جایی که یک هشدار به طور مداوم تکرار میشود؛ فوتبال ملی ایران نه تنها نتیجه که در حال از دست دادن جایگاه است. ما با کشورهایی چون عربستان، کره شمالی، کرهجنوبی و حتی بحرین تفاوت کلاس پیدا کردهایم و این اصلا نشانه خوبی نیست. با این همه آیا صرفا با این دیدگاه که در بازیهای دوستانه پیروزی یا باخت اهمیتی ندارد میتوان از اشکالات متعددی که در تیم ملی و طرز تفکر افشین قطبی وجود دارد به راحتی چشمپوشی کرد؟
تکرار تراژدی منامه
تیم ملی فوتبال ایران در حالی دوشنبه شب یکی دیگر از باختهای سنگین خود مقابل یک تیم عربی را تجربه کرد که 24 ساعت بعد مسئولان فدراسیون فوتبال قصد دارند تنها با توجیه مفید بودن بازیهای تدارکاتی زوایای مختلف این باخت را پنهان کنند. تیم ملی با نتیجه 4 بر 2 مقابل بحرین شکست خورد. دیداری که اتفاقا مسئولان فدراسیون فوتبال و حتی افشین قطبی به همان سبک همیشگی خود دربارهاش دست به رجزخوانی زده بودند و تاکید کردند: «تحت هر شرایطی فوتبال ما برتر از بحرین است.»
اسـماعیل عبدالطیف، محمود عبدالرحمان، سـلمان عیسی و محمدسعید عدنان برای بحرین گل زدند و فریدون زندی نیز هر دو گل ایران را به ثمر رساند. این اولین شکست تیم ملی با مربیگری افشین قطبی است. پیش از این تیم ملی با قطبی مقابل کره جنوبی و کره شمالی به تساوی رسیده بود و امارات و بوسنی را شکست داده بود.
تیم ملی در زمان مربیگری بلاژویچ در راه صعود به جام جهانی 2002 نیز با نتیجه 3 بر یک برابر بحرین مغلوب شده بود و شکست دوشنبهشب به نوعی تکرار تراژدی منامه بود.
هدفمندی یا مانورهای تبلیغاتی؟
فوتبال ملی ما در حال رکود است. با این حال اما سرمربی تیم ملی هیچ پاسخ روشنی برای این سئوالها ندارد که تیم ملی تاکنون چه تغییراتی داشته است؟ آیا قطبی بعد از راه نیافتن تیم ملی به جام جهانی، ایدهآلها و اهدافی را برای خود ترسیم کرده است؟ این اهداف عبارت از چه مواردی است؟ خیلیها اعتقاد دارند که تیمهای ملی پس از نرسیدن به جام جهانی چارهای جز تعیین هدف ندارند. این البته گام نخست است. اما مرحله دیگری نیز وجود دارد؛ اینکه سرمربی تیم ملی فرهنگ، شخصیت و شیوه بازی تیمش را تعریف کند.
موضوعی که در بازی دوستانه تیم ملی مقابل بحرین هرگز به چشم نخورد همانطور که در بازیهای تدارکاتی قبلی محسوس نبود و سرمربی تیم ملی تنها به استفاده از سیستم مرسوم در فوتبال هلند اکتفا کرده است. موضوع اما نگرانکنندهتر از این حرفهاست. چه افشین قطبی همچنان با تکیه بر شناختهای قبلی خود بازیکنان تیم ملی را انتخاب میکند. انتخاب بازیکنانی چون آشوبی، نوری و کعبی به خوبی نشان میدهد که قطبی همچنان فکر میکند اینها بهترین هافبکهای فوتبال ایران هستند.
این مسئله را میتوان با دیگر انتخابهای عجیب او نیز ثابت کرد. از طرفی افشین قطبی در بازی بیرون از زمین هم گویا قواعد خاصی را برای خود وضع کرده است. سرکشی او به تمرینات تیمهای پرطرفداری چون پرسپولیس و استقلال نیز در زمره حرکات تبلیغی این مربی به حساب میآید. اتفاقی که دیگر مربیان لیگ برتر تا حدود زیادی نسبت به آن دلخور هستند و در محافل خصوصی خود از این حرکت به عنوان مانوری صرفا تبلیغاتی یاد میکنند.
تیم ملی بدون تغییر
بهتر است باز هم با سئوال شروع کنیم. فوتبال ایران چه شاخصههایی دارد؟ آیا جزییات برنامهای که اتفاقا افشین قطبی آن را برای 4 سال فوتبال کشورمان کافی میداند تاکنون مورد بررسی فنی قرار گرفته است؟ حداقل پاسخ این سئوال منفی است. چه این توانایی نه در کمیته تیمهای ملی است و نه فدراسیون تاکنون برای دخالت افراد متخصص مجالی قائل شده است.
این در حالی است که بازیهای دوستانه تیم ملی پس از راه نیافتن به جام جهانی نشان میدهد که در شیوه، شکل و سیستم بازی تیم ملی هیچگونه تغییری ایجاد نشده است. شاید افشین قطبی در خصوص تغییر سیستم خیلی زود واکنش منفی از خود نشان دهد. در حالی که خیلیها اعتقاد دارند تیم ملی با همین سیستمها نیز میتواند به شکل بهتری در زمین کار کند. اما این امر مستلزم آن است که قطبی ابزارهای خود را با دقت بیشتری انتخاب کند و شرح وظایف بازیکنانش را نیز از شکل کلیشهای که تاکنون وجود داشته است خارج کند.
از این گذشته آیا تیم ملی نقطه هدف دارد؟ ایدهآلهای قطبی در کدام نقطه خلاصه میشود؟ اینها سئوالاتی است که سرمربی تیم ملی یا به آن پاسخ روشنی نداده و یا اینکه به طرح عباراتی صرفا کلیشهای همچون موفقیت و پیشرفت فوتبال ملی اکتفا کرده است.به عنوان مثال وقتی یک مربی تیم را در اختیار میگیرد و به او گفته میشود که وی به مدت 4 سال زمان در اختیار دارد او خیلی زود اهدافش را ترسیم میکند. میداند که در سال نخست باید شکل بازی تیمش را تغییر دهد و ابزارهای مناسبی را در اختیار بگیرد و به همین ترتیب برای 3 سال بعدی هم برنامه داشته باشند و در واقع مرحله بندی را در دستور کار خود قرار دهد. اما در مورد تیم ملی این مرحله بندی وجود ندارد.
روندی که نه به جاهطلبیهای قطبی کمک میکند و نه تیم ملی را از بحران فعلی نجات میدهد. این در حالی است که سبک بازی تیم ملی بحرین نشان میداد که آنها پیشرفتهای خوبی در زمینه فنی داشتهاند. دیگر دست به وقتکشی نمیزدند و حتی در دقایق پایانی بازی نیز فشار حملات خود را ادامه دادند. همچنین نکته دیگری هم وجود داشت. اینکه بحرین به خوبی از تجمع فرار میکرد. وقتی بازی در نقطهای گره میخورد آنها خیلی راحت و با چند پاس سریع گره کار را باز میکردند و از محاصره بازیکنان ما خارج میشدند.
در حالی که بازیکنان ما در شرایط مشابه ابتکار عمل نداشتند و در بهترین حالت ممکن توپ را دفع میکردند. تیم ملی هنوز پس از حذف از جام جهانی برنامه روشنی برای پیشرفت ندارد. با این حال همه واکنش مسئولان فدراسیون فوتبال و کادر فنی تیم ملی را میتوان در این جمله خلاصه کرد؛ «در بازیهای دوستانه برد و باخت اهمیتی ندارد.»