سال 1374 در رشته نمایش (بازیگری و کارگردانی) از دانشگاه هنر و معماری دانشگاه آزاد فارغالتحصیل شده. اگر بخواهم همه نمایشها، فیلمها و مجموعههای تلویزیونیای را که او در آنها بازی کرده، متن آنها را نوشته یا کارگردانیشان کرده اسم ببرم، یک طومار بلندبالا میشود. او جایزههای زیادی را هم برده است، از جمله جایزه بهترین بازیگر زن در هفدهمین جشنواره بین المللی تئاتر فجر.
یکی از ویژگیهای او این است که دغدغه اصلیاش کودکان و نوجوانان و بهخصوص نوجواناناند و در کارنامه او هم آثار زیادی در این زمینه دیده میشود: نمایش «جادوگر بیگلبون»و «دل مهربون ابر»، مجموعههای تلویزیونی «دنیای شیرین»، «حیاطخلوت»، « مثل زندگی دانی و من»، «رؤیای رنگینکمان» و خیلی کارهای دیگر. پایاننامه دانشگاهی او «شیوه آموزش بازیگری برای کودکان و نوجوانان» است و البته در زمینه آموزش بازیگری تئاتر به نوجوانان و بزرگسالان هم فعالیتهای زیادی داشته.
حمیدرضا ابک و پرستو گلستانی در صحنه ای از نمایش «رؤیای بارانی»
امروز، روز جهانی کودک است، از طرفی هم آخرین روز شانزدهمین جشنواره بینالمللی تئاتر کودک و نوجوان اصفهان که پرستو گلستانی با نمایش «رؤیای بارانی» در بخش «مسابقه ایران» آن شرکت کرده است. نمایش« رؤیای بارانی» داستان دختر و پسر نوجوانی است که در راه بازگشت از مدرسه، ناگهان متوجه میشوند بمبی خانه آنها را ویران کرده. هر دو با غم و اندوه به دنبال مادرشان میگردند، اما بمب که هنوز بخشی از آن منفجر نشده، با ترفندهای مختلف سعی میکند آنها را از بین ببرد. بچهها از طرفی با بمب مبارزه میکنند و از طرفی هم باید به دنبال مادرشان بگردند. تا این که منور از راه میرسد. او که آشنا و دوست قدیمی بمب است، آن را از این کار منع میکند. نهایتاً خود بمب تصمیم میگیرد که آن را خنثی کنند تا دیگر نتواند هیچ انسانی را از بین ببرد. در آخر همگی آرزو میکنند هیچوقت جنگی در دنیا نباشد.
با ما در گفتوگو با پرستو گلستانی همراه شوید.
- چهطور شد که بعد از این همه سال دوباره سراغ کار کودک و نوجوان رفتید؟
کار کودکان و نوجوانان، به ویژه نوجوانان، از دلمشغولی های همیشگی من است. اصولاً نوجوانان برای من مهمتر از آدمبزرگها هستند؛ باور میکنید؟ نه این که بزرگسالها مهم نباشند، نه، دلم برای نوجوانها بیشتر میتپد و نگرانشان هستم.
- «رؤیای بارانی» ضدجنگ است. چرا این موضوع را برای نمایشتان انتخاب کردید؟
بله، این نمایش مضمونی انسانی دارد و درباره عشق و دوستی و یاریرسانی است؛ مفاهیمی که باید در زندگی آدمها جاری باشند، به دور از شعار و به شکلی واقعی.
در این نمایش، بمب، با تصمیمی که میگیرد، حرکتی میکند که عکس کاری است که بعضی انسانها انجام میدهند: جنگ برپا میکنند و عده زیادی را قربانی. به نظر من همیشه قربانیان اصلی جنگها هم بچهها و نوجوانها هستند؛ کودکان و نوجوانان بی گناهی که میتوانند رشد کنند، پویا باشند و جهانی را که در آن زندگی میکنند، بسازند و فرهنگ نویی را به آن هدیه بدهند.
نمایشی با این موضوع میتواند به نوجوانان کمک کند نسبت به آنچه که میخواهند باشند، شناخت عمیقتری پیدا کنند، میتواند زاویه نگاه آنها را برایشان روشنتر کند و اهرمی باشد برای حرکت آنها. دنیای بدون جنگ و بمب(هر نوع جنگی، هر نوع) دنیای زیبایی است؛ فکرش روح و ذهن و قلب آدم را نوازش میدهد.
