همچنین ایشان در بحث عدالت، توجه به «عقلانیت و معنویت» را نیز ضروری دانستند و افزودند: «برخی برخوردهای افراطی بعضی گروهها در گذشته، اکنون به تغییرات 180درجهای مواضع آنها تبدیل شده است؛ چراکه عدالتخواهی آنان با عقلانیت و تفکر همراه نبود.»
شاید عدالت از آن دسته واژههایی باشد که به کرات از آن گفته شده اما آنچنان که در بیانها جاری شده، در رفتارهای اجتماعی بروز و ظهور نداشته است. در موضوع عدالت و بیان علت آسیبشناسی فوق با 2 دسته افراد روبهرو هستیم:
- افرادی که از عدالت بهصورت شعاری و ابزاری برای مقاصد سیاسی و گروهی بهره میگیرند.
- افرادی که به عدالت نه از منظر شعاری و صوری بلکه از منظر عقلانی نیز توجه نداشتهاند. در طول تاریخ سیاسی این 30ساله با این دو گروه روبهرو بودهایم و طرح موضوع رهبر معظم انقلاب و تأکید بر «معنویت و عقلانیت» در موضوع عدالت بهخاطر افراط و تفریطهایی بوده است که شاهد آن بودهایم.
کم نبودهاند اشخاصی که داعیهدار تفکر چپ و مرام اشتراکی بودهاند و منویات سیاسی و اجتماعی خود را از این منظر جاری میکردهاند اما در کوتاهمدتی به حسب تغییر احوال روزگار یکشبه به آیین لیبرالیستی روآوردهاند.
طرفه اینکه شاهد بودهایم از هر دو منظر گرایش چپ و لیبرالیستی نظریهپردازیهایی از جانب یک فرد برای رسیدن به عدالت! ایجاد شده است. عدالت بدون معنویت، وعده سرابی را میدهد که با تکیه بر عقل ابزاری دکارتی و محاسبهگر فقط ساحتی از ابعاد وجودی یک انسان و نیازهای او را برآورده میکند و به دیگر ساحتهای انسانی بدون توجه است.
انقلاب اسلامی بهدلیل ماهیت معنوی آن و قرار گرفتن بر مدار عقل و برهان، الگوی مناسبی برای ایده عدالت به معنای تمام شئون آن است. شعار بازگشت به آرمانهای انقلاب اسلامی و عمل به مؤلفههای والای آن میتواند به ما تأکید کند که طی مسیر ما در منهج عدالت همراه با معنویت و عقلانیت خواهد بود.
به همین خاطر است که عدالتطلبی اسلامی و دعوت به ایجاد قسط قرآنی و مبارزه با تکاثر و فقر جز با تعهد اسلامی و اندیشه قرآنی ایجاد نمیشود و در اینجاست که میتوانیم امیدوار باشیم «الرعیه لایصلحها الا العدل» و «عدل ساعه خیر من عباده سبعین سنه».
پس لازمه عدالتی که اسلام تاکید میکند، عقلانیت و معنویت است و اگر نتوانستهایم در مسیر اجرای عدالت گام پرشتابی برداریم، 2 عامل عقلانیت و معنویت در برنامههای ما ضعیف بوده است.