شنبه ۴ مهر ۱۳۸۸ - ۱۰:۲۱
۰ نفر

دکتر شهین اعوانی: یکی از مسائل کنونی در جامعه فکری ایران، توجه به فلسفه است، به‌گونه‌ای که شاید بتوان مدعی شد امروز هیچ موضوعی چون فلسفه این‌اندازه علاقه به‌ویژه در میان نسل جدید برنینگیخته باشد.

در این میان، توجه به فلسفه‌های متنوع مدرن و پست‌مدرن، حال و هوای خاصی دارد و به موازات آن کتاب‌های بی‌شماری از آن‌‌سوی آب در این موضوعات به فارسی برگردانده می‌شوند.

 اما در این وضعیت، سنت فلسفه اسلامی هنوز نتوانسته طیف علاقه‌مندان خود را بگستراند و بی‌تردید می‌توان عوامل زیادی را برای آن برشمرد. یکی از این دلایل به نحوه آموزش فلسفه به‌ویژه فلسفه اسلامی در دانشگاه‌های ما برمی‌گردد. مطلب حاضر، حاصل اقتراحی است با دکتر شهین اعوانی در این‌خصوص. شایان یادآوری است که دکتر اعوانی، دارای درجه دکتری در فلسفه اخلاق کانت از آلمان است. وی همچنین مبانی فلسفه اسلامی را نزد مرحوم استاد دکتر مهدی حائری یزدی آموخته است. وی‌ هم‌اکنون به‌عنوان معاون پژوهشی انجمن پژوهشی حکمت و فلسفه ایران به‌کار تحقیق و تدریس فلسفه مشغول است.

درباره علل گرایش جوانان و دانشجویان علوم انسانی به فلسفه‌غرب در مقایسه با فلسفه اسلامی، به‌نظر می‌رسد ما ‌باید علت‌های ریشه‌ای را جست‌وجو کنیم. اگر علل اصلی مشخص باشد، شاید بتوانیم راهکاری نیز برای این موضوع بیابیم. همه علل را هم نمی‌توان در قالب یک مصاحبه کوتاه اظهار کرد، لذا در اینجا فقط به یک علت- که به‌نظر می‌رسد یکی از اصلی‌ترین علت‌ها باشد- اشاره خواهم کرد. اگر به معنای چیستی فلسفه توجه کنیم و این نکته را که «فکر فلسفی» و «پرداختن به فلسفه» دغدغه چه کسانی است، مد نظر قرار دهیم، باید به اختصار بگوییم فکر فلسفی و فلسفه‌خوانی و... علاقه‌ای است که اگر حقیقتاً در فرد به‌وجود ‌آید، از او جدا نخواهد شد و مادام‌العمر با او خواهد بود، به‌طوری که تمام زندگی او را تحت‌تأثیر قرار خواهد داد.

این ویژگی خاصِ فلسفه است و ما این ویژگی را در علوم به‌عنوان دغدغه فکری نمی‌یابیم. مثالی می‌زنم؛ شما علم پزشکی را در نظر بگیرید. این علم به بدن انسان و سلامتی او می‌پردازد ولی به چیستی سلامت، ذاتی بودن یا عارضی بودن آن بر بدن، یا رابطه بدن با جان و... در این علم پرداخته نمی‌شود. تمام دوره تحصیل یک پزشک متخصص، به جزئی از بدن، مثلاً گوش، یا چشم و یا... منتهی می‌شود. هیچ پزشکی متخصص در تمامی اجزای بدن نیست. البته او ابتدا پزشکی عمومی را تمام می‌کند سپس  در یک شاخه خاص، تخصص می‌گیرد. بیاییم سرِ فلسفه. سروکار فلسفه با فکر و فکر منطقی و... است. ما چگونه فلسفه را می‌آموزیم؟ از چه سنی شروع می‌کنیم؟

چون شما به‌دنبال مقایسه فلسفه اسلامی و فلسفه غرب هستید، باید خدمتتان عرض کنم، یک غربی کمتر می‌تواند به چنین سؤالی پاسخ دهد که فلسفه باید از چه سنی آغاز شود! زیرا فلسفه به‌طور غیرمستقیم در کتاب‌های داستانی، ادبی، تاریخی، اجتماعی و درسی مقاطع ابتدایی اکثر کشورهای غربی نهادینه می‌شود؛ تأکید کنم «به‌طور غیرمستقیم». در نوجوانی و جوانی، سؤالات فلسفی در ذهن کسی که علاقه‌مند به فلسفه شده است، شکل می‌گیرد. او «فلسفه» را «برمی‌گزیند». در غرب ورود به حیطه و حوزه فلسفه در نظام ورودی دانشگاه نیز مانند کشورمان نیست. گزینش خود را در دانشگاه متحقق می‌سازد.

