پس از انتشار گزارش گلد استون، رئیس کمیته حقیقت یاب سازمان ملل متحد درباره جنگ 22روزه اسرائیل در غزه، رژیم صهیونیستی باید درباره اقدامات خود تحقیق و بررسی کند و به استفاده از زور و شکنجههای دسته جمعی پایان دهد.
گزارش کمیته هیات حقیقتیاب سازمان ملل که تهاجم اسرائیل به غزه را هولناک اعلام کرده است، گزارش قابل تأملی است. شورای حقوق بشر سازمان ملل از کشورهایی تشکیل شده که مشروعیت رژیم صهیونیستی را غیرقانونی میداند. اما متن این گزارش حاکی از بیطرفی است.
گزارش گلد استون وقایع اتفاق افتاده در عملیات سرب گداخته رژیم صهیونیستی که از 27دسامبر 2008 میلادی تا 18ژانویه 2009 ادامه داشت و همچنین مسائل قبل و بعد از آن را بررسی میکند.
گزارش مذکور که در 574 صفحه و بهصورت دقیق و با جزئیات کامل فراهم شده است، موضعی سختگیرانه دارد و به همین دلیل با انتقاد اسرائیل هم روبهرو است. در گزارش گلداستون، زمینههای نگرانی در مورد اینکه رژیم صهیونیستی پیشگیریهای لازم برای حفاظت از مردم غزه را انجام نداده است، به چشم میخورد. این عوامل شامل استفاده نامتناسب اسرائیل از زور، هدفگیری مردم فلسطین و زیربناهای زندگی آنهاست که همه شواهد علیه سلاحهای پیچیده و دقیقی است که در دست رژیم صهیونیستی قرار دارد.
اسرائیل در زمینه تحقیق و توسعه صنایع دفاعی و تولید سلاحهای نظامی در جهان پیشرو است و سومین صادرکننده بزرگ سلاح در جهان در سال2008 میلادی محسوب میشد.
این گزارش در نتیجهگیریهای انجام گرفته، خواستار آغاز روند بازرسیهای مستقل توسط مقامهای مشخص محلی است که صلاحیت آنها از نظر بینالمللی تائید شده است.
همچنین، روشهای بازرسی باید به شورای امنیت سازمان ملل و در نهایت دادگاه جرائم بینالملل در لاهه ارجاع داده شود. حتی از دادگاههای ملی که از سیستم قضایی جهانی در کشورهایی که عضو کنوانسیونهای ژنو سال1949هستند، میتوان بهرهبرد. مقامات اسرائیلی و حماس هر دو با این گزارش مخالفت ورزیدند، اگر چه حماس قسمتهایی از گزارش گلد استون را تحسین کرد و خواستار اجرای بازرسی پیشنهاد شده توسط هیات حقیقت یاب سازمان ملل شد.
بیشتر فشارها و حملات اهانتآمیز از سوی طرف اسرائیلی صورت گرفته است و به راستی این گزارش تا حدی جامع و کامل است که قسمتهای مهمتر آن به عملکردهای رژیم صهیونیستی مربوط میشود. هیچ اتفاق تصادفی در این باره وجود ندارد. اکثر تلفات و ویرانیها را طرف فلسطینی متحمل شد و از این واقعیت نباید فاصله گرفت که تمام زیانها اسفبار بود. گزارش بهطور صریح این موضوع را اعلام میکند که هیچ تناسبی میان دو طرف این جنگ وجود نداشتهاست. در مورد جایگاه اسرائیل بهعنوان قدرتی اشغالگر در مقایسه با جمعیت فلسطین اشغالی هیچ تساوی حقوقی دیده نمیشود.
رابطه قدرت عامل مهمی به شمار میرود. بسیاری از اسرائیلیان و فلسطینیان هر یک دیگری را به کاربرد عوامل غیرانسانی محکوم میکنند اما سیاستهای عملی و پیامدهای محکوم کردن جنبههای انسانی برای قدرت اشغالگری که با مردم فلسطین به مخالفت میپردازد، بسیار متفاوت است.
از زمان انتشار این گزارش، رژیم صهیونیستی ماتم گرفته است بهدلیل اینکه چنین بازرسیهایی برای مثال در مورد تهاجم آمریکا به عراق یا افغانستان انجام نمیشود.در حقیقت، عدالت در این جهان وجود ندارد. فلسطینیها از سوی رژیم صهیونیستی مورد تهاجم قرار میگیرند درحالیکه اسرائیل دستوراتش را از آمریکا میگیرد. کنایهآمیز است اگر بگوییم این امر، قانون حقوق بشر بینالمللی و قانون بشردوستانه را نشان میدهد. ماهیت این گزارش تاحدی این بیعدالتی را از میان برمیدارد.
