پنجشنبه ۲ مهر ۱۳۸۸ - ۰۸:۵۹
۰ نفر

بار دیگر مهرماه فرا رسید و میلیون‌ها طالب علم و دانش در سطوح مختلف راهی مدارس و دانشگاه‌ها شدند

از روزی که دارالفنون در ایران آغاز به کار کرد و شیوه‌های نوین آموزشی پا به کشورمان گذاشتند، اندکی بیش از یک و نیم قرن می‌گذرد. بر سردر بسیاری از مدارس قدیمی تهران، عباراتی همچون: «چنین گفت پیغمبر(ص) راستگوی / زگهواره تا گور دانش بجوی» و «توانا بود هر که دانا بود / زدانش دل پیر برنا بود» روی کاشی‌های فیروزه‌ای رنگ با خطی خوش نوشته می‌شد تا اهمیت طلب دانش و علم بر همگان گوشزد شود.

اما مدرسه رفتن امروز بچه ها با مدرسه رفتن در زمان قدیم چه تفاوت ها و چه شباهت هایی داشت.به سال هایی می رویم که هنوز مدارس جدید خیلی زیاد نبودند...  تا قبل از عمومیت یافتن تحصیل علم در تهران ـ قبل از انقلاب مشروطیت و بخصوص اوایل قرن حاضر ـ فقط این بزرگان بودند که امکان درس خواندن برایشان فراهم بود و «توانا بود هر که دارا بود» مصداق عینی داشت. 

عبدالله مستوفی درباره این نوع تبعیض میان ضعفا و اقویا می‌نویسد: «... مکتبخانه‌ها در منزل اعیان همه جا دایر بود. اگر کسی استطاعت فراهم کردن وسایل آن را نداشت، با اجازه پدر خانواده‌ای که مکتبخانه داشتند پسر خود را با ماهی 5 قران، یا منتها یک تومان به این مکتب می‌فرستاد.

در مکتبخانه‌ها جز اعضای خانواده و حول و حوش کسی از خارج درس نمی‌خواند. بچه‌نوکرها هیچ‌وقت اجازه نداشتند با آقازاده‌ها درس بخوانند زیرا حقاً تصور می‌کردند که این قبیل بچه‌ها که تربیت درستی ندارند، اخلاق بچه‌ها را خراب می‌کنند.»

1- مکتب سرخانه داشتن و درس خواندن خاص طبقه‌ای از افراد ممتاز و «دست به دهان‌برس» شده بود و در این میان فقط پسرها این امکان را داشتند که در بیرون از خانه سواد بیاموزند .دانش‌آموز دختر نداشتیم و آن تعداد  محدودی از دختران که در حد خواندن و نوشتن و تلاوت قرآن کریم سواد داشتند،در خانه‌ها توسط «ملاباجی»‌ها تربیت می شدند.

با وقوع انقلاب مشروطیت و ضرورت تأسیس مدارس جدید، مدارس بسیاری یکی پس از دیگری توسط همان کسانی که تحصیل علم را روزگاری در تیول و اختیار خود داشتند، آغاز شد. هر چند در میان آنان کسانی بودند که دل در گرو تحصیل همگانی داشتند و به همین دلیل پا به این عرصه نهادند.

پس از انقلاب مشروطیت و تشکیل «وزارت معارف» از مظفرالدین شاه قاجار گرفته تا برخی از درباریان و اطرافیان او و برخی از معارف‌پروران در گوشه‌گوشه محله12 مدارس بسیاری مانند مدرسه اسلام  توسط مرحوم سید محمد سنگلجی¨طباطبایی در محله سنگلج، مدرسه شرف توسط دکتر علی‌اکبر نفیسی ناظم‌الاطبا در کوچه ناظم‌الاطبا در خیابان برق امیرکبیر، مدرسه سادات توسط یحیی دولت‌آبادی در محله عودلاجان، مدرسه علمیه توسط حاج‌مهدی قلی هدایت ¨مخبرالسلطنه در محله بازار، مدرسه اقدسیه توسط مرحوم سعید العلما، مدرسه قاجاریه تأسیس حاج‌سیف‌الدوله در محله قاجار، مدرسه تربیت توسط مرحوم دکتر عنایت‌الله‌خان در خیابان برق، مدرسه کمالیه توسط مرحوم کمالیه در محله سنگلج و... را تأسیس کردند.