نظام آموزشی زمینه تبلور آن را در دانشگاه فراهم می‌سازد. ممکن است فرد در میانه راه متوجه شود که توان ادامه را ندارد، گرایش دیگری را «انتخاب» می‌کند و... ؛ مطلب را به اختصار بگویم «فلسفه را انتخاب می‌کند».بیاییم ببینیم فلسفه در کشورهای اسلامی چگونه است تا بتوانیم وضعیت «فلسفه اسلامی» را در دوره خودمان ارزیابی کنیم. ما در اکثر کشورهای اسلامی، رشته‌ای با عنوان «فلسفه اسلامی» نداریم. در این موضوع، در حال حاضر مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران طرحی پژوهشی در دست اجرا دارد و به مناسبت روز جهانی فلسفه در آبان ماه، موضوع کنگره‌‌ای که  در شرف تشکیل است نیز به «وضعیت فلسفه‌ اسلامی، با توجه به چالش‌های جهان معاصر» اختصاص یافته است.

بررسی‌ها نشان می‌دهد که ایران، یکی از برجسته‌ترین کشور‌ها در شاخه فلسفه در بین کشورهای اسلامی است. آمار و ارقام بیانگر آن است که سیر تاریخی تفکر فلسفی در ایران، سبب شده است که در این رشته ما بالفعل، در منطقه مقامی داشته باشیم. تفکر فلسفی، ریشه در تاریخ، فرهنگ و ادبیات تاریخ ما دارد جاری و ساری است. ولی آیا حالا هم، چنین است؟

شما رجوعی داشته باشید به گروه‌های فلسفه دانشگاه‌ها و آماری از دانشجویانی بگیرید که اولاً علوم انسانی را از روی علاقه به‌عنوان رشته اصلی خود از دوره نوجوانی یعنی مقطع راهنمایی «انتخاب» کرده باشند، بعد رشته علوم انسانی سبب شده باشد تا در دوره دبیرستان مسئله ذهنی و فکری برایشان طرح شده باشد، بعد برای حل مسئله، به رشته فلسفه، علاقه‌مند شده باشند و در خوشبینانه‌ترین وضعی که بتوانیم تصور کنیم، در کنکور، سرنوشت‌شان با فلسفه رقم خورده باشد.

بررسی کنیم ببینیم آیا  برنامه آموزشی فلسفه که در دانشگاه‌ها اجرا می‌شود، پاسخگوی این عطش هست؟ آیا برنامه مصوب، حداقل هر 5سال یک بار به روز می‌شود؟ در فلسفه‌اسلامی درس‌هایی در تاریخ فلسفه، الهیات از منظر فلاسفه و... خوانده می‌شود. فلسفه‌اسلامی بدون بررسی متون کلاسیک آن ابتر است. ما در دانشگاه‌ها تا چه اندازه دانشجویان را با متون درگیر می‌کنیم؟

اگر درسی با عنوان «الهیات شفا» می‌گذرانند، چند صفحه آن را دقیقاً و عمیقاً فرامی‌گیرند؟ شاید بهتر می‌بود، نظام فلسفه اسلامی را در قالب دانشگاهی اجرا نمی‌کردیم و تعلیم و تعلم این رشته به‌صورت حوزوی انجام می‌شد و از این طریق گسترش می‌یافت. با چنین پیشنهادی، بلافاصله این سؤال متبادر به ذهن می‌شود که آیا حوزه‌ها در این رشته موفق بوده‌اند؟ آیا در دوره ما «فیلسوفی مسلمان» مثل مرحوم استادان عظام عصار، رفیعی قزوینی، حائری یزدی، مصلح و... در حوزه تربیت شده  یا می‌شوند؟ آیا در نسلی که طی 30سال اخیر رشد کرده‌اند، ما توانسته‌ایم کسی را تربیت کنیم که او را «فیلسوف در فلسفه اسلامی» بنامیم؟

در این سال‌ها، بعضی جریانی فکری را در فلسفه‌ اسلامی مطرح کرده‌اند ولی به‌دلیل آماده‌نبودن زمینه، یا مسیرشان تغییر کرد و یا به‌علت جو غالب سیاسی، برداشت‌های سیاسی از طرح موضوع داشتند. به هر حال «فلسفه برای فلسفه» نبود. اگر بخواهیم به اجمال بگوییم، «فلسفه‌اسلامی» یک سیر است. نمی‌توان از وسط مطلب شروع کرد و به هدف رسید، مبانی دارد. حتماً باید نزد استاد فرا گرفت. بدون توجه به ارتباط آن با علوم دینی، نظیر تفسیر، علم اصول، علم فقه و عرفان و... فلسفه اسلامی شکل نمی‌گیرد.

لذا با 4سال کارشناسی، کارشناس فلسفه تربیت نمی‌شود. تا مباحثی مبنایی نظیر «اصالت وجود» و «اصالت ماهیت» را خوب فرانگیرد، نمی‌تواند مثلاً به سبزواری بپردازد یا فرق سهروردی و دیگران را بفهمد. علاوه بر این، جنبه‌های فکر ایرانی این فلاسفه معمولاً هم در حوزه و هم در دانشگاه نادیده گرفته می‌شود. به این ترتیب فقط دغدغه‌ای فکری برای دانشجو طرح می‌کنیم و به ندرت امکان ادامه تحصیل در همین رشته و در مقاطع بالاتر را فراهم می‌آوریم تا بتواند این رشته را ادامه دهد و به‌دنبال حل معضل فکری خود برآید و در مقطع تخصصی دکتری به بعد، صاحب مکتبی و فکری مستقل شود.

یکی دیگر از علل عدم‌گرایش جوانان به فلسفه اسلامی، حوزه‌ها هستند که در آنجا با نگرش فلسفی در اغلب موارد مخالفت می‌شود و در موارد زیادی برداشت غالب از «فلسفه»، علم یا فکر مخالف «دین» قلمداد می‌شود. علاوه بر این، اگر در آمار کتاب‌های تألیفی در حوزه «فلسفه اسلامی» طی 20سال اخیر، دقت کنیم، می‌بینیم که در این زمینه نیز دانشگاه‌ها فعال‌تر از حوزه‌ها بوده‌اند. ولی قدم مؤثر در این زمینه را مؤسسات پژوهشی و مطالعاتی و حتی انتشاراتی برداشته‌اند.

روند «فلسفه‌غرب» طوری دیگر است. فلسفه‌غرب به‌خصوص در دوره معاصر، به‌صورت عناوین و رشته‌های تخصصی تعریف شده است. اگر شما بخواهید در حوزه فلسفه معاصر متخصص شوید، لازم نیست کل سیر فلسفه را از بدو تا ختم بیاموزید. کسی که در رشته «فلسفه‌اخلاق» تخصص می‌گیرد، شاید مجبور به فراگیری مبحث حرکت در ارسطو، یا کارتزیانیسم، یا فلسفه اسکولاستیک و یا بررسی حقیقت جوهر و وجود و نفس از منظر افلاطون و ارسطو و لایب‌نیتس و جان‌لاک و دیگران نباشد.

هر فیلسوف غربی می‌تواند موضوع پژوهش مستقل قرار گیرد. یکی از علل گرایش دانشجویان ما به فلسفه غرب نیز همین است. او می‌بیند با نظام آموزشی موجود در دانشگاه‌ها می‌تواند درنهایت در یکی از حوزه‌های فکری و یا در موضوع یک فیلسوف، مثل هگل، نیچه، کانت، یا لویناس و دریدا و دیگران متخصص شود. ورود موضوعات متنوعی که به زندگی امروز مربوط می‌شوند، به عرصه تفکر و فلسفه در غرب، سبب شده است برای جوانان جذاب و ایجاد علاقه‌مندی کند.

فلسفه غربی، با زندگی روزمره پیوند می‌خورد. اگر بگوییم فلسفه غرب «مابعدالطبیعه» را کنار گذاشته یا سبب شده تا دین سکولار شود و... اینها همه، نکته‌ها  و نقطه ضعف‌هایی‌ است که ‌باید از منظر فلسفه اسلامی بررسی شود، مورد نقد قرار گیرد و پاسخی محققانه و مدققانه به آن داده شود.

به‌نظر بنده، جدایی و تفکیک «فلسفه اسلامی» در شاخه نظر و عمل نیز یکی از عواملی است که سبب عدم‌گسترش گرایش جوانان به این رشته شده است. حکمت و فلسفه‌اسلامی دو بعد نظری و عملی دارد؛ چرا ما به ابعاد نظری آن توجه بیشتری می‌کنیم و از بُعد عملی، یعنی اخلاق، تدبیر منزل، سیاست، علوم اجتماعی و... غفلت می‌ورزیم. همین غفلت سبب می‌شود تا فلسفه اسلامی به‌صورت انتزاعی و دور از زندگی مطرح باشد و جوان امروز به‌دنبال رشته‌هایی است که کاربرد و نتیجه آن را در زندگی خود مثمرثمر ببیند.این نکته را فقط به‌عنوان مثال عرض کردم. نکات دیگری نیز وجود دارد که بنده کم‌و‌بیش در مقالات خود بدان‌ها اشاره کرده‌ام.

کد خبر 91196

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز