکمیل شده و کارها به موازات هم پیش میروند. مهندس ناظر در این کارگاه میگوید: اینجا هم نیم مقطع فوقانی تونل تمام شده و کارهای مربوط به کفبرداری و بتنریزی کف انجام میشود. اینجا هم دستگاههای کوچک و بزرگ مکانیکی در حال حمل مصالح و خاک هستند.
کارگران جوان که به گفته یکی از افسران ایمنی تونل بین 22 تا 30 سال سن دارند و برای استخدام در تونل برخی معاینات پزشکی را انجام دادهاند، روی برجستگیهای ستونهای میان دیوارهای تونل عایق میکشند و کف زمین میله میچینند. در رمپ جنوبی هم کارها طبق برنامه کاری کارگران نصب کابلهای تاسیساتی و نماسازی ستونهاست. ارتفاع تودههای خاک در برخی نقاط آن بلندتر از رمپ شمالی است و به گفته مهندس ناظر به عمق زمین در این نقطه مربوط میشود.
کمی آن طرفتر حفاری تاج زیر خط مترو در حال انجام است و قرار است این حفاری ظرف 10 روز آینده تمام شود حفاری تاج با دقت بالا صورت میگیرد و مهندس ناظر در این قسمت رانندگان دستگاههای سنگین را به دقت عمل بیشتر سفارش میکند و مراقب است مشکلی پیش نیاید. مهندس ناظر میگوید: حفاری در این قسمت حساسترین بخش کار است و سعی کردهایم مطالعات و عملکردمان در این بخش دقیقترین باشد. چون ممکن است هر اتفاقی که در خط مترو میافتد را به این حفاری ارتباط دهند کمااینکه این اتفاق هم افتاده و ترکهای خط مترو را به حفاری تونل ارتباط دادهاند. او تاکید میکند که حواسشان هست و هیچ خطری از طرف تونل، مترو را تهدید نمیکند.
او از مطالعات فنی مهندسی انجام شده در این محل میگوید و صدایش در ازدحام هیاهوی دستگاهها و کارگران گم میشود؛ کارگرانی که زیر نظر مهندسان تونل سازه ایستگاه تزریق هوا را اجرا میکنند و روزهای تلخ و شیرین بسیاری را در تونل گذراندهاند. کارگرانی که میگویند زیر زمین احساس آرامش میکنند و ندیدن آفتاب قلبشان را غمگین نمیکند. کارگرانی که این روزها در تونل توحید میله میچینند و برآمدگی ستونها را میپوشانند.