پاسخ رسمی اسرائیل الگوی همیشگی و مایوس کنندهای را دنبال کرده است. تاکید رژیم صهیونیستی بهگونهای است که بهصورت پیشگیرانه یافتههای گزارش گلد استون را بیاعتبار میخواند تا اینکه بهطور واقعی به آنها بپردازد. ادعای مهم اسرائیل که هیات حقیقت یاب سازمان ملل پیش از انجام بازرسیها به نتیجهگیری از یافتههایش پرداخته است، بهنظر درست میآید اما تنها اشکال اینجاست که رژیم صهیونیستی تصمیم گرفت قبل از انتشار نتیجه نهایی بازرسیها، پاسخ خود را به این گزارش بدهد.
مقامات رژیم صهیونیستی از همکاری با هیات حقیقت یاب سازمان ملل خودداری کردند و از دیدار با اعضای هیات یا دادن اجازه ورود رسمی به سرزمینهای اشغالی یا کرانه باختری یا غزه امتناع ورزیدند. مقامات اسرائیل حتی از حضور رسانهها در غزه در جریان عملیات سرب گداخته جلوگیری کردند. مقامات این رژیم از شیمونپرز، رئیسجمهوری گرفته تا آویگدور لیبرمن، وزیر امور خارجه ستیزهجوی این رژیم، همه بر رد این گزارش اصرار ورزیدند.
اسرائیل جنگی تمام عیار در سطح جهان را شروع کرده است. انتقاد شدید و پی در پی رژیم صهیونیستی از شورای حقوق بشر سازمان ملل که در سال2006 میلادی دوباره تاسیس شد (و به اطمینان زیاد هنوز تا تکمیل شدن، راه درازی را در پیش دارد)، با این واقعیت که ایالات متحده مسئولیت یک کرسی شورا را امسال بر عهده داشت و به همراه دیگر کشورها برای اصلاح و ارتقای جایگاه بدنه آن تلاش میکند، ناخشنودیهایی را بهوجود آورده است.
گزارش گلد استون جدیدترین و مهمترین سری از بازرسیهایی است که اسرائیل آن را مغرضانه میداند و رد میکند. رژیم صهیونیستی با انتخاب اشتباه قصد ندارد مسئولیت کمیته مستقل بازرسی خود را بر عهده بگیرد.
اگر این اتفاق میافتاد، گزارش گلد استون یا هرگز در دستور کار قرار نمیگرفت یا(با فرض بر بازرسیهای قابلقبول از سوی اسرائیل) هرگز به شورای امنیت سازمان ملل یا دادگاه بینالمللی جرائم جنگی ارجاع داده نمیشد. در عوض، رژیم صهیونیستی گزارش داخلی 157 صفحهای در مورد عملیات غزه که توسط نیروهای وزارت دفاع گردآوری شده بود را منتشر کرد اما این کار فقط برای خود اسرائیل توجیهپذیر بود و بازرسی محسوب نمیشد.
کمیته حقوق بشر رژیم صهیونیستی ماهها از آن دولت درخواست کرده بود که بازرسی مستقل و موثقی را آغاز کند تا در مقابل جامعه بینالملل به منزله راه چارهای محسوب شود.9 سازمان غیرانتفاعی حقوق بشر اسرائیل با تکرار این درخواست به گزارش گلد استون پاسخ دادند و پیشنهاد کردند دولت رژیم صهیونیستی یافتههای گلد استون را جدی بگیرد.
وجود گزارشهایی مانند این، بیسابقه و باورنکردنی نبود؛ گزارشهای مهم دیگری مانند گزارش کمیته کاهان درباره صبرا و شتیلا در سال1982 میلادی، گزارش کمیته وینوگراد درباره وقایع نظامی اتفاق افتاده در لبنان در سال 2006 میلادی یا گزارش کمیسیون در مورد نوع رفتار با عربهای اسرائیلی نیز وجود داشت.
آیا هیات سازمان ملل میتواند اسرائیل را بهگونهای تشویق کند که گزارشهای سازمانهای غیرانتفاعی حقوق بشر رژیم صهیونیستی نتوانستند این کار را انجام دهند؟ پاسخ این سؤال خودبهخود نه خواهد بود. اسرائیل همواره نسبت به سازمان ملل بد گمان بوده و واکنشهایی از روی بیاعتنایی از خود نشان داده است. تکرار اظهاراتی مانند اینکه نیروی دفاعی ارتش رژیم صهیونیستی با اخلاقترین ارتش در جهان است از سرزمینهای اشغالی شنیده میشود.
با وجود این بررسیهای دقیقتر از 48ساعت نخست پس از انتشار گزارش، اختلافات عمیقی را نشان میدهد. یکی از منتقدان مهم و دست راستی اسرائیل در گزارشی در روزنامه «معاریو» نوشت« درسی که رژیم صهیونیستی باید یاد میگرفت آن بود که این رژیم، پس از 48ساعت نخست حمله به غزه به تهاجم خود پایان دهد.» از سوی دیگر، خبرنگار روزنامه هاآرتص به این امر اشاره کرد که اسرائیل نباید پس از انتشار این گزارش به چنین فجایعی دست بزند، اظهارات وی انعکاس گستردهای در سطح جهان داشت.
درحالیکه مقامات رژیم صهیونیستی هماکنون درباره چگونگی عمل نکردن به پیشنهادهای گلد استون فکر میکنند، به این واقعیت نزدیکتر میشوند که فجایع اتفاق افتاده در حملات به غزه، پیامدهایی نیز دارد. چهره اسرائیل از مدتها پیش سیاه و لکهدار شده بود اما گزارش گلد استون با وسعت و دامنه زیاد باعث جلب توجه بسیاری شد و موجب شد بسیاری از کسانی که گزارشهای قبلی را بیاعتبار میخواندند، بار دیگر نسبت به مسائل بیشتر توجه کنند. گزارش مذکور احتمالا باعث بروز اختلاف و شکاف و نگرانی در میان جوامع یهود شده است. گروههایی که بدون سؤال کردن درستی و صحت این گزارش را مورد حمله
قرار میدهند، خود را هر چه بیشتر با عقاید یهودیان بهخصوص نسل جوانتر بیگانه کردند.
گزارش گلد استون میتواند بیشترین تاثیر را در عرصه پیامدهای قضایی داشته باشد.
مجموعه نیروهای سیاسی بر این باورند که این گزارش در دادگاههای جرائم بینالملل مطرح نخواهد شد و مقامات اسرائیل نیز در این محاکمهها حضور نخواهند یافت اما کاری که این گزارش انجام میدهد و یکی از مهمترین نقاط قوت آن به شمار میرود این است که به یک شکست اشاره میکند و آن در واقع غیرقانونی بودن سیاستی است که حملات رژیم صهیونیستی به غزه را هدایت کرد.
گزارش مذکور این نکته را کشف کرد که مظهر تجاوزات رژیم صهیونیستی به حقوق بشر در غزه، محصول ساختاری سیاستهایی بود که هدفگیری مردم مظلوم فلسطین را مورد تشویق قرار داد. اسرائیل تعریف گستردهای از مردم فلسطین دارد که آن را بهاصطلاح با برچسب نامتناسب زیر ساخت تروریسم نامگذاری کرده است.
رژیم صهیونیستی در جنگ تابستان سال 2006 میلادی لبنان، در محله جنوبی بیروت که پناهگاه حزبالله بود، وجود دکترین دهیا را اعلام کرد. گزارش گلد استون به نقل از رهبر وقت فرماندهی شمالی نیروی دفاعی اسرائیل نوشت، حوادثی که در منطقه دهیای بیروت در سال2006 میلادی افتاد، در هر روستایی که رژیم صهیونیستی آنجا را بمباران کرد، به وقوع خواهد پیوست. اسرائیل از زور در قبال روستاهای فلسطینی استفاده کرد و موجب ویرانیها و خسارتهای فراوانی شد. این یک برنامه است و مورد تائید قرار گرفته است (صفحه 329 گزارش گلد استون).رژیم صهیونیستی دکترین دهیا را در غزه به کار برد.
دکترین دوم، تعریف گسترده بهاصطلاح «ساختار حمایت از تروریسم»است که کاربرد عملی آن براساس گزارش «پایههای زندگی مردم فلسطین» است و «جمعیت فلسطینیان»را بهعنوان هدف درنظر گرفته است.از زمان پیروزی حماس در انتخابات سال2006 میلادی و پس از اینکه کنترل غزه در سال2007 را بر عهده گرفت، یک خطمشی سیاسی آشکارا اعلام شد که به معنای رویکرد «کرانه باختری اول باید مورد توجه قرار بگیرد»، بود.
شرایط زندگی در کرانه باختری در حال بهبود است، درحالیکه غزه در خط فقر قرار داده شده بود تا مردم آن منطقه به مخالفت با رهبران خود بپردازند. گزارش بهطور آموزندهای به عمق این مسئله میپردازد و سیستم محاصره غزه قبل از آغاز عملیات رژیم صهیونیستی بهمنظور محروم نگاه داشتن فلسطینیان از یک زندگی شرافتمندانه را توضیح میدهد. عبارت مناسب برای این کار، شکنجه دسته جمعی است. از شکنجه دسته جمعی فلسطینیان تا هدفی که در عملیات ارتش اسرائیل دنبال شد، فاصله کمی وجود دارد که عبارت است از هدفگیری مؤسسات دولتی، مراکز پلیس، زندانها و حتی بیمارستانهای فلسطینیان.
در این زمینه رژیم صهیونیستی تنها عامل این فجایع نیست بلکه جامعه بینالملل شریک اسرائیل بود و در برخی موارد فعالانه در پیشرفت این سیاست به آن رژیم کمک میکرد. بسیاری از ما تصور میکنیم دوره آتش بس بعد از ژوئن2008 میلادی نتوانست امنیت را به جنوب سرزمینهای اشغالی بیاورد، اگر این چنین بود محاصره غزه پایان مییافت. هماکنون شواهد بسیار قوی وجود دارد که این امر را براساس قانون بینالملل غیرقانونی میداند. در بعضی موارد، مقامات فلسطینی در کرانه باختری به این سیاست کمک کردند که خارج از محاسبات منافع سیاسی آنها بود.
مصر هم با بسته نگه داشتن یکی از گذرگاههای غزه که توسط اسرائیل کنترل نمیشد، به این سیاست کمک کرد.آن گذرگاه رفح بود که به صحرای سینا در مصر منتهی میشد. (این درست است که مصر برای حمایت از این سیاست تحت فشار بود اما یک کشور مستقل است که تصمیماتش را خودش میگیرد). بعضی از اعضای گروه چهارجانبه و کمیته کمکهای بینالمللی از ابراز مخالفت با اسرائیل ترس و واهمه داشتند. کشورهای دیگر در اجرای این سیاست تاثیرگذار بودند. این گزارش بهصورت علنی به شکست بینالمللی اعتراف میکند و یکی از دلایل بیشماری است که کشورهای جهان نمیخواهند مراحل قانونی که گزارش پیشنهاد میکند را طی کنند.
بنابراین، زمان اعتراف به بیاعتبار بودن دو سیاست دکترین دهیا و شکنجههای دسته جمعی اسرائیل براساس تعریف گسترده بهاصطلاح زیرساخت تروریسم فرا رسیده است. امیدها بر این است که اگر رژیم صهیونیستی آشکارا دو سیاست دکترین دهیا و شکنجههای دسته جمعی را بیاعتبار نمیداند، حداقل بهصورت مخفیانه و عملی این کار را انجام دهد.
در پایان، گزارش گلد استون بهعنوان پرچم قرمز رفتارهای آینده است. مضمون اصلی گزارش این است که اقدامات انجام شده از سوی اسرائیل در مورد اشغال سرزمینهای فلسطین، پاسخی ندارند. تداوم معافیت رژیم صهیونیستی در مقابل پاسخ به فجایعی که انجام داد، بحران عدالت را بهوجود آورد. (صفحه 543، مورد 1755)
اسرائیل علاوه بر فجایعی که در مورد فلسطینیان انجام داد، در نتیجه ادامه سیاستهای جنگطلبانه، امنیت مردم خود را نیز به خطر انداخته است. اشغال بیپایان فلسطین از سوی رژیم غاصب صهیونیستی، بزرگترین تهدید برای این رژیم و آیندهاش محسوب میشود. با خواندن دقیق این گزارش، ضرورت یافتن یک راه حل سیاسی پدیدار میشود. یافتههای گزارش گلد استون درباره خشونت علیه حقوق بشر باید مورد توجه قرار بگیرد و به اسرائیل هم پیشنهاد میشود که با بازرسیهای انجام شده خود، همین کار را بکند. امیدها بر این است، هر قطعنامهای که شورای امنیت سازمان ملل در طول 6ماه آینده احتمالا به آن رای میدهد، از طرح صلح بینالمللی برای راه حل دو کشور اسرائیل و فلسطین به حمایت بپردازد.
حمایتهای آمریکا از جنایت صهیونیستها
در سال 2006 و 2009 میلادی ایالات متحده نه تنها نگاه دیگری بر استفاده بمبهای خوشهای و فسفر سفید توسط اسرائیل داشت بلکه با دادن اجازه به ادامه جنگ و فراهم کردن پوشش سیاسی برای جنایات مرتکب شده، ارتش رژیم صهیونیستی را تقویت میکرد. پس از افشای این حقیقت، واشنگتن بهمنظور جلوگیری از محکومیت جنایات اسرائیل در امور سازمان ملل مداخله کرد و هر گونه گزارشهای هیأتهای تحقیقاتی را که تلاش میکردند اقدامات رژیم صهیونیستی را بهصورت مدرک و سند ارائه دهند، رد کرد. اخیرا ایالات متحده یک گزارش سازمان ملل در مورد فجایع اتفاق افتاده در غزه را مغرضانه توصیف کرده است.
مطمئنا اکثر کشورها در 50سال اخیر در جنایات جنگی دست داشتند اما رژیم صهیونیستی بهعنوان سیاست تهدید و ارعاب و با استفاده از تسلیحات آمریکایی و پوشش سیاسی برای انجام جنایتها، بارها و بارها به این اقدام مبادرت ورزیده است. جنایتهای جنگی این رژیم به شهرت آمریکا در سراسر جهان لطمه زده است.
هنگامی که اسرائیل به اقدامات پلید دست میزند کشورهای دیگر جهان واشنگتن را در پشت آن میبینند و بعضی اوقات حالت زنندهای بهخود میگیرد، همانند هنگامی که کاندولیزا رایس وزیر امور خارجه پیشین آمریکا پس از ویران کردن لبنان توسط رژیم صهیونیستی در ماه جولای 2006 میلادی این اقدام را تولد مصیبتهای خاورمیانه جدیدخواند. درک و احساس کشورهای جهان اسلام این است که رژیم صهیونیستی میتواند هر کاری با عربها بکند و هرگز از سوی ایالات متحده مورد نکوهش قرار نگیرد.
همدستی واشنگتن در جنایتهای جنگی اسرائیل، آسیبهای زیادی به منافع آمریکا در کشورهای خارجی و نیز در واشنگتن وارد آورده است. اسامه بن لادن بارها حمایتهای کورکورانه آمریکا از رژیم صهیونیستی را بهعنوان یکی از توجیهاتش در مورد حملات تروریستی علیه مردم ایالات متحده عنوان کرده است. نظرسنجیها نشان میدهد خارجیان بهدلیل حمایت واشنگتن از اسرائیل از ایالات متحده نفرت دارند. صحنههای تجاوزهای وحشیانه رژیم صهیونیستی به مردم فلسطین موضوع اصلی برنامههای شبانه در سراسر جهان اسلام به شمار میرود و در آن صحنهها آمریکا بهعنوان عامل اختیاردهنده به تلآویو دیده میشود. اگر اوباما به راستی میخواهد کاری که در جهت منافع مردم آمریکاست را انجام دهد، بنابراین به جز قطع فروش تسلیحات به اسرائیل، اقدام مهم دیگری نمیتواند انجام دهد.
رژیم صهیونیستی بهطور عمدی با دست زدن به جنایات جنگی باعث ترس و وحشت شهروندان فلسطینی شده تا آنها از خانههایشان بگریزند. در سال 1967میلادی اسرائیل ناو USS Liberty را در آبهای بینالمللی مورد حمله قرار داد و 34 نفر از ملوانان و دریانوردان آمریکایی را کشت بهدلیل اینکه باور داشتLiberty جلوی دستورهای رژیم صهیونیستی برای اعدام هزاران نفر از زندانیان مصری دستگیر شده در صحرای سینا را گرفته است. در سال 1982 اسرائیل بمبهای خوشهای را روی شهروندان لبنانی و فلسطینی ریخت و افسران ارتش رژیم صهیونیستی به جنایتها دامن زدند و انبوه سربازان اسرائیلی هزاران نفر از مردم فلسطین را در اردوگاههای آوارگان صبرا و شتیلا به شهادت رساندند.
گاردین- 18 سپتامبر 2009