این منابع آبی برای تأمین آب شرب و صنعتی در مناطق شهری و برای کشاورزی در مناطق روستایی از اهمیت زیادی برخوردارند و در اکثـر موارد بدون اینکه عملیات تصفیه قابل ملاحظهای روی این آبها انجام شود بهطور مستقیم مـورد اسـتفاده قرار میگیرند.
متأسفانه بخش عظیمی از کشور آب و هوای خشک و نیمهخشک دارد. در این مناطق بهعلت خشکسالی در چند سال اخیر و برداشت بیش از حد مجاز آب از سفرههای زیرزمینی، زیستبومهای این مناطق در معرض بحران قرار گرفتهاند.
در یکی از همایشهای زیستمحیطی که موضوع آن آب بود دکتر کردوانی از چهرههای آشنای دانشگاهی، سخنران جلسه بودند. ایشان داستانی میگفتند از ایام قدیم در شهر یزد که وقتی شهر یزد دچار خشکسالی میشد کشاورزان یزدی در فصل گرما از 2 روش برای حفظ و نگهداری از درختان انار (که یکی از سرمایههای اصلی کشاورزان یزد بود) سود میبردند. نخستین روش این بود کسانی که وضع مالیشان مناسب بود از مغازههای یخفروشی یخ میخریدند و در پای درختان انار خاک میکردند تا با این کار بتوانند درختهای انار را از خشکشدن نجات دهند.
دومین روش این بود که میوههای کال درختان انار را که نزدیک به رسیدن بودند از درخت جدا میکردند چون اعتقاد داشتند درخت انار مانند مادری میماند که هنگام زایمان بنا به عللی نمیتواند کودکش را سالم به دنیا بیاورد و از طرفی کودک در هنگام تولد جان مادر را تهدید میکند؛ اگر نوزاد به دنیا بیاید باعث مرگ خود و مادر میشود لذا باید نوزاد را فدا کرد تا جان مادر نجات یابد؛ به همین دلیل میوههای نارس برای به ثمر رسیدن، احتیاج به آب فراوانی دارند و بهدلیل کمآبی درخت نمیتواند برای خود و میوههایش آب تامین کند. بنابراین برای اینکه جان درخت را برای سالهای آینده نجات دهند از خیر میوههای آن سال میگذشتند.
قنات
انسانهای اولیه بعد از کشف کشاورزی باید مناطقی را انتخاب میکردند که برای دسترسی به آب مشکلی نداشته باشند؛ برای همین ابتدا کنار رودخانه را برای زندگی انتخاب کردند و با این انتخاب پایههای اولیه تمدن انسانی در کنار رودخانه آغاز شد.
بعدا کلمه آبادانی بر سر زبانها افتاد (کلمه آبادی یعنی محلی که چند نفر برای زندگی در کنار آب انتخاب کنند) ولی به مرور زمان انسانها فهمیدند که در مناطق کوهستانی مخصوصا پایین دامنههای کوه نیز امکان کشاورزی وجود دارد زیرا کوهها میتوانستند آبهایی را که در پاییز و زمستان بهصورت برف یا باران در آنجا باریده میشد در دامنه خود مانند یک آبانبار بزرگ ذخیره کنند و این آبها در فصل بهار و تابستان بهصورت چشمه از زیر کوه خارج شوند و از این آبها برای کشاورزی استفاده کنند. اما مشکلی وجود داشت و آن این بود که در بعضی از سالها که بارندگی در مناطق کوهستانی کم بود این چشمهها کمآب میشدند و کشاورزان مجبور بودند این سرزمینها را ترک کنند یا اینکه آنان فصلهای پاییز و زمستان و بهار را در یک منطقه میگذراندند و فصل تابستان که با کمبود آب و علوفه روبهرو میشدند به منطقه دیگری که مشکل آب نداشت کوچ میکردند (ییلاق و قشلاق).
برخی مناطق خشک و نیمهخشک فقط در فصلهای پاییز و زمستان از بارندگی برخوردارند. رودخانهها و چشمهسارها در فصل بهار پرآب هستند ولی در فصل تابستان و اوایل فصل پاییز که کشاورزان جهت کشت محصول احتیاج زیادی به آب دارند با کمبود آب روبهرو میشوند. در گذشته برای رفع این مشکل به دو شیوه روی میآوردند. نخست، ذخیرهسازی آب رودخانهها در درهها و میان شیار کوهها؛ شیوهای که بعدها نام سدسازی بهخود گرفت. از این آب ذخیرهشده برای فصل گرما استفاده میشد. روش دیگر، استفاده از آبهای زیرزمینی بود که از طریق چشمه یا از طریق حفر چاه یا قنات، آب را به سطح زمین میآوردند و با آن به کشاورزی میپرداختند.
از هزاران سال پیش استفاده از آبهای سفرههای زیرزمینی یکی از روشهای کشاورزی ایرانیان در مناطق خشک و نیمهخشک محسوب میشد.
چالشهای منابع آبی در نیم قرن اخیر
در 50 سال اخیر برای منابع آبی ایران که تامینکننده آب آشامیدنی و کشاورزی و صنعتی است 4 اتفاق بزرگ افتاده است:
1- خشکسالی و کاهش بارندگی: بعضی از مناطق ایران که روزگاری نهچندان دور (دهههای 40 و 50 و اوایل دهه60 قرن اخیر) از بارشهای قابل توجهی برخوردار بودند؛ مثلا در شهرستان گلپایگان هر سال در فصل زمستان چندین نوبت برف میبارید و گاهی ارتفاع برف به بیش از نیم متر میرسید. به غیراز بارش برف در زمستان و بارشهای بهاره و در بعضی از سالها در فصل تابستان حتی هنگام برداشت محصول گندم، باران قطع نمیشد و کشاورزان برای قطع بارش باران و حفظ محصولات خود در مساجد به پختن آش نذری و دعا و نیایش میپرداختند.
در بعضی از سالها در اواخر فصل زمستان و اوایل فصل بهار آبهای سطحی در روستاهای این شهرستان به قدری بالا میآمد که حتی از تنورهای نانوایی خانهها آب جاری میشد (آخرین بار در سال 1358 این اتفاق در روستای زرنجان رخ داد). در این روستاها، اداره کشاورزی شهرستان با عملیات زهکشی این آبها را به سمت دریاچه نمک قم هدایت میکرد. ولی در چند سال اخیر بهندرت اتفاق میافتد که برفی ببارد. بارش باران نیز بسیار کاهش یافته و مخصوصا خشکسالی در این چند سال اخیر بسیار شدید است.
2 – توسعه صنعتی کشور و مدرنشدن کشاورزی و افزایش مصرف آب: با توجه به تحولات صنعتی در جهان، کشور ایران نیز از این توسعه صنعتی عقب نمانده و با احداث کارخانجات مانند کارخانههای ساخت خودرو، کارخانههای تولید آهن و فولاد، اکتشاف نفت و معادن و... که احتیاج زیادی به آب دارند بر مصرف آب به طرز قابل توجهی افزوده شده است. از طرفی توسعه صنعتی در کشاورزی نیز تحولات عظیم داشته است. استفاده از تراکتور، کمباین و دیگر ادوات کشاورزی باعث شد که مقدار زیادی زمین کشاورزی زیر کشت بروند و در نتیجه افزایش سطح زیر کشت باعث بالا رفتن مصرف آب شده است ( یک کشاورز در یک روز میتواند بیش از 30 هکتار زمین را با تراکتور شخم بزند در حالی که با گاو آهن فقط میتوانست 2500متر مربع را شخم بزند).
3 – افزایش جمعیت و زندگی شهرنشینی: در 50سال اخیر بهعلت بالا رفتن امکانات بهداشتی و کاهش مرگومیر کودکان و همچنین بالارفتن امکانات رفاهی مردم، نمودار رشد جمعیت کشور با شیب تندی رو به افزایش بوده و جمعیت کشور از 19 میلیون نفر در سال 1335 به 60 میلیون نفر در سال 1375 رسید؛ یعنی در عرض 40سال جمعیت سهبرابر شد. همچنین رشد جمعیت شهرنشینی از 30درصد در سال 1335 به 61درصد جمعیت در سال 1375 رسید. این رشد جمعیت شهرنشین افزایش مصرف آب را در شهرها بهدنبال داشت.
4 – زیرکشت بردن زمینهای بایر: در 50سال اخیر بنا به شرایط کشور از جمله افزایش جمعیت و بیکاری، زمینهای بایر زیادی زیر کشت رفت؛ مخصوصا در اوایل انقلاب و بعد از انقلاب، از یک سو، بخش قابلتوجهی از زمینهای بیابانی اطراف شهرها و روستا توسط مردم زیر کشت رفت و از سوی دیگر، برخی اراضی با هدف اشتغالزایی توسط هیأتهای هفتنفره به بیکاران واگذار شد. واگذاری زمین به شرکتهای زراعی و تعاونی و... از دیگر مواردی بود که نیاز به آب را بسیار افزایش داد.
با توجه به موارد بالا که نشاندهنده افزایش میزان مصرف آب در چند سال اخیر است و نیز با توجه به ثابتماندن منابع آبی بهعلت خشکسالیهای چندسال اخیر که باعث کاهش منابع آبی شده است یکی از منابع اصلی تامین آب، منابع زیر زمینی است که از طریق حفر چاههای عمیق و نیمهعمیق تامین میشود. همچنین چون دولت در زمینهای تصرفی روی حفر خیلی از این چاهها کنترلی نداشته است مردم و دولت با حفر چاههای نیمهعمیق و عمیق که خیلی از آنها پروانه و جواز حفر چاه ندارد باعث نابودی قناتها و چشمهسارها شدهاند.
ولی در عوض در هر 500متر به 500متر موتور آبی در حال فعالیت و مکیدن آب از سفرههای زیرزمینی است. اگر خشکسالی چند سال دیگر ادامه داشته باشد و برای برداشت بیرویه منابع زیرزمینی آب چارهای اندیشیده نشود، این معضل میتواند به نابودی این منابع منجر شود که پیامد آن نشست زمین و خشکشدن برخی مناطق جنگلی، مراتع و دشتها و دهها خسارت دیگر خواهد بود.