آدرس ستاد فرماندهی که جایی حوالی یک میدان در شمالشهر پایتخت است را میگیریم و به سمت آنجا حرکت میکنیم. حالا آدرس دستمان است و درست جایی ایستادهایم که باید مرکز اصلی ساماندهی آتشنشانان دلیر تهرانی باشد، اما ساختمان مزبور را پیدا نمیکنیم. چند مرتبه بالا و پایین کردن خیابان، درنهایت راهگشا واقع میشود تا در اصلی ساختمان را بیابیم؛ بنایی که گویا مخفیبودنش تعمدی و برای تامین مصالح امنیتی است.
هماهنگی به عمل میآید و وارد ساختمان میشویم. حالا ما روبهروی پیشخوان بچههای اطلاعات هستیم و به انتظار محمود شادکی، معاون اجرایی ستاد فرماندهی سازمان آتشنشانی پایتخت ایستادهایم. نماز ظهر و عصر آقای معاون که تمام میشود، به استقبالمان میآید:
«به هر حال اینجا مقر اصلی فرماندهی125 است و حتما باید ملاحظات امنیتی در مورد آن لحاظ شود. هر اتفاقی برای اینجا بیفتد، به معنای مختلشدن کلیه امور است. بنابراین ما از هر جهت مواظب هستیم».میگوییم:
منطقی است. مانیتورهای مخصوص رصدکردن و کنترل، تمامی آمدوشدها را نشانمان میدهد و ما را به دفتر کارش راهنمایی میکند. اگر شما هم دوست دارید بدانید تماسهایتان با 125، دقیقا کجا وصل میشود و چه اتفاقی برای مکالمه تلفنیشان میافتد، این گزارش را از دست ندهید.
هستهاصلی 125 و روزانه 7 تا 10هزار تماس
گفتوگویمان با محمود شادکی را از ضریب امنیتی بالای ساختمان فرماندهی آغاز میکنیم و بهتدریج به کمیت و کیفیت تماسها و وضعیت اپراتورها میرسیم: «تا حوالی سال74، تلفخانه مرکزی125 در اداره مرکزی واقع در خیابان میمنت قرار داشت. آن روزها تعداد اپراتورها به زحمت به عدد10 میرسید، اما الان سالهاست که اینجا مستقر شدهایم و کلیه تماسهای تلفنی شهروندان با آتشنشانی، دقیقا به طبقه فوقانی همین ساختمان متصل میشود.
درحالحاضر چیزی حدود 96اپراتور و مسئول اعزام نیرو در مقر فعالیت میکنند که کار آنها به 3شیفت 24ساعته تقسیم میشود. در هر شیفت، در خدمت 32تن از دوستان هستیم که در 3پاس، هر پاس 10نفر مشغول انجام وظیفه میشوند.به علاوه نکته جالب در مورد این دوستان آن است که بسیاری از پرسنل شاغل در تلفنخانه، خودشان آتشنشان هستند و به زیر و بم کار کاملا آگاهند.
در کنار این، افسرجانشینهای محترم هم از مجربترین و با سابقهترین آتشنشانهای تهران به حساب میآیند». بیتردید اگر شما هم به جای ما، در طبقه تحتانی تلفنخانه اصلی 125، روبهروی مسئول مربوطه نشسته بودید، یکی از اولین سوالاتتان را به تعداد تماسها اختصاص میدادید:
«روزانه هزاران تماس به مرکز وصل میشود. میتوانم بگویم حداقل 7هزار و حداکثر 10هزار تماس تلفنی هر روز از سوی شهروندان با 125 صورت میگیرد. این رقم، در مناسبتهای ویژه افزایش مییابد، به طوریکه میتوان گفت در روز چهارشنبهسوری، مقر فرماندهی پاسخگوی چیزی در حدود 15هزار تماس تلفنی است.
جالب اینکه از ساعت 5بعدازظهر تا 11، 12شب چهارشنبه آخر سال، هر ساعت 800 تا 1000تماس تلفنی با 125 برقرار میشود که نشاندهنده ترافیک وحشتناک کاری است».راستی چرا عاقل کندکاری که باز آرد 15 هزار فقره تماس با 125؟!
98درصد تماس غیرعملیاتی!
اما سخنان معاون اجرایی ستاد فرماندهی به جاهای جالبتری هم میرسد؛ آنجا که در مورد حجم تلفنها توضیحات بیشتری ارایه میشود و با چشمان گردشده ما مواجه میشود: «لابد برایتان جالب است که بدانید از صددرصد تلفنهایی که به 125 میشود، تنها 2درصد تماسها عملیاتی هستند و به ارسال نیرو میانجامند! چیزی در حدود 98درصد تماسها یا به مزاحمان تلفنی اختصاص دارد یا شامل کسانی میشوند که اشتباه کردهاند و یا مشاوره میخواهند».
