داوود دعاگویان: جنگ نرم که به‌دلیل ماهیت نرم‌افزاری و تأثیرگذاری بر اذهان مخاطبان، از سوی پژوهشگران با عناوین مختلف مانند جنگ رسانه‌ای، جنگ روانی، دیپلماسی رسانه‌ای، پروپاگاندا، جنگ مجازی و... به کار می‌رود

از جنگ جهانی اول تا‌کنون مورد توجه قرار گرفته است و در دهه‌های اخیر با توسعه فزاینده فناوری ارتباطات و اطلاعات به عامل تعیین‌کننده در اجرایی‌شدن سیاستگذاری‌های کلان آمریکا و کشورهای غربی به‌عنوان بخشی از دیپلماسی عمومی آن کشورها برای سلطه بر منابع اقتصادی و گسترش دامنه نفوذ خود در جهان تبدیل شده است.

بدون تردید رسانه‌ها به‌عنوان ابزار اصلی جنگ نرم تلقی شده و در دهه‌های اخیر در فروپاشی شوروی سابق، حمله به افغانستان و اشغال عراق تحت پوشش شعارهایی همچون مبارزه با تروریسم، خطر جنگ‌افزارهای کشتار‌جمعی و گسترش آزادی و حقوق‌بشر نقش محوری را ایفا کردند. کشورهای غربی با تسلط و مدیریت بر رسانه‌های جهانی و شبکه‌های تلویزیونی بین‌المللی از آنها برای تاثیر‌گذاری و جلب افکار عمومی «داخلی و افکار عمومی کشور مقابل» نسبت به آنچه «تصمیمات درست و انسانی در سیاست خارجی» تلقی می‌شود استفاده می‌کنند.

امروزه شبکه‌های تلویزیونی با بهره‌گیری از فناوری ماهواره‌ای، برنامه‌ها و اخبار خود را در سطح جهانی پوشش می‌دهند. نقطه کانونی جنگ نرم تایید افکار عمومی از اندیشه و فکر و سیاستی است که دستگاه دیپلماسی آن‌را خوراک رسانه‌ها قرار می‌دهد. دستگاه دیپلماسی با برجسته‌سازی‌ برخی رویدادهای داخلی و بین‌المللی، ابتدا آن را در معرض دید افکار عمومی قرار می‌دهد و سپس با فریب کاری و قالب‌سازی‌ افکار عمومی را به سمت سیاست‌های «آنچه آن‌را منافع ملی می‌داند» رهنمون می‌سازد. در نظام جهانی‌سازی‌ امروزین کشورهای امپریالیستی با ترفند استعمارنو از طریق تلویزیون جهانی در هر نقطه از جهان با بحران‌سازی‌ و جنگ روانی درصدد تامین منافع خود هستند.

در واقع وجود تلویزیون جهانی بر تعامل سه پدیده، گسترش ماهواره‌ها، واقعیت‌های جهانی شدن و به‌وجود آمدن شبکه‌های بین‌المللی رادیو و تلویزیون استوار است که تقریبا از دهه‌1970 الی‌1980 رشد کردند و امروزه اکثر کشورها از شبکه‌های تلویزیونی جهانی استفاده می‌کنند. تلویزیون جهانی در عرصه جنگ روانی نقش مهمی را ایفا می‌کند و با استفاده از بحران‌زایی رسانه‌ای و به‌کار‌گیری جنگ روانی در برجسته کردن برخی رویدادهای جهانی تلاش می‌کند که ضمن به چالش کشیدن سیاست خارجی کشورها، از قابلیت‌های ابزار رسانه‌ای؛ بر افکار عمومی کشورها تاثیر گذاشته و با ایجاد کشمکش و پشتیبانی روانی و رسانه‌ای نوعی امپریالیسم بین‌المللی را در جهان پدید آورد.

بدون تردید برخی از کشورها، پیشتاز به‌کارگیری شبکه‌های جهانی هستند و با سخن‌پراکنی جهانی، افکار عمومی جهان را به سمت خود جلب می‌کنند. شبکه‌های CNNوBBCجزو شبکه‌هایی هستند که با پخش برنامه‌های شبانه‌روزی به چند زبان دنیا، تلاش می‌کنند افکار عمومی را به وقایعی جلب کنند که همسو با سیاست خارجی کشور متبوع خود بوده و به دیپلماسی آن کشورها کمک کند.

‌ پیشینه مذاکرات هسته‌ای‌

به‌طور کلی مذاکرات هسته‌ای ایران را می‌توان در چهار مقطع تاریخی دسته بندی کرد:

مقطع اول: گفتمان دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران با آژانس بین‌المللی انرژی اتمی (IAEA).

مقطع دوم: گفتمان دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران با نماینده شورای حکام آژانس بین‌المللی انرژی اتمی (IAEA).

مقطع سوم: گفتمان دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران با مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا به‌عنوان نماینده گروه 1+5.

مقطع چهارم: گفتمان دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران با نمایندگان گروه 1+5 و مسئول سیاست خارجی اروپا.

 با توجه به دوره‌های فوق ویژگی گفتمان اول بر شفاف‌سازی‌ فعالیت‌ها، ویژگی گفتمان دوم بر اعتماد‌سازی‌، ویژگی گفتمان سوم بر تحریم و تهدید و تنبیه‌ها و ویژگی مقطع چهارم در طرح مشوق‌ها از سوی گروه 1+5 برای ایران بوده است. وجوه‌اشتراک تمام گفتمان‌های غرب با جمهوری اسلامی ایران، مطرح کردن تعلیق فعالیت‌های هسته‌ای ایران بوده است.
 ایران در تمام گفت‌وگوها ضمن عدم‌پذیرش هیچ‌گونه پیش‌شرطی در مذاکرات هسته‌ای خود به‌ویژه تعلیق فعالیت‌های هسته‌ای، دو اصل مسلم در برنامه‌های هسته‌ای خود را مدنظر قرارداده است که عبارتنداز:

الف) صلح‌آمیز بودن فعالیت‌های هسته‌ای زیرنظر آژانس.
ب) حق مسلم ایران در استفاده از انرژی هسته‌ای.
با وجود این ایران داوطلبانه و آزادانه برای اعتماد‌سازی‌ افکار بین‌المللی وارد مذاکرات هسته‌ای با آژانس (IAEA )و گروه 1+5 شده است.

 پس از فراز‌ونشیب‌های زیادی که در 4سال مذاکرات دو‌جانبه‌صورت گرفت، غرب با اتخاذ دیپلماسی بسته‌های تشویقی برای ایران به جای قطعنامه‌های شورای امنیت سازمان ملل متحد که تحریم‌هایی علیه ایران درنظر گرفته بود، وارد مرحله تازه‌ای در مذاکره با ایران شد.
در بسته پیشنهادی غرب مشوق‌ها هنگامی به اجرا درخواهد آمد که ایران  همه فعالیت‌های هسته‌ای خود را به حالت تعلیق در آورد.

‌ مفاد پادمان‌ها و گفتمان‌های غرب با ایران و قطعنامه‌هایی که علیه ایران در شورای امنیت سازمان ملل متحد به تصویب رسید گویای بهره‌گیری غرب از بازی‌های زبانی مبتنی بر گفتمان قدرت با ایران و پیگیری قاعده بازی برد- باخت در راستای سلطه بر فعالیت‌های هسته‌ای ایران است و با القاء قدرت خود خواهان فشار بر ایران در تعلیق فعالیت‌های هسته‌ای است. اما به ظاهر خواهان مذاکرات منطقی با ایران است.

جنگ نرم و پیچیدگی مذاکرات آتی 1+5

در هفته‌های گذشته و روزهای اخیر راه‌اندازی جنگ روانی گسترده غرب علیه ایران با حمایت شبکه‌های تلویزیونی جهانی و بحران‌آفرینی و فریب افکار عمومی بین‌المللی و داخلی در جهت فشار بر ایران در مذاکرات هسته‌ای نشان ‌داد که غرب در مذاکرات هسته‌ای صادق نیست و باید با شناخت کامل از روند تبلیغاتی غرب پای به این مذاکرات گذاشت.
 البته بررسی پیشینه مذاکرات هسته‌ای غرب با ایران گویای به کار‌گیری فنون جنگ نرم و استفاده از سلطه رسانه‌ای در معرفی غیرصلح‌آمیز بودن فعالیت‌های هسته‌ای ایران و وادارکردن ایران به تعلیق فعالیت‌های هسته‌ای است.

 بررسی دیپلماسی رسانه‌ای غرب در مذاکرات هسته‌ای با ایران، نشان می‌دهد که رسانه‌های غربی به جای روان‌سازی‌ چرخه مذاکرات هسته‌ای ایران و گروه 1+5‌، موجب شکاف سیاسی و دیپلماتیک در مذاکرات شده‌اند و در واقع چرخه مذاکرات را با کندی روبه‌رو ساخته‌اند. از این‌ رو اصطلاحاتی که در شبکه‌های تلویزیونی غربی درباره ایران به کار می‌رود[ مانند ایران توضیح دهد- تا دو هفته دیگر ایران به بسته پاسخ دهد- ایران در مذاکرات جدی نیست- امیدی به مذاکرات نیست - ایران فقط تعلیق کند- فعالیت‌های مخفیانه و فریب‌کارانه ایران بس است - جواب منفی ایران بر شدت تحریم‌ها می‌افزاید- ایران پاسخ ندهد تنبیه می‌شود و...] رنگ‌وبوی آمرانه داشته و در بر دارنده جنگ رسانه‌ای غرب علیه ایران است.

به‌نظر می‌رسد که غرب از یک طرف با ژست صلح طلبانه درصدد پیدا کردن راه حلی در مذاکرات با ایران با سیاست برد برد است لیکن در عمل به‌دنبال هژمونی و پیگیری سیاست برد غرب و باخت ایران در مذاکرات است. این در حالی است که غرب با دیپلماسی رسانه‌ای و عملیات روانی فراملی خود در مذاکرات هسته‌ای به‌دنبال ایجاد تنفر و دشمنی نسبت به حاکمیت کشور ایران، اعمال فشار سیاسی، فرهنگی و نظامی کشورهای دیگر علیه ایران، ایجاد رغبت و علاقه در شهروندان ایرانی نسبت به کشورهای غربی در حمایت از توجیه و مشروعیت‌بخشی اعمال کارگزاران جنگی علیه ایران است. 

به هر حال آینده مذاکرات هسته‌ای ایران و گروه 1+5 را می‌توان براساس ملاحظات دیپلماسی رسانه‌ای و جنگ‌روانی چنین پیش‌بینی کرد که ادامه جریان جنگ روانی غرب علیه ایران و نفوذ بر ابزارهای رسانه‌ای و بهره‌گیری از تاکتیک‌های دیپلماسی رسانه‌ای البته این ابزارها نه‌تنها بر جریان مذاکرات تاثیر منفی می‌گذارد بلکه کشورهای غربی را نزد جامعه جهانی بی‌اعتبار می‌سازد.

کد خبر 91419

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار سیاست‌خارجی

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز