اما چه خوب که گرامی داشتنش مختص یک روز نباشد و همه روزهای سال به بهانه کودکیمان و به بهانه کودکهای این مرز و بوم دوستش بداریم. امروز روزی است که تمام کودکان دنیا و حامیانشان میخواهند یک صدا بگویند در هر شرایط و موقعیتی که باشد باید از بچهها حمایت کرد.
به بهانه این روز قشنگ که برای همهمان نوستالژیک و یادآور خاطرات خوش بچگی است سراغ کسی آمدهایم که سر و کارش با بچهها و خانوادههایشان است تا با مشاورههایشان مشکلات کوچک و بزرگشان را حل کند. «فاطمه قاسمزاده» کسی که با کسب دکترای روانشناسی رشد سالهاست که وقتش را صرف بچهها و حرفهایشان کرده است. به گفته خودش همچنان پای بازی بچهها است و کلی هم لذت میبرد. استاد دانشگاهی که چهره مهربانش یاد مادربزرگها را در ذهن زنده میکند.
- خانم دکتر اصولاً تا چه سنی به بچه، کودک میگویند؟
تمام بچههای زیر 18 سال کودک هستند و طبق پیماننامه حقوق کودک که کشورمان هم پذیرفته، اینطور تعریف شده است. اگر تا این مقطع را به 3 گروه سنی تقسیم کنیم، بچههای تا 6 سال را خردسال، از 6 تا 12 سال کودک واز 12 تا 18 را نوجوان میگویند، اما چون به هر حال بچهها تا سن 18 سالگی با توجه به نیازهای عاطفی به خانوادههایشان مستقل نمیتوانند عمل کنند اصطلاح کودک به آنها تعلق میگیرد.
- آیا هنوز هم با مشکلی به نام کودکآزاری روبرو هستیم؟
بله. کودکآزاری در نتیجه عدم آگاهی و ندانستن خانواده به وجود میآید. تصور کنید بچهای شبادراری دارد، خوب این مشکل یک مشکل عصبی و غیرارادی در بچه است، اما وقتی به وجود میآید بچه را دعوا و یا تنبیه میکنند و یا سرش داد میزنند. خانوادهها باید بدانند که باید دنبال علت اینجور مشکلات رفت و یا در مثالی دیگر بچههای بیشفعال که همه از دستشان شاکی و عاجز هستند، بخصوص پدر و مادرها که فکر میکنند بچه قصد اذیتشان را دارد. واقعاً اینطور نیست و باز هم این حرکت یک حرکت غیرارادی در بچه است و گاهی علت ارگانیکی دارد. خانواده نمیدانند که برای کنترل و حل این مشکل باید بچه را به تحرک زیاد وا دارند تا به تعادل برسد.
- فکر میکنم یکی دیگر از مهمترین مشکلات خواستههای بیش از حد بچهها باشد که گاهی خانوادهها را عاجز میکند؟
بله درست است. اما همه چیز به برخورد خانوادهها با کودک بر میگردد. کودک اگر با خودش باشد، هیچگونه حد و مرزی برای خودش قائل نمیشود، اما این بزرگترها هستند که با ملایمت و محبت برای بچهها حد و مرز ایجاد میکنند. با بچهها باید با نرمی صحبت کرد و اگر قول و وعدهای به او داده میشود پایش ایستاد.
- برای آسیب ندیدن کودکان کار و بیسرپرست چه اقداماتی باید انجام داد؟
این بخش واقعاً موضوع قابل تأملی است. برای آسیب ندیدن بچههایی چون کودکان کار و خیابان، کودکان بیسرپرست و ... باید کوشید تا به وضعیت بحرانی نرسند به هر حال آنها حق کودکی کردن و خوب زندگی کردن را دارند. در گروهی به اسم شبکه یاری کودکان کار و خیابان که من در آن فعالیت دارم، گاهی ناراحتیمان به اوج میرسد.
بچههایی در جنوب شهر هستند که به علت مشکلات مالی خانواده مجبور به کار هستند و حتی از خواب و غذای کافی محروم هستند. همین بچهها به شمال شهر میآیند و ما در همین محل خودمان هم میبینیمشان. بچههایی که پشت شیشههای ماشین التماس میکنند. یک بار خودمان را جای آنها بگذاریم. وقتی همسن و سالهایشان را در همین ماشینها میبینند چه حسی به حال کودکانهشان دست میدهد.
- چه پیشنهادی به مسئولان شهرداری منطقه در این زمینه دارید؟
برای عمومی ساختن مشاورهها شهرداری میتواند خیلی خوب کار کند، چه بسا دیدهایم که میتواند کارهای سازندهای انجام بدهد و میدهد. فکر میکنم در این زمینه شورای محلات خیلی میتوانند مؤثر واقع شوند چون نیازها و خواستههای هر منطقه متفاوت است و این شوراها با شناخت نیازهای بچههای هر محل میتوانند بسیار مفید عمل کنند و به فعالیتهایشان رنگ و بوی تداوم و پیوستگی بدهند. فکر میکنم جمعهای محلی خیلی مؤثر است، چون خبر دارند که مثلاً در فلان پارک وسیله بازی برای بچهها کم است و یا وجود ندارد. اینها مسائل کوچکی به نظر میآید اما واقعاً بزرگ و مهم است.
- گسترش مکانهایی مثل فرهنگسرا تا چه حد میتواند در ارتقای سطح آگاهی خانوادهها و روی آوردن کودکان به برنامههای این مراکز مؤثر باشد؟
یک آماری از کودکان بچههای کانون اصلاح و تربیت گرفته شده بود که نشان میداد که تعداد قابل توجهی از آنها در منطقه نظامآباد زندگی میکردند. از وقتی که فرهنگسرای خاوران در این منطقه کار میکند این آمار پایین آمده است. اینها همه نشان میدهد که حتی اگر خانواده بچهای از لحاظ مالی آنقدر توانایی فراهم کردن امکانات را برایش نداشته باشد اما دیدن و بودن این فضاهای فرهنگی خیلی مؤثر است و مانع بسیاری از مشکلات میتواند باشد.
- به نظر شما منطقه ما و حالا شهرمان چقدر بچهها را دوست دارد؟
بحثی بود با عنوان «شهر دوستدار کودک» که چند سال پیش با تعدادی از همکاران روی آن کار میکردیم که در صورت عملی شدنش واقعاً کار ارزشمندی است. باید دید که کودکان چه نیازهایی دارند و چقدر امکانات شهری در اختیارشان است.
الان شهرداری خیلی خوب کار کرده، این موضوع را همه از وسیلههای رنگارنگ بازی در پارکها متوجه میشوند. گاهی که در محل قدم میزنم با اشتیاق بازی کردن بچهها به آدم شور و شوق میدهد، چه زیباست اگر صدای خنده و شادی همیشه به گوش برسد و ما و از همه مهمتر مسئولان این زمینه را فراهم کنیم.
- چه توصیهای برای پدر و مادرها دارید؟
پدر و مادر بودن وظیفه سنگینی است، باید پدر و مادرها همیشه با ملایمت و منطقی با بچهها صحبت کنند. بچهها تشنه محبت غیرمشهود هستند. این نباشد که وقتی بچهای اشتباه میکند بزرگترها بگویند: چون این کاررو انجام دادی دیگه دوستت نداریم. بچهها باید با تمام وجودشان حس و لمس کنند که تحت هر شرایطی بزرگترها دوستشان دارند و با این احساس امنیت خاطر و آرامش پیدا کنند.
همشهری محله - 2