از این مقام مسئول در این مورد سوال میکنیم که مگر 125 یک شماره فوریتی نیست و مگر کسی میتواند از طریق این شماره مشورت بگیرد؟ این پرسش، با پاسخ و راهنمایی شادکی روبهرو میشود: «بله، 125 فقط مخصوص فوریتهای حریق و حادثه است. هیچ نوع خدماتی از قبیل ارایه مشاوره برای این شماره تعریف نشده و شهروندان هم نباید دست به چنین کاری بزنند، ضمن اینکه پرسنل ما هم حق ندارند با دادن مشاوره یا خدمات دیگر خطها را اشغال نگه دارند.
اگر هم کسی سوال مشاورهای دارد، باید با خط «64320» تماس بگیرد و از تلفنخانه بخواهد او را به واحد پیشگیری وصل کند. آنجا همکاران ما پاسخگوی این سوالات خواهند بود». پس لطف کنید دیگر برای رسیدن به پاسخ این سوال که باید درجه حرارت بخاریتان را کم کنید یا نه، خط حیاتی 125 را به اشغال خودتان در نیاورید.
کابوس مخابرات در انتظار مزاحمان
باورکردنش دشوار است، اما به هر حال کماکان بخش زیادی از تماسهای عمومی با 125، متعلق به مزاحمان از خدابیخبری است که ترجیح میدهند چندثانیهای تفریح کنند، حتی اگر به قیمت پشتخط ماندن شهروند دیگری باشد که تمام زندگیاش را در دامان حریق میبیند.
محمود شادکی، درباره برخوردهای مخابرات با این آدمنماها حرف میزند: «ما مزاحمتهای تلفنی را لیست میکنیم و در اختیار واحد حقوقی سازمان قرار میدهیم. آنها از طریق مخابرات موضوع را پیگیری میکنند تا نتیجه حاصل شود. بههیچوجه اینطور نیست که مزاحمتهای تلفنی خطوط حیاتی125، به حال خودشان رها شوند»، اما شما فکر میکنید چه نوع عواقبی در انتظار مزاحمان باشد؟
«نوع و شدت و ضعف برخوردها دیگر به مخابرات مربوط میشود. تا آنجایی که ما میدانیم، هر بار ارتکاب به چنین تخلفی، جریمه خاص خودش را دارد تا اینکه درنهایت و پس از رسیدن به سقف جریمهها و هشدارها، خط به کلی مسدودشده و صاحب آن به مراجع ذیصلاح قانونی معرفی میشود».
آیا سازمان آتشنشانی در جریان برخوردها قرار میگیرد: «بله، یک نامه برای معاونت حقوقی سازمان ارسال میشود که در آن فهرست برخوردهای صورتگرفته با مزاحمان تلفنی درج شده است.» آقا، عزیز، شهروند محترم، مزاحم نشوید لطفا، باور کنید خوبیت ندارد. خود شما خدایناکرده آتشبگیرید، دوست دارید به خاطر بینمکبازی یک مزاحم، پشت خط بمانید و هی بسوزید...؟!
معجزه آی.دیکالرها
به نظر میرسد با ورود آی.دیکالرها به کشورمان و شیوع استفاده از آنها در ایران، کار آتشنشانی هم تا حدود زیادی راحت شده باشد. معاون اجرایی ستاد فرماندهی هم روی این تصور ما صحه میگذارد: «بله، این اتفاق افتاده است. درواقع آی.دیکالرها از جهات گوناگون خیلی به ما کمک کردهاند.
از یکسو حجم مزاحمتهای تلفنی به اندازه قابلتوجهی تقلیل پیداکرده و از سویدیگر بحث آدرسیابی برای بچههای ما راحتتر شده است». باور کنید خودمان هم باورمان نمیشد بهرغم معجزه آی.دیکالرها کماکان نصف تماسهای تلفنی در اختیار مزاحمان باشد! «استفاده از آی.دیکالرها چیزی حدود 30درصد از حجم مزاحمتهای تلفنی را کم کرده است.
قبل از ورود این تکنولوژی به کشورمان، بیش از 80درصد تماسهای برقرار شده با 118، حکم مزاحمت داشت، اما حالا که بسیاری از مزاحمان میدانند شماره تلفنشان به سرعت روی صفحه دیجیتال حک شده و اقدام آنها پیگیری خواهد شد، این قبیل تماسها تا 50درصد کاهش پیدا کردهاند». واقعا که نوبر است. بعضیها چهقدر برای مزاحمت اصرار دارند!
اما کمک دوم آی.دیکالرها به بچههای آتشنشان همچنان که بالاتر هم اشاره کردیم، تسریع آدرسیابی است:
«بسیاری از مواقع پیش میآمد که فرد حریقزده یا حادثه دیده با ما تماس میگرفت، اما از فرط استرس و هیجان، موفق به دادن آدرس دقیق به ما نمیشد. این، کار ما را سخت میکرد و در برخی موارد سرویسدهی امداد و نجات را به تاخیر میانداخت، اما در حالحاضر اگر شهروندی با تلفن ثابت به ما زنگ بزند، بلافاصله آدرس دقیق وی مشتمل بر منطقه، خیابان، کوچه، ساختمان و حتی طبقه آپارتمان او روی صفحه درج میشود که کار ما را حسابی راحت کرده است. گرچه کماکان ضرورت دارد، شهروندان محترم هنگام تماس با ما خونسردیشان را بهطور کامل حفظ کنند و آدرس محل حادثه را دقیقا اطلاع بدهند».
خواب اشغالبودن را ببینید!
از مزاحمتهای تلفنی بیشمار گفتیم و اینکه برخی از شهروندان ناآگاه با تماسهای بیمورد خود برای مشاوره گرفتن یا هر چیز دیگری، بیخودی خطوط را اشغال میکنند. اینهمه اما، باعث نمیشود خطوط حیاتی امدادونجات تهران حتی برای یک لحظه هم اشغال باشد: «در حالحاضر ما 90خط 125 داریم که 60تای آن فعال و 30خط هم ذخیره است.
این، به آن معناست که حتی اگر 60تن از شهروندان عزیز دقیقا بهطور همزمان با ما تماس بگیرند-عملا وقوع چنین اتفاقی تقریبا غیرممکن است- باز هم امکان سرویسدهی به تمام آنها فراهم خواهد بود، ضمن آنکه 30خط ذخیره را هم در مواقع ضروری میتوانیم فعال کنیم». اما این همه ماجرا نیست.
به هرحال وقتی امکانات در یک ساختمان مستقر است و خطراتی مثل قطعی مخابراتی خطوط و یا سوانح و بلایای طبیعی و غیرطبیعی آن را تهدید میکند، باید حسابی به فکر تدابیر امنیتی بود: « غیر از همه این خطوط، ما 30خط حاضر و آماده هم در اداره مرکزی-واقع در خیابان میمنت- داریم که در هر لحظهای از شبانهروز و به محض ایجاب ضرورت، میتوانند فعال شوند.
این، به آن معناست که هر اتفاقی برای ساختمان مرکزی 125 بیفتد، خط به اندازه کافی در محل دیگری وجود دارد که میتواند کار مردم را راهبیاندازد». تازه گذشته از همه اینها، خطوط دیگری هم وجود دارند که ماجرایش کمی مفصل است و بعدا توضیح میدهیم. خلاصه اینکه خواب اشغالبودن 125 را ببینید!
چه میکنند این اپراتورها!
گپوگفتمان با محمود شادکی به اینجا که میرسد راهی طبقه فوقانی ساختمان میشویم تا کار بچههای اپراتور را از نزدیک ببینیم. سالنی که ما وارد آن میشویم، مشتمل بر 2ردیف رایانه است که پشت هر کدام از آنها، یک نفر با لباس فرم مرتب آتشنشانی نشسته است:
«آن ردیف 4نفره، بچههای اپراتور ما هستند که در حالحاضر برحسب نیاز پشت سیستم مستقر شدهاند و به تلفنها جواب میدهند، اما بچههای این ردیف، مسئولان اعزام نیروهای عملیاتی هستند که وظایف بین آنها تقسیم شده است». نکته جالب در مورد تیم اعزام نیرو، مربوط به یکی از آنها میشد که چند اسپیکر در مقابلش قرار داشت و هر از گاهی یکی از آنها به صدا درمیآمد:
«ایشان بهطور همزمان مکالمات اپراتورها را میشنود و در صورت لزوم آدرس را یادداشت میکند تا با ابلاغ سریعتر آن، فرآیند امداد و نجات تسریع شود». در سالن اصلی، با آقای محمدبیاتی آشنا میشویم که از آتشنشانان باتجربه است و در این ساعت، به عنوان افسر جانشین شیفت فعالیت میکند.
او نیز توصیههایی برای شهروندان دارد: «ما روزانه 7 تا 8هزار تماس تلفنی داریم که 120 تا 200تای آنها عملیاتی میشود. با آغاز فصل سرد سال، حجم موارد مربوط به گازگرفتگی و لوله بخاری افزایش پیدا میکند که به شهروندان عزیز توصیه میکنیم با اتخاذ تدابیر ایمنی لازم، از وقوع این موارد پیشگیری کنند».
بیاتی اما، یک توصیه قدیمی ولی به شدت کارآمد و مهم دیگر هم دارد: «هیچچیز در فرآیند امداد و نجات اهمیت آگاهی بهموقع از نشانی محل حادثه دیده را ندارد. از عموم شهروندان تقاضا میکنیم موقع تماس، خونسردیشان راحفظ کنند. بهخصوص اگر از تلفنهمراه زنگ میزنند، آدرس را بهطور دقیق ذکر کرده و نوع حادثه را هم با ما در میان بگذارند تا کار ما تسهیل و تسریع شود».
از بچههای مستقر در سالن اپراتور راجع به خاطراتشان از امداد و نجاتهای گوناگون میپرسیم و آنها غالبا به موارد نجات انسان از دست حیوان اشاره میکنند، حیواناتی که گاهی چند گرم وزن دارند، مثل زنبورها(!) و البته مار و مارمولک و یا حتی سوسک: «به هرحال وقتی یک حیوان، هر چهقدر هم کوچک و بیخطر، یک زن تنها را در خانه به هراس انداخته، این وظیفه آتشنشانی است که به امداد بشتابد، وگرنه در آن لحظه ممکن است از دست کسی کاری ساخته نباشد».
اینجا کسی از کوزه شکسته آب نمیخورد!
در سالن استقرار تلفنچیها، متوجه حضور کپسولهای اطفایحریق میشویم، نکته جالبی که به هر حال نمیتوانیم بر وسوسه مطرحکردن آن غلبه کنیم: «درهر صورت لازم است تدابیر ایمنی در هر جایی، حتی خود آتشنشانی رعایت شود. ما که از دیگران میخواهیم به نکات ایمنی و پیشگیرانه مقید باشند، حتما باید خودمان در صف اول عملکردن به این توصیهها قرار بگیریم، ضمن اینکه این ساختمان هم مثل هر جای دیگری مستعد درگیرشدن با اتفاقات نامساعد است و میتواند قربانی بلایای طبیعی یا هر چیز دیگری شود».
اما آیا تا به حال از این کپسولها در مقر اصلی آتشنشانان استفاده هم شده است؟ «بله، بههر حال پیشامد رخ میدهد. چند سال پیش سیمکشی طبقه فوقانی دچار مشکل شد که بلافاصله بچهها با کپسول، حریق را اطفا کردند». به هرحال چنانچه ملاحظه میکنید، اینجا کسی از کوزه شکسته آب نمیخورد و خیاطان محترم حسابی مواظب در کوزه نیفتادن هستند!
آخرین چیزی که در سالن اپراتورها برایمان جالب به نظر میرسد، یک LCD بسیار بزرگ معلق در فضاست: «اینجا سیستمهای GLS و GPS فعال هستند و ما روی تصویر میتوانیم محل استقرار و نوع حرکت تیمهای امداد و نجات را رصد کنیم. به هرحال در نظر گرفتن این تدابیر لازمه کار ما است، چون تا فرمانی از این منطقه صادر نشود، هیچ تیمی حرکت نخواهد کرد».
بعد از خداحافظی با اپراتورها، به سالنهای استراحت کارمندانی میرسیم که نوبت پاس آنها نرسیده است؛ فضایی نظامی و کاملا ترو تمیز که نشان میدهد برای مسئولان سازمان، تفاوتی بین تلفن جوابدادن و اعزام به ماموریت وجود ندارد و همه باید کاملا مرتب و آماده باشند.
کانکس مجهز برای روز مبادا
تقریباکارمان تمام است که آقای شادکی به عنوان سورپرایز ما را به سمت یک کانکس بزرگ میبرد که به قول خودش میشود از آن با نام «کانکس بیسیمهای مرکز آتشنشانی تهران» یاد کرد. وارد که میشویم، برق تمیزی کانکس چشممان را میگیرد. از همه جالبتر اما، موضوعیت آن است:
«این کانکس برای این تعبیه شده که اگر خدایناکرده، ساختمان مقر فرماندهی با مشکل روبهرو شد و حتی نتوانستیم از خدمات خطهای اداره مرکزی استفاده کنیم، بتوانیم آن را حمل کنیم و با حرکت به نقطهای ایمن، به ارایه خدمات ادامه بدهیم. به هرحال حادثه هر لحظه در کمین است و ما باید فکر همهجا را بکنیم، حتی فکر وقوع زلزله یا هر حادثه دیگری که ساختمان مقر فرماندهی را با مشکل جدی و کلی روبهرو کند. این کانکس در آن موارد به کار خواهد آمد».
جالب اینجاست که کانکس مزبور هم دارای امکانات قابلتوجهی از قبیل خطوط تلفن و بیسیم است که میتواند مثل یک مجموعه مجهز برای رفع بحران عمل کند. با این همه شاید باورتان نشود این کانکس، هر روز به صورت دقیق چک میشود. این را معاون اجرایی ستاد فرماندهی سازمان آتشنشانی تهران، در آستانه خداحافظی با ما میگوید و تعارف هم میزند: «حتی کولرهای کانکس هم سرویسشده است. میخواهید روشن کنم»؟!
همشهری زندگی