سرعت تاسیس مدارس جدید بیشتر و بیشتر می شد،تا آنجا که حتی برخی مدارس دخترانه نیز اینجا و آنجا شکل گرفته و تشویق خانواده‌ها برای فرستادن دختران خود به مدارس جدید آغاز شد.  قبل از عمومیت یافتن مدارس و تعلیم به شیوه‌های جدید آموزشی، درس خواندن در مکتب‌ها ـ همان‌گونه که عبدالله مستوفی آورده ـ به سبک و سیاق گذشته ادامه داشت و آموزش حروف الفبا بسیار سخت بود.

حتی آن وقت‌ها که «وزارت فرهنگ» متولی امر آموزش نوباوگان ایران بود، فراگرفتن درس اول کتاب فارسی کلاس اول هم کم دردسر نداشت. به گونه‌ای که تا سال 1339 شمسی، درس اول کتاب فارسی «دارا، آذر» بود و دانش‌آموزان باید حروف «د، ذ، آ، ا، ر» را با هم یاد می‌گرفتند و از ابتدای سال 1340 «آب، آب، بابا، آب» سهولت یادگیری را فراهم آورد و فراگرفتن حروف الفبا و اصوات آنها آسان‌تر شد.

در شیوه آموزشی قدیم، براستی دانش آموز دچار دردسر فراوانی می‌شد و تا مدت‌ها «طوطی‌وار» حروف را نقاشی می‌کرد، بدون آنکه صدا و معنای آن را بفهمد.خواندن قرآن کریم در مکتبخانه از اهم واجبات بود. عبدالله مستوفی درباره طوطی‌وار یادگرفتن حروف می‌گوید:

«... بعد از یکی دو روز الف زبر اَ و الف زیر اِ و الف پیش اُ و الف دو زبر دو زیر دو پیش و الف الف اَ، هر یک را در یک روز از الف تا یا  آموختیم، ولی هیچ یک از آنها با مثالی توأم نبود و من نمی‌دانستم الف زبر اَ و جز آن را برای چه می‌خوانم و به چه درد من می‌خورد؟ وقتی که کار به «ه» گرد و مد جزم رسید کار مشکل‌تر شد. ...معهذا طوطی‌وار آنچه می‌گفتند من تکرار می‌کردم و حافظه بچگانه عین آن را تحویل معلم می‌داد.»

2- مستوفی در ادامه می نویسد: « بچه‌ها از 6 ، 7 سالگی به مکتب می‌آمدند، تا 17، 18 سالگی مشغول بودند. از الفبا شروع کرده، بعد از قرآن به فارسی و صرف و نحو عربی و منطق و معانی و بیان می‌رسیدند . در این سن از مکتبخانه خارج می‌شدند. هر کدام قریحه‌ای داشتند دنبال تحصیل خود را در خارج می‌گرفتند و خود را کامل‌تر می‌کردند و آنها که استعدادی نداشتند نیز به هر جا که باید برسند رسیده بودند، با همان سواد فارسی و خط و املا و ادبیات جزیی قناعت می‌کردند و وارد زندگانی می‌گشتند.»

3-  شکل مدارس جدید از نظر ساختمان با مکتبخانه‌های قدیم، تفاوت بسیار داشت. اگر مکتبخانه در یک اتاق نمور و تنگ و تاریک شکل گرفته بود، اکثر خانه‌های قدیمی محله 12 به شکل مدارس جدید درآمدند. سعید نفیسی در توصیف مدرسه شرف در خیابان برق ¨امیرکبیر می‌نویسد:

«خانه‌ای که برای مدرسه شرف اجاره کرده بودند و چندین سال در اجاره مدرسه بود، در اوایل خیابان برق، پس از محله عرب‌ها غتقریباً خیابان سعدی جنوبی، محله سابق عودلاجانف در ضلع جنوبی خیابان، در ته بن‌بستی متعلق به میرزا محمدعلی خان مستوفی ... بود. این خانه در ضلع غربی سه تالار بزرگ پیوسته به هم و درهای اُرسی داشت که سه کلاس درس ابتدایی در آن تشکیل می‌شد.

در مدخل خانه در ضلع شرقی دو اتاق کوچک بود که دفتر مدرسه در آنجا بود. بالای در بالاخانه‌ای ساخته بودند که تا به مدرسه می‌رفتم هرگز آن را ندیدم و دربان و فراش مدرسه با زن و بچه در آن منزل داشت... در زیر اتاق‌ها، زیرزمین‌های متعدد بود و به همین جهت اتاق‌ها در طبقه دوم ساخته شده بود و در برابر اتاق‌های درس سرتاسر ایوان سرپوشیده‌ای بود... ناهار ما را از خانه به مدرسه می‌آوردند و دو ساعتی که در میان درس‌های صبح و بعد از ظهر فُرجه بود، در مدرسه می‌ماندم...»

4- و به این صورت، راه دراز یک و نیم قرن از روزگار دارالفنون و وزارت معارف تا مدارس جدید و وزارت آموزش و پرورش طی شد تا به اینجایی رسید که امروز هستیم... 

تحصیل در دارالفنون

در دو سوی ابتدایی خیابان بسیار قدیمی طهران، ناصریه یا همان ناصرخسرو یک مجسمه با چشم‌های کنجکاو و نگران و یک تابلونوشته «دارالفنون» به ما می‌گوید: تا روزگاران باقی است، میرزا تقی‌خان «امیرکبیر» هم هست.

 دارالفنون قدیمی‌ترین مدرسه تهران،سال هاست با بی‌مهری مواجه شده و دانش‌آموزان در آن درس نمی خوانند. دارالفنون در بدو تأسیس تا سال‌ها بعد مخصوص تحصیل طبقه‌ای خاص از اعیان و اشراف بود و «کار مدرسه از ساعت 8 صبح شروع می‌شده و تا 3 بعد از ظهر ادامه می‌یافت.

لباس و غذا به دانش‌آموزان می‌دادند و طول سال از 9 ماه کمتر بوده، برخی نوشته‌اند که ماه‌های رمضان، محرم و چهل روز از گرمای تابستان و روزهای دوشنبه و جمعه مدرسه تعطیل بوده و به همین علت سال تحصیلی 6ماهه بوده است.

بعداً تعطیلی دوشنبه را برداشتند و در عوض، تعطیلی تابستان را بیشتر کردند. با وجود آنکه معلمان خارجی در مدرسه تدریس می‌کردند در احترام به شعائر مذهبی خللی وارد نمی‌آمده و هر روز در مدرسه نماز ظهر و عصراقامه می‌شده است.

اوایل که تعداد شاگردان زیاد نبوده، برای اطلاع از بازگشایی مدرسه، خدمتکار را به در خانه‌های دانش‌آموزان می‌فرستاده‌اند، ولی بعداً با درج اعلامیه در روزنامه‌ها آنها را آگاه می‌کردند.»

5- و اما امروز، میلیون‌ها  دانش‌آموز چهارشنبه گذشته، بعد از پشت سر گذاشتن نزدیک به یکصد روز دوباره به مدرسه ها رفتند.. اگر دارالفنون در ابتدا یا نیمه شهریور آن هم برای عده‌ای خاص و انگشت‌شمار فعال بود، امروز آموزش رایگان در دسترس همگان هست.

همشهری محله - 12

کد خبر 91082

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز