برای کودکان سنین 5 تا 8 سال، پرسیدن سؤالهای مختلف از والدینشان درباره ترس از مدرسه بسیار طبیعی است. معمولا بچهها با ترسهای خودشان با روشهای مختلف ارتباط برقرار میکنند.بسیاری از بچههایی که در سنین پیش دبستانی هستند ترس از مدرسه و تمایل به نرفتن و عدمحضور در مدرسه را با جملاتی مانند: من مریضم، من مامانم را میخواهم، من نمیخواهم بروم مدرسه، چرا من باید بروم مدرسه، مامان نرو، من را تنها نگذار و... نشان میدهند.[مفاهیم: اجتناب از مدرسه چیست؟]
برخی از مهمترین دلایلی که بچهها از رفتن به مدرسه سرباز میزنند به شرح ذیل است:
- آنها از اینکه والدینشان آنها را ترک کنند میترسند.
- آنها از ناشناختهها (محیط و افراد ناشناخته) میترسند.
- آنها از آنچه بچههای دیگر انجام میدهند میترسند.
- برخی از آنها خودسر هستند و قادر به تحت سلطه قانون رفتن نیستند و میخواهند به آنچه میلشان است رفتار کنند نه به آنچه قانون میگوید. اینگونه بچهها بهطور طبیعی در برابر هدایت و راهنمایی موضع میگیرند که روشهای زیر به والدینی با فرزندانی این چنین کمک خواهد کرد:
- حمایت و نصیحت دیگران را خواستار شوید:
با والدینی که بچههایی با خصوصیات مشابه فرزندتان دارند به صحبت بنشینید و از تجارب و نصیحتهای آنها با بینش شخصیتان استفاده کنید.
- با فرزندتان صحبت کنید: با فرزندتان بهطور مرتب صحبت کنید:
این کار را حتی بعد از شروع شدن مدرسه نیز پیوسته ادامه دهید. حین صحبت فرزندتان مشتاقانه به صحبتهای او گوش دهید، خونسرد و آرام باشید. به او اطلاعاتی راجع به مدرسه و معلم و انجام تکالیف دهید. راجع به ترس خودتان و تجربه مثبتی که در رابطه با مبارزه علیه ترستان داشتهاید، با او صحبت کنید. به فرزندتان این اطمینان را بدهید که کاملاً متوجه احساسات او هستید. هرگز به او نگویید که احساسش اشتباه است بلکه به او غیرمستقیم آموزش دهید که چگونه با احساسش کنار بیاید. والدین وقتی با فرزندشان صحبت میکنند به آنها اجازه میدهند که بلند فکر کنند و به این ترتیب ترس بچهها بهتدریج از بین میرود.
- برای فرزندتان کتاب بخوانید:
برای کودکتان راجع به ماجراهای مدرسه کتابهای مختلف بخوانید. بچهها از طریق داستان، مطالب زیادی میآموزند و این مسئله به آنها در جهت بهتر فکرکردن و اجراکردن کمک میکند و ترسشان کمتر میشود.
-یک داستان را به تصویر بکشید:
همراه فرزندتان تصاویری از یک داستان در رابطه با مدرسه و اتفاقاتی که در مدرسه روی میدهد را بکشید. تصویرسازی را از همان روزهای پیش از مدرسه گام به گام اجرا کنید.
سعی کنید تمام ریزه کاریها را نیز در تصویری که مشترکاً میکشید بگنجانید(آماده شدن برای مدرسه، خداحافظی با والدین، فعالیتهای کلاسی، پیداکردن دوست و...).
- قبل از آغاز مدرسه، او را به مدرسه ببرید. فرزندتان را چند روز قبل از شروع مدرسه چند مرتبه به مدرسهاش ببرید. حتی اگر مدرسه حیاط دارد و احیاناً وسایل بازی در حیاط وجود دارد با اجازه مدیر مدرسه به حیاط بروید و با او در آنجا به بازی نیز بپردازید.
- توقع گله و شکایتهای جسمانی نیز داشته باشید:
کودکان ترس از مدرسه را با جملاتی مانند دلم درد میکند و... به زبان میآورند که امری کاملاً طبیعی است و برای جلب اعتماد و توجه او حرفهایش را در ظاهر بپذیرید. درجه حرارت بدن او را بسنجید و حتی او را نزد پزشک ببرید. عکسالعملهای این چنینی به او حس اعتماد و آرامش میدهد.
- محور بازیهای روزهای قبل از مدرسه، مدرسه باشد:
در روزهای قبل از مدرسه با فرزندتان بیشتر بازی کنید و بازیها را به سمت موضوعات مدرسهای سوق دهید. میتوانید در منزل صندلی را طوری بچینید که محیط کلاس را برای کودکتان تداعی کند و نقش معلم و دانشآموز را در قالب بازیهای متفاوت با موضوعات مختلف مدرسهای اجرا کنید. از طریق بازی میتوانید فعالیتهایی را که او هر روز باید در راستای مدرسه رفتن اجرا کند، (مانند از خواب بلندشدن، صبحانه خوردن، لباس پوشیدن و... ) آموزش دهید.
- از تجربیات مثبت کودکان بزرگتر در بین دوست و فامیل استفاده کنید:
از بچههای بزرگتر و مدرسهای که در دور و برتان هستند دعوت کنید تا به خانهتان بیایند و از آنها بخواهید که راجع به مدرسه، خاطرات شیرین و موضوعات اینچنینی صحبت کنند.
- تماشای تلویزیون را محدود کنید:
بعضی از بچهها عادت دارند صبحها به محض بیدارشدن از خواب تلویزیون تماشا کنند. سعی کنید این عادت را بهتدریج از بین ببرید زیرا این امر در روزهای شروع مدرسه بهشدت مشکلزا خواهد شد زیرا تماشای تلویزیون ذهن آنها را بهشدت مشغول میکند و همچنین بچهها از نصفه نگاهکردن برنامه تلویزیونی مورد علاقهشان بهشدت ناراحت و عصبانی میشوند لذا این عادت را قبل از شروع مدرسه از بین ببرید تا دچار مشکلات عدیده نشوید.
- آداب معاشرت با بچههای دیگر را به آنها بیاموزید:
بعضی از بچهها بهشدت در مکانهای عمومی به والدینشان وابسته هستند و تحت هیچ شرایطی برای پیداکردن دوست و همبازی شدن با بچههای دیگر از خودشان رغبتی نشان نمیدهند و این خصلت در مدرسه به آنها لطمه خواهد زد لذا محیط و شرایطی فراهم کنید که کودک روشهای دوستیابی و معاشرت با بچههای هم سن و سالش را بیاموزد.
بهطور کلی ترس بچهها از مدرسه کاملاً طبیعی است که با تشویق و حمایت برطرف میشود و البته مدت زمان رفع ترس به نسبت نوع خصوصیات بچهها متفاوت است.
هرگز از اینکه فرزندتان به شما بگوید مریض است و نمیخواهد به مدرسه برود، عصبانی نشوید و با او بحث نکنید. اگر او به گریه افتاد او را نوازش کرده و به حرفهایش گوش دهید، در این شرایط بحث کردن و مجبور کردن او برای رفتن به مدرسه او را بیشتر عصبانی و منزجر میکند. به او بگویید که دوستش دارید ولی همه بچهها باید به مدرسه بروند.
بعد از شروع مدرسه هم بسیاری از بچههایی که حتی در رفتن به مدرسه مشکلی نداشتهاند ممکن است بیرغبتی و عدمتمایل زیادی از خود برای نرفتن به مدرسه نشان دهند، با آنها صحبت کنید و با آنها به زبان خودشان فواید مدرسه رفتن را تفهیم کنید. سعی کنید در روزهای اول مدرسه خودتان فرزندتان را به مدرسه ببرید. هرگز به او اجازه ندهید که خداحافظی طولانیای با شما داشته باشد زیرا خداحافظیهای طولانی مدت و عاطفی، حس غم و تنهایی زیادی در او بهوجود میآورد.
اگر فرزندتان از لحاظ فیزیکی در رفتن به مدرسه مقاومت کرد، او را با زبان نرم متقاعد کنید. هرگز در این شرایط صدایتان را بالا نبرید و او را تهدید نکنید زیرا این امر به بدتر و وخیم شدن شرایط منجر میشود و حس خصمانه و کلهشقی به سراغ او خواهد آمد.