حمیدرضا ابک و پرستو گلستانی در نمایش «رؤیای بارانی»
عروسک بمب در نمایش «رؤیای بارانی»
- اشیایی مثل بمب و منور، از شخصیتهای نمایش شما هستند. از شیوه اجرای« رؤیای بارانی» برایمان بگویید.
«رؤیای بارانی» یک نمایش زنده-عروسکی است، هم بازیگر دارد و هم عروسک. شیوه اجرای این نمایش ساده است. من اصولاً پایبند سادگی و روان بودن کار هستم. وقتی همه چیز در نهایت سادگی عنوان میشود، پذیرش آن برای مخاطب، بهخصوص مخاطب نوجوان بهتر و راحتتر است.
- اشاره کردید به تأثیرهایی که نمایش شما میتواند بر مخاطبانش بگذارد. فکر میکنید نمایش بهطور کلی چه نقش و تأثیری در زندگی نوجوانان دارد ؟
تئاتر ویژگی و رسالت فرهنگسازی دارد. از طرفی میتواند به مخاطبانش شناخت گستردهای از زندگی بدهد و از طرفی هم میتواند سازنده یک جهانبینی مثبت و مانا باشد. بنابراین میتواند در زندگی نوجوانها هم نقشی پویا داشته باشد.
تئاتر تجربه عمیق زندگی است؛ راه و روش بودن است.طبیعتاً چنین هنر کاملی میتواند در شناخت و پرورش روح، ذهن و منش نوجوانان هم تأثیر مثبت داشته باشد.
اصلاً هدف «نمایش خلاق» هم همین است: شستن چشم و دل و جور دیگر نگاه کردن؛ نمایشی که در آن کودک یا نوجوانِ مخاطب، وارد نمایش میشود، در آن بازی میکند و آن را پیش میبرد.
صحنهای از مجموعه تلویزیونی «به کجا چنین شتابان» به کارگردانی ابوالقاسم طالبی / عکس: فارس
- آیا تئاتر کودک و نوجوان ما در جایگاهی هست که بتواند نقشی را که باید، در زندگی نوجوانانمان ایفا کند؟
اگر در کارها واقعاً به موضوعهایی پرداخته شود که مناسب خواستهها و روحیه نوجوانان باشد، بله، ولی متأسفانه در میان نمایشهایی که اجرا میشود، کمتر کاری هست که این ویژگی را داشته باشد. به همین دلیل هم روز به روز بیشتر شاهد دور شدن نسل نوجوان از تئاتر هستیم. شاید اگر کارهایی تولید شوند که بتوانند نوجوانان را به تالارهای نمایش بکشانند، رسالت تئاتر در زمینه فرهنگسازی و پرورش، از سر گرفته شود، اما مشکل اینجاست که اصلاً فرهنگ تماشای تئاتر در میان نوجوانان از بین رفته، آنقدر که وقتی هم نمایش خوبی اجرا میشود، آنطور که باید شناخته و دیده نمیشود. مثلاً همین چند وقت پیش نمایشی کار شد به اسم «گل»، نوشته و کار جعفر مهیاری؛ این نمایش واقعاً ویژگیهای خوب و مناسب نمایشهای این گروه سنی را داشت ولی متأسفانه کمتر دیده شد. بهطبع نمایشهای این گروه سنی تبلیغات گستردهای هم ندارند و این هم مزید بر علت میشود.
- فکر میکنید چه کارهایی میشود انجام داد تا نوجوانها بیشتر جذب تئاتر شوند؟
این گروه سنی، گروه سنی مهم و خاصی است. بارها برای من پیش آمده که از نوجوانها شنیدهام:«مگه ما بچهایم که بریم تئاتر!» پس ابتدا باید نمایشهایی مناسب آنها ساخت، و عملاً آنها را به این باور رساند که میشود نمایشهایی برای نوجوانها و فقط و فقط برای آنها ساخت. اینطوری خودبه خود آنها به تئاتر کشیده میشوند.
صحنهای از نمایش« بازیسازان اندرونی» به کارگردانی عباس اقسامی / عکس: رضا موسوی
- به ویژگیهای خوب و مناسب نمایشهای نوجوانان اشاره کردید. اینها چه ویژگیهایی هستند؟
شناخت درست نوجوانان از بُعد روانشناسی و شناخت خواستههای آنها با توجه به سن و نگاهی که دارند و ایجاد خوراک مناسب بر اساس این شناخت. برای انجام یک کار خوب برای نوجوان، باید اول او را باور و درک کرد. طبیعتاً هر چیزی هم که به او ارائه می شود باید در قالبی مناسب و جذاب برای این گروه سنی باشد. البته درک کردن و دادن خوراک مناسب سن نوجوانان، به این معنا نیست که هر چه آنها بخواهند انجام شود.
پاسخم را اینطور خلاصه میکنم: شناخت نوجوانان + درک حال و هوا و روحیه آنها +همصدا و همنگاه شدن با آنها = جذب نوجوان به تئاتر.
- برای ارتقای وضعیت فعلی تئاتر چه کارهایی میشود انجام داد؟
این کار باید از پایه و اساس انجام شود. باور کنید تئاتر نوجوانان هنوز در جامعه ما معنایی ندارد؛ یا فکر میکنند تئاتر فقط مال بچههاست یا فقط مال بزرگترها. در صورتی که نمایش نوجوانان جایگاه خاص خودش را دارد و خیلی هم مهم و جدی است. این نگاه اشتباه نه تنها در مردم معمولی بلکه در میان بعضی از مسئولان تئاتر هم وجود دارد. نتیجه این میشود که جایگاه تئاتر نوجوان بسیار پایین است و نگاه به آن نگاهی سطحی، و کمتر کاری به معنی واقعی برای مخاطب نوجوان تولید میشود. خودتان ببینید گروههای اندکی که دلسوز این کارند با چه مشکلاتی روبهرو هستند و باید در چه شرایطی کار کنند، چه برسد به بالا بردن سطح تئاتر نوجوان! برای همین میگویم باید از پایه و اساس به تئاتر نوجوان پرداخت، از همان ابتدای سیاستگذاریها.
صحنهای از نمایش « جادوگر بیگلبون»
- به نظر شما جشنواره بینالمللی تئاتر کودک و نوجوان اصفهان میتواند نقشی داشته باشد در ارتقای وضعیت تئاتر این گروههای سنی و رساندن آن به جایگاه درستش؟
امیدوارم. اصولاً جشنوارهها باید پویا و پیشبرنده باشند. امیدوارم جشنواره کودک و نوجوان اصفهان هم بتواند هدف و رسالتش را به درستی پیش ببرد.
- از نمایش خلاق گفتید؛ موضوع پایاننامه تحصیلی شما هم آموزش تئاتر به کودکان و نوجوانان است. فکر میکنید فعالیتهای تئاتریِ خود نوجوانها چه تأثیری در شکلگیری شخصیتشان دارد؟
هیچ میدانید در بیشتر کشورهای دنیا تئاتر یکی از درسهای اصلی مدرسه است، مثل ریاضی، فیزیک و ... پرداختن به مقوله نمایش و آموزش تئاتر در همه جای دنیا جدی است. این اتفاق دو جنبه دارد: یکی این که بچهها با تمام رشتهها آشنایی پیدا میکنند، صرف نظر از این که بعدها چه حرفهای را انتخاب میکنند؛ و جنبه دیگر که مهمتر هم هست، این است که آنها میتوانند جنبههای شخصیتی و استعدادهایشان را بهتر و عمیقتر بشناسند و بعضی ویژگیها و مهارتهای اجتماعی را در خودشان تقویت کنند، مثل عتماد بهنفس، توانایی تصمیمگیری و ... همه اینها در پرورش روح و روان و ذهن نوجوانها تأثیری عمیق و بنیادین دارد.
- حالا کمی برایمان از خاطرههایی بگویید که در کار با نوجوانان دارید.
کارها همیشه پرخاطره و جذاب است؛ بهخصوص اگر همبازیهای تو نوجوانان باشند، تو را با خودشان به دنیای پرشور و هیجان و پر تلاطمی میبرند که در نهایت تجربهای شیرین، ژرف و دوستداشتنی برایت به جا میگذارد.
- امروز، روز جهانی کودک است که در تعریف جهانی، شامل نوجوانان هم میشود. به مناسبت این روز خاص حرفی برای نوجوانان دارید؟
روزت مبارک نازنین! خوش به حالت، چه دوره ماهی رو می گذرونی، قدرشو بدون و باهاش زندگی کن و خودتو پر از تجربههای زندگی، دوست داشتن و عشق به همنوعت کن. سرسبز باشی و سربلند!