پنجشنبه ۲۶ شهریور ۱۳۸۸ - ۰۹:۲۷
۰ نفر

پگاه شفتی: یک میز، دو نوجوان و این‌بار متفاوت‌تر از همیشه همراه با نوجوان‌ها و مشاور، دو دبیر در نشست دوچرخه شرکت کردند، تا هر دو طرف، چه دانش‌آموز و چه دبیر درباره شروع سال تحصیلی با هم گفت‌وگو کنند.

کیمیا موسوی و زهرا مقدسی، دانش آموز پیش‌دانشگاهی در رشته علوم انسانی، سهیلا سلمانیان، دبیر فیزیک،فاطمه اصل سلیمانی، دبیر ادبیات و عربی،به همراه سید رضا رحیمی، مشاور تحصیلی دوچرخه یک ساعتی با هم گفت‌وگو کردند.

عکس‌ها: محمود اعتمادی

مشاور: همه می‌دانیم که دیگر چیزی به سال تحصیلی نمانده و با اینکه این شروع تکراری را شما دانش‌آمو‌زها هرسال تجربه می‌کنید اما به هرحال بازهم شروع به حساب‌می‌آید. به خصوص برای دانش‌آموزانی که تغییر مقطع می‌دهند.  با توجه به این‌که شروع یکی از پراهمیت‌ترین مراحل برای انجام هر کاری است،  روش شروع هر کاری می‌تواند تضمین‌کننده موفقیت یا شکست آن کار باشد.درست مثل یک دونده دوی سرعت که اگر استارت خوبی نداشته باشد منجر به شکستش خواهد شد. شاید بتوان گفت مهرماه هم برای دانش‌آموزها حکم یک استارت را دارد. شما دانش‌آموزها یازده شروع را پشت سر گذاشته‌اید و تجربه کسب کرده‌اید. اما برای آغاز بحث از دبیرها خواهش می‌کنم تا به این سؤال پاسخ دهند: یک دانش‌آموز چگونه باید سال تحصیلی‌اش را شروع کند تا آن را با موفقیت پشت سر بگذارد و با دست پر از آن بیرون بیاید؟

دبیر فیزیک: به نظر من دانش‌آموزی خوب شروع می‌کند که از مدرسه‌اش پیش‌زمینه و از دبیرها و درس‌هایش شناخت داشته‌باشد. اما مهم‌تر از همه این است که دانش‌آموز هدف مشخص و معینی داشته ‌باشد. چه ‌بسا دانش‌آموز بی‌هدف در بهترین مدرسه و با آزموده‌ترین دبیرها هم موفقیتی در پیش نخواهد‌ داشت. این هدف به معلم هم انگیزه می‌دهد. خود من با این‌که هیچ‌وقت وجدان کاری‌ام را زیر پا نمی‌گذارم اما جو کلاس تأثیر زیادی بر کارم دارد. وقتی دانش‌آموزها تشنه درس باشند من هم با اشتیاق و عشق بیشتری به آنها درس می‌دهم. زمانی که در کلاسی بچه‌ها با چشم‌هایشان از من درس را بطلبند من هم انرژی می‌گیرم و با تلاش بیشتری به کار ادامه می‌دهم اما در کلاسی که در آن رخوت و بی‌تفاوتی باشد شاید تلاشم را بکنم اما در عین حال شوق و ذوقم را از دست می‌دهم. درس را نمی‌شود تزریق کرد. باید آن را خواست و این درخواست است که به معلم انگیزه می‌دهد. البته اگر دبیر از قبل هم شناختی از کلاس و سطح دانش‌آموزهایش داشته باشد بهتر است.  این به عهده مدرسه است و با تقسیم بندی درست دانش‌آموزها از نظر سطح‌تحصیلی می‌تواند کمک زیادی به معلم بکند. مثلاً من در مدرسه‌ای کار می‌کردم که اولیای مدرسه در آنجا یک جور درمانگاه درسی درست کرده بودند برای دانش‌آموزانی که از پایه ضعیف بودند و این ابتکار خیلی خوبی بود که اجازه‌نمی‌داد بچه‌ها با پایه ضعیف وارد مراحل بعدی تحصیلی شوند. و برای آخرین نکته هم باید بگویم برای شروع، محیط فیزیکی مدرسه هم خیلی مهم است، مثل رنگ میز و صندلی‌ها و در و دیوار مدرسه، میزان نور کلاس‌ها و... . کلاس‌های دلگیر تأثیر خوبی روی دانش آموزان ندارد و البته باز هم با همه اینها پنجاه درصد به عهده خود دانش‌آموز است.

زهرا: من 11 سال درس خواندم و هیچ‌وقت کسی از من نخواست هدفی برای خودم تعیین کنم. الان می‌دانم که هدفم کنکور و دانشگاه و معدل خوب است اما قبل از آن تقریباً بی‌هدف بودم.

دبیر عربی: مهم‌ترین نکته برای شروع خوب سال تحصیلی، داشتن پایان خوب در سال گذشته است. دانش‌آموزانی که نتوانسته‌اند مشکلات و ضعف‌های درسی‌شان را علی‌رغم نمره خوب و قابل قبول در سال تحصیلی قبل برطرف کنند، در واقع  به نوعی مشکلات را به سال جدید منتقل کرده‌اند. در سال جدید هم دیگر فرصت زیادی برای جبران ندارند. خوب است که دانش‌آموزها با مشکلات قبلی وارد سال جدید نشوند و حداقل در تابستان کمی ضعف‌های سال قبل را برطرف کنند. می‌توان با یک برنامه‌ریزی خوب، هم تفریح کرد و هم درس را فراموش نکرد، چرا که برای یک شروع خوب باید پایان خوبی داشت. نباید دوراندیشی را هم فراموش کرد مثلاً اینکه اگر از سال اول دبیرستان دانش‌آموزها بگویند حالا کو تا پیش‌دانشگاهی، قطعاً در آینده دچار مشکل خواهند شد.

مشاور: بله طبق گفته‌های شما دانش‌آموزی که با نمره 10 قبول می‌شود، یعنی 10 نمره از مبحث‌های آن درس و به عبارتی نصف آن درس را بلد نیست. با این حال یک سال بالاتر می‌آید. مثلاً دانش‌آموزی که با نمره 17 قبول شده ممکن است با سه بی دقتی ساده و هرکدام یک نمره، 71 گرفته باشد یا برعکس از یک مبحث کلی با بارم سه نمره هیچ‌چیزی یاد نگرفته‌ باشد. خوب بود ما جایگاهی داشتیم  تا برگه‌های امتحانی را تحلیل‌ و سطح علمی  سؤال‌ها را مشخص کند و در صورت لزوم روی ضعف‌ها کار  و آنها را برطرف کند. این که بعد از اعلام نمره و قبولی، دانش‌آموز را به حال خود رها کنیم و از خودش یا خانواده‌اش این انتظار را داشته‌باشیم درست نیست، چون نه خود دانش‌آموز توان دنبال کردن ضعف‌هایش را دارد و نه خانواده‌اش می‌توانند کمک خاصی بکنند. البته برای بیشتر خانواده‌ها هم نمره مهم‌تر است. حالا از شما دانش‌آموزها می‌پرسم در صورتی‌ که به عقب برگردید، چه کارهایی انجام می‌دهید که از انجام ندادن  آنها پشیمان شده‌اید؟

زهرا: من اصلاً دلم نمی‌خواهد به عقب برگردم.

دبیر فیزیک: همین بی‌انگیزه بودن است که ما  را ناراحت می‌کند و من اصلاً نمی‌دانم چرا دانش‌آموزان این‌قدر بی‌انگیزه هستند.  در مورد نکته‌ای هم که شما اشاره کردید به نظر من همیشه باید کسی که در یک مبحثی متخصص است نظر بدهد.

دبیر ادبیات: در باره تحلیل نمره با شما موافقم، اما بهتر است که دبیر هر درس نمره‌های کم دانش‌آموز در امتحان را بررسی و تا حد‌امکان مشکل را برطرف‌کند. به جای اینکه پایان سال برای دانش‌آموزها فصل رهایی باشد باید وقت بگذاریم و سال تحصیلی را تحلیل کنیم. چه بسا دانش‌آموزهایی با معدل بالا، که من بارها شاهد این قضیه بوده‌ام، در شروع سال جدید دچار مشکلات فراوان می‌شوند. چرا که نمره فقط ظاهری است و یادگیری ریشه‌ای نبوده و حفظی بوده است. حتی اگر بعد از میان ترم هم برگه‌ها تحلیل شود خوب است.به هرحال همه این موارد قابل حل است و هیچ چیز غیرممکن نیست.

دبیرفیزیک: در یک کلاس ممکن است همه بچه‌ها سطح یکسانی داشته‌باشند اما تلاش و ضریب هوشی آنها با هم متفاوت است. در اینجا نیاز به یک کارشناس دیده می‌شود، تا با بررسی‌های دقیق و کارشناسانه‌اش روی بچه‌ها و تحلیل آنها روش درس‌آموزی درست را به همراه معلم بررسی کنند و به یک جمع بندی برسند. ضمن این‌که ما کارشناس هم کم داریم و واقعاً هرکسی در جای خودش نیست. کسانی که در رشته‌های دیگر درس خوانده‌اند حالا به فراخور زمان در جای دیگری قرار گرفته‌اند که تخصص آن را ندارند.

مشاور: کسانی که در رشته مشاوره تحصیل می‌کنند مشاوره را به طور عام می‌خوانند و به طور خاص مشاور تحصیلی نیستند. یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های یک مشاور تحصیلی خوب، شناخت او از درس‌هاست که این به آدم خیلی پخته‌ و تحصیل‌کرده ای نیاز دارد و با توجه به اینکه مسلماً پیداکردن چنین اشخاصی کار ساده‌ای نیست، پس از چنین آدمی بیشتر در مقطع پیش‌دانشگاهی استفاده می‌شود که یکی از سرنوشت‌سازترین مقطع‌های تحصیلی‌است.

دبیر عربی: نظم مدرسه هم خیلی مهم است. همین که از اولین روز  مدارس دانش‌آموزها و معلم‌ها تکلیف و برنامه خودشان را بدانند خیلی خوب است. کلاسی که از شروع لنگ بزند تا آخر سال می‌لنگد.

در واقع همان‌طور که شروع شود، همان‌طور هم پیش خواهد رفت. اگر برنامه‌ریزی مدرسه دقیق باشد و مدرسه هم سفت و سخت پای نظم خودش بایستد، دانش‌آموز هم این محیط را جدی می‌گیرد و اگر واقعاً قصد درس خواندن داشته‌باشد، راهی جز قبول شرایط ندارد.

دبیر فیزیک: درباره این مسئله به نظر من باید بین معاونان و کادر مدرسه و معلم‌ها هماهنگی وجود داشته باشد. مثلاً این‌که معلم روی غیبت‌ها سخت‌گیر باشد و از آن طرف معاون غیبت‌های بچه‌ها را توجیه‌کند، این می‌تواند باعث سوءاستفاده  برخی دانش‌آموزها از ناهماهنگی در مدرسه شود.

زهرا: من شاید در دبیرستان فقط دو دبیر را دیده‌ام که بر سر نظم و برنامه‌ریزی اولیه‌شان مانده‌اند و زیر بار دیگران برای اخلال در نظم کلاسشان نرفته‌اند. پس تا حدی به پای‌بندی خود دبیر هم بستگی دارد. در مورد مشاور هم باید بگویم که مشاور فقط در مدرسه‌های بالای شهر و فقط در پیش‌دانشگاهی است. چرا ما نباید از اول مشاور داشته باشیم و تازه بعضی مشاورها هم اصلاً در جریان مسائل دانش‌آموزها نیستند. مثلاً ما مشاوری داشتیم که ماه‌ها بعد از شروع مدارس، در اسفندماه به وضعیت درسی دانش‌آموزها پی برد.

مشاور: درباره نکاتی که راجع به دبیرها گفتی با اینکه تا حدی درست می‌گویی، اما تجربه ثابت کرده‌است که اوضاع با دبیرهای سخت‌گیر خوب پیش نمی‌رود.

دبیر فیزیک: من وقتی ببینم پافشاری‌ام  باعث می‌شود بچه‌ها نمره‌های پایین بگیرند خب تا حدی نسبت به برنامه‌ریزی قبلی‌ام سرد می‌شوم.

زهرا: خب دفعه اول و دوم و سوم ممکن است نمره‌ها پایین باشد اما در دفعه‌های بعدی بچه‌ها به خودشان می‌آیند و می‌فهمند که وضعیت واقعاً جدی‌است. این کار ارزش این را دارد که معلم زیر حرفش نزند، چون موقعی که معلم خودش زیر حرفش بزند ، نباید از شاگردهایش انتظار داشته‌باشد که به برنامه‌ریزی‌های او احترام بگذارند. ولی من نمی‌گویم جو کلاس خشک و یا غیر دوستانه باشد،بلکه در حالی‌که جو کلاس دوستانه است معلم هم ثابت‌قدم باشد.

مشاور: این برمی‌گردد به اعتماد بین دبیر و دانش‌آموز که اگر این اعتماد به وجود بیاید خیلی از مسائل حل می‌شود. البته مدتی طول می‌کشد تا این اعتماد به وجود بیاید و وقتی که به وجود‌ آمد، دانش‌آموز سخت‌گیری‌ها را درک خواهد کرد.

زهرا: اما چرا الآن به من می‌گویند که دیگر پیش‌دانشگاهی هستی و باید با جدیت درس بخوانی؟ چرا از قبل نگفته‌اند؟

دبیر عربی: شاید گفته‌اند اما دانش‌آموزها جدی نگرفته‌اند.

کیمیا: اما به نظر من برای یک شروع خوب نظام آموزشی هم خیلی مهم است. مثلاً من شاید از دوازده کتاب فقط شش کتاب را با علاقه بخوانم و یک سری از مباحث هم که به کل اضافی هستند و من هرچه‌قدر فکر می‌کنم نمی‌توانم جایگاهی برای آنها در زندگی آینده‌ام پیداکنم. خب همین باعث می‌شود من سرخورده شوم. البته نباید این چیزها را بهانه کرد، اما با یک مبحث اضافی از درس دید دانش‌‌آموز می‌تواند نسبت به آن درس عوض شود. شاید درسی را که قبلاً با علاقه پی‌گیری می‌کرده است حالا از صرافتش بیفتد و چه‌بسا دیگر آن درس را دوست نداشته‌باشد.

 زهرا: با این‌که بعضی درس ها را دوست دارم، اما نمی‌فهمم که  در آینده به چه درد ما می‌خورد. مثلاً وقتی دانش‌آموز رشته ریاضی، فیزیک می‌خواند خب فیزیک در همه رشته‌های دانشگاهی‌اش هست اما عربی فقط در رشته حقوق هست. پس چرا ما باید آن را بخوانیم؟
دبیر فیزیک: اگر ساختار کلی بعضی درس‌ها هم عوض شود و از حالت خشکی که دارد بیرون بیاید ممکن است این مسئله تا حدی حل شود.

مشاور: فکر می‌کنم حالا تا حدی می‌توانیم به یک جمع‌بندی برسیم. پس شروع خوب در دو محور قرار می‌گیرد: 1- محور فردی (خودشناسی، شناخت توانمندی‌ها که در نهایت منجر به خودباوری و اعتماد به‌ نفس می‌شود، در درجه دوم انتخاب هدف و برنامه‌ریزی‌است که نباید انتزاعی باشد. یعنی به گفتن اینکه من هدف دارم بسنده کرد، بلکه باید این حرف را تبدیل به عمل کرد.)

2- محورمدرسه (شرایط مدرسه، شرایط فیزیکی و روانی‌ مدرسه، هماهنگی بین تمام اجزای آن و دانش‌آموزها، تعیین سطح خوب برای دبیر تا با توجه به توانمندی‌های کلاس‌ها روش مناسب را برای تدریس انتخاب کند.)

حالا از شما دانش‌آموزها می‌پرسم: چه‌قدر پیش‌دانشگاهی، درس‌ها و موضوع‌ درس‌ها را از قبل می‌شناختید؟

کیمیا: تا حدی!

زهرا: خب بعضی از درس‌های ما در دوره پیش‌دانشگاهی تکرار سال سوم است.

مشاور: چه‌قدر؟ آن‌قدر بود که خود را بی‌نیاز از شناخت بدانید؟

زهرا: خب بله، چون رشته‌ام را دوست دارم و اینکه سال قبل یکی از معلم‌هایم اشاره‌هایی به درس عروض می‌کرد و ما را تا حدی با این درس آشنا  کرد.

کیمیا: این مسئله آن‌قدر بی‌اهمیت نیست که آدم کاملاً نسبت به آن بدون شناخت باشد. اما کتاب‌ها هم طوری است که خیلی ترغیب نمی‌شویم تا بررسی‌شان کنیم.

زهرا: قبول دارم. مثلاً من که رشته‌ام را خیلی دوست دارم احساس می‌کنم کتاب‌ها اصلاً جذبم نمی‌کنند.

کیمیا: من اول سال وقتی کتاب فلسفه را نگاه کردم و ورق زدم ترسیدم و با خودم گفتم هیچی از آن نمی‌فهمم و بلافاصله آن را کنار گذاشتم. اما وقتی در کلاس شرکت کردم دیدم نه، آن‌قدرها هم بد نیست و برایم جا افتاد.

دبیر عربی: کتاب‌های درسی دافعه دارند و بچه‌ها هم علاقه‌ای به یادگیری ندارند.

کیمیا:  من دو سال است که کلاس زبان انگلیسی می‌روم و خیلی این زبان را دوست دارم اما خواندن کتاب زبان مدرسه برایم مشکل است و اصلاً آن را دوست ندارم. شاید به همین دلیل است که من از بین دوازده کتاب فقط شش تای آنها را با علاقه نگاه می‌کنم.

زهرا: نوع ویرایش کتاب‌ها خیلی مهم است.

دبیر فیزیک: با تغییر ساختاری کتاب‌ها موافقم، اما با بحث گرایشی کردن درس‌ها اصلاً  موافق نیستم. چرا از همان ابتدا بچه‌ها را توجیه نمی‌کنند، که مثلاً اگر بخواهی رشته ریاضی را انتخاب کنی فلان درس هم به درد می‌خورد؟

کیمیا: خب این به انرژی دانش‌آموزها هم بستگی دارد.

مشاور: باید برای دانش‌آموزها این جا بیفتد که درس خواندن یک جورهایی شبیه به کوهنوردی است، هر چیزی را که با خودت می‌بری بالا ممکن است در بین راه سنگین باشد و اذیت‌کننده؛ اما بالا که برسی قطعاً به دردت می‌خورد.

دیگر به آخر بحث رسیدیم و می‌خواهم به عنوان آخرین سؤال از دبیرها بپرسم: با توجه به جنس هر درسی شیوه موفقیت در درس‌ها چیست و دانش‌آموز چه کار کند تا در درس‌هایش موفق باشد؟

دبیر فیزیک: مثلاً در درس خودم فیزیک، اگر دانش‌آموز بتواند آزمایش‌های ساده علمی را که نیاز به امکانات خاصی ندارد و وقت‌گیر هم نیست، در خانه انجام دهد، این کار باعث می‌شود درس از حالت تئوری خارج و تجربی شود. دیگر اینکه با جست‌وجوی علمی از طریق اینترنت یا ابزارهای دیگر مباحثی را که در آنها ضعف دارد بهتر بفهمد و البته استفاده از سی‌دی‌های آموزشی هم خیلی خوب است.

دبیر ادبیات: در خصوص ادبیات باید بگویم که این درس خیلی گسترده و متنوع است. از همه مهم‌تر در سه پایه تکرار می‌شود. اگر دانش‌‌آموز بداند که این درس را باید در سال آینده بازهم تکرار کند قطعاً تلاش بیشتری خواهد کرد. اما اگر دبیر هم بعضی کتاب‌ها را مثل شاهنامه با رجوع به منبع اصلی آن در کلاس توضیح دهد، یادگیری  از حالت خشک و تئوریک خارج می‌شود. البته این برمی‌گردد به ظرفیت کتابخانه دبیر و مهم‌تر از آن کتابخانه مدرسه. زمان کم است  با این حال می‌توان زمان کمی از کلاس را به منبع مطالب درسی اختصاص‌داد.

کد خبر 90557

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز