گاهی برای فهم بهتر و دقیقتر نیاز داریم تا پیشینه فکری و فرهنگی جامعهای را که نویسنده از آن برخاسته است بررسی کنیم و در نتیجه آسانتر معنای باطنی اثر را در یابیم. در ادبیات مقاومت یا انتفاضه این بررسیها کمی متفاوت است؛ بررسی اوضاع اجتماعی و غصبها و شکنجهها اهمیت بیشتری پیدا میکند و از طرفی حقیقی بودن اشعار که ناشی از سختی و رنج و آه است، آن را از مبالغات بیهوده و اوهام خارج میسازد. و به قول دکتر عبدالحسین زرینکوب شعرهایی از این دست که در گروه مراثی قرار میگیرند عموماً شعرهای بی دروغ و شعرهای بینقاب میشوند.
محمود درویش از شاعران پرکاری بود که در زمینههای متفاوت از جمله مقاله، نامه، شرح حالنویسی و خصوصا شعر به طبع آزمایی پرداخت. اشعارش ساده، روشن و صریح است . وی خلاصه گویی را سرلوحه کار خود قرار داد. او تمام ویژگیهای مورد نظرش را با نوآوری در قالب و عروض متفاوت درآمیخت و به همین جهت توانست با گروههای مختلف اجتماع ارتباط برقرار کند و شعر مقاومت فلسطین را به جایگاه والای خود برساند. بهطور کلی 3 ویژگی میتوان برای شعرهایش یافت: یکی مسئله تحدی یا بهمبارزهطلبیدن که در چند بعد فردی و قهرمانی، تاریخی و قومی و انسانی مطرح میشود. دو دیگر آنکه اشعارش آمیزهای از میل و علاقه به وطن و محبوب است. و در نهایت او بهعلت رهایی از حصار سانسور اسرائیل برای بازگوکردن صریح تجربههایش به استفاده از نمادها، اسطورهها و قصههای شعرگونه رویآورد.
شعر فلسطین در دوران معاصر به 2 بخش کلی تقسیم میشود: قبل از سال 1948 و بعد از سال 1948. در این سال که نقطه عطفی در تاریخ کشور به حساب میآید اسرائیل توسط حامیان غربی خود به رسمیت شناخته شد. و جنگ اول اعراب و اسرائیل بهمدت 19ماه به طول انجامید. اعراب به سرعت شکست خوردند و موج گستردهای از آوارگی و تبعید برای مردم فلسطین آغاز شد. از این پس بود که ادبیات تبعید رشد کرد و شاعران برای بیان اندوه و سوگ خود حتی قالبهای سنتی شعرشان را شکستند. در این دوران دیگر فلسطینیها مردمی بدبخت و ناتوان نبودند بلکه مقاومت و شجاعتشان آنها را به انسانهایی مصمم بدل کرده بود که معتقد به هرگونه تغییری در اوضاع خود بودند. یکی از شاعرانی که توانست در عرصه شعر، تحولات اساسی ایجاد کند و نامش خوش بدرخشد، محمود درویش بود.
مراحل شعری مختلفی را برای درویش مانند بسیاری از شاعران پرکار دیگر میتوان درنظرگرفت. این سیر از کارهای تقلیدی آغاز میشود که در حقیقت مثل دوران کودکی شعر اوست و مثلا در آنها به تقلید مستقیم از نزار قبانی پرداخته است. و بعد کمکم این تقلیدهای مستقیم رنگمیبازد و حقیقت شاعر که بیشتر انسانی و رمانتیک است خود را نشان میدهد.
وقتی که حدود 1966 تا 1970 در داخل فلسطین زندگی میکند با پیشرفتهای شعری او مواجه میشویم که میل به استفاده از اسطورههای قدیمی مثل تموز، آدونیس و... در آثارش مشهود است. و هنگامی که در سال 1972 تبعید میشود در طی 10 سال دوری از وطن شعرش به سطح شعرای جهان میرسد. او تبعید را یک لکه شوم بر زندگیاش نمیداند بلکه مثل آموزگاری به آن نگاه میکند که توانست قدرتها و تواناییهایش را در ابعاد مختلف به عرصه ظهور بکشاند.
جایی در بیان رنج آوارگی و مهاجرت خود میسراید که:
عکسی به همسرم دادم تا وقتی مردم آن را به دیوار بیاویزد/ او گفت: آیا برایش دیواری است؟/ من جواب دادم برایش اتاقی میسازم/ کجا؟ در کدام خانه؟ میگویم: برایش خانهای خواهم ساخت/ کجا ؟ در کدام تبعیدگاه؟/
پس از ترک بیروت در دوره ای با پیچیدگیها و تکلفها و استعارات نادر در آثارش مواجه می شویم و در نهایت استفاده واضح و هنرمندانه از اسطورهها و میراثهای کهن بشری را در اثرش مشاهده میکنیم. با توجه به سیر و دورانهای متفاوت شعری او در مییابیم که استفاده از نماد و اسطوره در آثارش روند یکسانی را طی نکرده است. خود، علت بهکارگیری استعاره و رمز را در اشعارش چنین توصیف میکند: نوعیتردستی هنری است برای واقعیت موجود و گذرکردن از جو سیاسی اسرائیل. و موضوع حول یک واقعیت که آن وطن و زخم فلسطین است، میچرخد.
وطن در آثارش با رمزهای متعدد از پر بسامدترین مفاهیم شعری اوست؛ وطن اشغالشدهای که نگاه به گذشتهاش شاعر را خرسند میکند و از دیدن اشغال شدنش قلبش به درد میآید:
پوستش شبنم را شانه میکرد/ دستش درخت را میرویانید
درویش نمادهای به کار رفته در شعرش را مبهم و گنگ نمیبیند تا از طریق دلالتهای بسیار بتوان به مفهوم حقیقی آنها دست پیدا کرد؛ زیرا برای بیان مفاهیم ادبیات مقاومت که همانا حب وطن، مبارزه، شهیدان، کشتار و جنگ است نمیتوان با تعقید و پیچیدگیهای تو در تو سخن گفت. خود میگوید: نماد نزد من آن سان که خود میبینم مبهم نیست و میتوان زود کشف کرد چون که در نگاه اول و آخر، جانشین بیان مستقیم است.
بهعنوان نمونه در جایی با استفاده از اسطوره تموز که الهه سرسبزی و باران است و رمز احیا و بازگشت به زندگی، برای بیان کشتار و غارت و وصف دشمن مارگونه میگوید:
تموز بر خرابههای ما گذشت/ و شهوت افعی را بیدار کرد/ گندم یک بار دیگر درو میشود/ و چمنزار برای شبنم تشنه میشود/ تموز برگشت، تا خاطره را سنگسار کند
پر کاربردترین مفاهیم و موضوعات اجتماعی در اثر او بیش از همه عبارت است از مقاومت برای حفظ و بازگرداندن وطن. در جایی میگوید:
با برگ توتی گفتوگو میکنم/ از بدبختی طوفانهاست که باران / تو را زنده نگه میگرداند/ و قربانی آنها نمیمیرد/ و دستهای توانمند/ آنها را با تار در می پیچند!/ مهریه طوفانها را خواهم پرداخت/ بیشتر از عشق برای گل داغدیده/ و بر بلندای تپهای ایستاده باقی میمانم/ تا راز تند بادها را...برای کاروان فاش کنم
محمود درویش و امثال او امید بازگشت به وطن دارند و هویت خود را در وطن جستوجو میکنند؛ جایی که ریشه در آن دارند:
میخواهم که شکل تو را رسم کنم/ تا خود را در تو ببینم
او تنها از یک شور و هیجان انقلابی که شعور و منطقی در پشتش نباشد سخن نمیگوید؛ شعور انقلابی و فهمهای عمیق را از مبارزان طلب میکند:
ای دوستان سفر کرده دورم/ میپرسید: کی
باز میگردد/ باید بپرسید: کی/ مردان بیدار میشوند
صاحب 33 کتاب شعر در ادبیات عرب تلاش بی وقفهای انجام داد تا بتواند از طریق کلمات با روح هموطنانش ارتباط بر قرار کند و آنها را به سمت آزادی سوق دهد. او زندگی خود را در راه آزادی وطن و بیان رنج و سختیهایش سپری کرد:
این سرزمین ترس است هیچ کس نمیفهمد من چه میگویم/ به جز کسانی که ابر گل ولایی را دیدند. که در سرزمینم میبارید
بنابر این سزاوار است که از قول محمود درویش در کتاب شیء عن الاوطن (چاپ بیروت. ص271) بار دیگر ادبیات مقاومت را تعریف کنیم: شعر مقاومت آنگونه که من میفهمم سرپیچی و عصیان در برابر وضع موجود است، با داشتن این احساس و هوشیاری عمیق که ادامه این وضع، نامعقول و تغییردادن آن ضروری است؛ با اطمینان به امکان وقوع تغییر. این شعر غالبا ً بیان رنج و ستم و سپس اعتراض و خشم و عصیان است ولی برای آنکه مؤثرتر واقع شود، بایستی تلاشآفرین باشد و در نتیجه به یک نظریه ادبی دارای محتوای اجتماعی مسلح شود. در این صورت شعر خود را شعر مردمی خواهید یافت.
منابع مورد استفاده برای بررسی اشعار او 2 پایان نامه است از دانشجویان کارشناسی ارشد رشته زبان و ادبیات عرب. این دو پایان نامه عبارتند از: رمز و التزام در شعر محمود درویش. از: سید عبدالقادر حسینی. دانشگاه آزاد واحد تهران مرکز. تابستان 1385.استاد راهنما: دکتر ناهید گندمیکال. استاد مشاور: دکتر ناهده فوزی اجتماعیات در دیوان محمود درویش. از فاطمه توان. دانشگاه آزاد واحد تهران مرکز. زمستان 1386. استاد راهنما: دکتر مهدی عباسی. استاد مشاور: سندس کرد آبادی