جدیدترینهای عرصه چاپ و نشر را اینجا میتوانی بیابی. کتابهای کهنه و نو و بازارچههایی کوچکتر که معمولا پای هرکدام جوانهایی ایستادهاند و رهگذران را به بازدید از درون بازارچه دعوت میکنند. سالهاست که این قلب بازار کتاب ایران، به تصرف کتابهای درسی و آموزشی درآمده است. از کنار جوانهای «دادزن» که میگذری، نام نشرهای آموزشی معروفتر را یکییکی میشنوی.
تابلوهای بالای مغازهها و ویترینهای آنها پر است از عناوین کتابهای درسی. در خانه پیدرپی از تلویزیون با هجوم تبلیغاتی ناشران آموزشی مواجه هستی و اگر فرزندی در مدرسه داشته باشی، به احتمال زیاد با درخواست تهیه کتاب کمکدرسی از سوی او روبه رو شدهای.
سالهاست که در نشریات از بازار کتابهای آموزشی و رونق روزافزون آنها انتقاد میشود و ناشران عمومی و صاحبنظران، این رونق نشر را کاذب میدانند ولی اگر از دید بازار نگاه کنیم، خواهیم دید که اینجا نیز مانند هر بازار دیگری تابع قانون عرضه و تقاضاست. علت رواج روزافزون نشر کتابهای آموزشی، چیزی نیست جز نیازی که در جامعه برای چنین کتابهایی وجود دارد. با نگاهی عمیقتر به ریشههای این نیاز و مشکلات ناشران این عرصه، به شناخت بهتری از این بازار پررونق میرسیم.
وقتی از کتاب آموزشی حرف میزنیم، از چه حرف میزنیم؟
هرچند که دانشآموزان و دبیران به تفاوتهای کتابهای آموزشی واقفند ولی بیشتر مردم میان انواع این کتابها فرقی نمیگذارند و همه را با لفظ «کتابهای درسی» میخوانند و حتی گاهی با تعبیر رایج و قدیمی «حلالمسائل» آنها را ارزیابی میکنند.
در بازار کتاب ایران به انواع مختلفی کتاب برمیخوریم که همه نشانی از برنامه آموزشی مصوب کشور در وزارت آموزش و پرورش دارند(البته جز کتابهای درسی رسمی که آموزش وپرورش منتشر میکند از آنها با لفظ «کتابهای درسی» یاد میکنیم)
حل المسائلها: این دسته از کتابها، مسائل کتابهای درسی را به صورت حلشده عرضه میکنند.
کتابهای کار و تمرین: کتابهایی که با مسائل متنوع، در چارچوب مسائل کتاب درسی، فرصتی برای تمرین بیشتر دانشآموزان فراهم میکنند.
کتابهای کنکوری: کتابهایی که پرسشهای 4گزینهای کنکورهای مختلف سراسری و آزاد را جمعآوری، طبقهبندی و حل میکنند. معمولا نکات استفاده شده در راهحلها به صورت خلاصه در قالب «درسنامه» پیش از پرسشهای 4 گزینهای آورده میشود.
کتابهای آموزشی: کتابهایی که در قالبهای متنوع آموزش، تمرین و پرسشهای 4 گزینهای سعی میکنند به فهم عمیقتر مطالب کتاب درسی کمک کنند و در عین حال دانشآموزان را برای آزمونهای مختلف (نهایی و کنکور) آماده سازند.
کتابهای مبحثی: کتابهایی که معمولا با تکیه بر یک مبحث خاص( مثلا «نور» در فیزیک)، به صورت منسجم مطالبی را ارائه میکنند که دانشآموز با آنها در دوران تحصیل مواجه خواهد شد. روند ارائه این مطالب از سطح پایه تا مطالب پیشرفته (و بعضا فراتر از چارچوب کتابهای درسی) است. هرچند که برای این کتابها نیز گاهی با گنجاندن تستهای4 گزینهای و امثال آن، اهدافی از قبیل آمادهسازی برای آزمونهای گوناگون قائل میشوند ولی در بیشتر اوقات، هدف کلی این کتابها فراتر از این موضوع است؛ کتابهای آمادهسازی برای المپیادهای علمی مختلف نیز در همین دسته جای میگیرند. به جز کتابهای مبحثی در دستهبندی بالا، کتابهای دیگر را در حقیقت میتوان نوعی لوازم التحریر تلقی کرد!
دانشآموز با رفتن از مقطعی به مقطع بالاتر، همانگونه که کتابهای درسی خود را دور میاندازد، رفتار بهتری با کتابهای 4 دسته اول ندارد؛ آنها نیز به سرنوشت کتاب درسی دچار میشوند و کتابهای جدیدی مناسب درسهای مقطع بالاتر جای قدیمیها را میگیرند. تنها ممکن است کتابهای مبحثی تا پایان تحصیلات دانشآموز را همراهی کنند.
با کدام نیاز؟
هر دسته از کتابهای پیشگفته مخاطبان خاصی دارد که لزوما مخاطب دسته دیگر نیستند و البته وجود اشتراک بین مخاطبان دستههای مختلف امری بدیهی است. وجود کتابهای آموزشی بیش از هر چیز، به دلایل اساسی زیرمربوط است:
1- پرداخت ناکافی کتابهای درسی: انتشار دولتی کتابهای درسی و یارانه زیادی که به آن تعلق میگیرد، اجازه نمیدهد که کتاب درسی حجم زیادی داشته باشد، از همینرو مولفان کتب درسی، باتوجه به گستردگی مطالب ناچارند که در بسیاری از موارد با اشارتی کوتاه و سربسته، بحث را مطرح کنند. گسترش بحث و تفهیم آن به دانشآموزان، باری است که بر دوش معلمان گذاشته میشود؛ دبیرانی که در شرایط موجود جامعه، اغلب نه وقتی برای افزایش بنیه علمی خود دارند و نه انگیزهای. همین کاستی، وجود کتابهای کمکی را برای علاقهمندان ضروری میکند.
2- نگارش نامناسب کتابهای درسی: ضعف نگارش در بعضی از کتب درسی دیده میشود. متاسفانه روند تالیف کتب درسی در ایران در هیاهوی سیاست و آمد و رفتها، چنان آشفته شده که چه بسا مولفان کتابهای درسی حتی سابقه یک ساعت تدریس نیز ندارند. همین عدم سابقه، به فاصله معناداری میان آنها، دانشآموزان و حتی دبیران میانجامد که نتیجهاش زبان گاه نامفهوم کتابهای درسی و ارائه مطالب به سبک کتابهای دانشگاهی و در نظر نگرفتن مقتضیات سنی دانشآموزان است.
3- تفاوت سطح کتاب درسی و کنکور: آزمونهای 4 گزینهای که با عنوان کنکور و برای برگزیدن دانشآموزان برتر برگزار میشود، نظام آموزشی ما را زیر سلطه خود دارد. در همین چارچوب است که ضعفهای کتابهای درسی بیشتر عیان میشود. هیچ دانشآموزی نیست که با مطالعه صرف کتابهای درسی قادر به موفقیت در کنکور باشد. این تفاوت سطح باید توسط منابع دیگر تامین شود.
به جز این سه عامل اساسی، هر یک از انواع کتابهای آموزشی که ذکر کردهایم، ویژگیهای خاص خود را دارد که در ادامه به آنها میپردازیم:
حلالمسائلها معمولا برای رفع تکلیف دانشآموزان به کار میروند. اما هیچ کمکی به درک بهتر مسائل کتابهای درسی نمیکنند و در نهایت ذهن دانشآموزان را به کاهلی و هضم لقمه آماده عادت میدهد.
کتابهای کار و تمرین برای تمرین بیشتر وجود دارند و عرضه میشوند. معمولا تمرینهای کتابهای درسی آنقدر مختصر و گاه ساده است که دانشآموز حتی برای کسب نمرات قابل قبول در امتحانات مختلف طول سال نیازمند تمرین بیشتر است، چه برسد به کنکور که فاصله زیادی با مطالب کتابهای درسی دارد. معمولا معلمان و دبیران در مدارس جزواتی را تحت عنوان «مجموعه تمرینات» در اختیار دانشآموزان میگذارند و با وادار کردن آنها به حل تمرینات اضافه سعی میکنند این نقص را برطرف کنند.
کتابهای کار و تمرین (اگر به درستی و هدفمند تألیف شود) میتواند جایگزین مناسبی برای مجموعه تمرینات و ابزار دست معلم در کلاس باشد. متاسفانه هنوز بازار کتابهای آموزشی از کمبود کتابهای کار و تمرین مناسب در رنج است، چرا که بیشتر کتابهایی که با این منظور تولید شدهاند، در فرایندی شتابزده و سرسری، تنها به شبیهسازی تمرینات کتاب درسی پرداختهاند و حداکثر تفاوت آنها با تمرینات کتاب در تغییر اعداد سؤال (درباره کتابهای تمرین ریاضی، فیزیک یا شیمی) است. کتابهای کنکوری که به گردآوری پرسشهای 4گزینهای کنکورهای مختلف (و گاه ارائه تستهای تالیفی مشابه) میپردازند در نظام آموزشی کشور جایگاه خود را دارند. بدیهی است که هر دانشآموزی برای موفقیت در کنکور، باید پیش از آن با حل مسائلی در همان شرایط خود را محک بزند.
کتابهای آموزشی که با مخلوطی از آموزش، تمرین و پرسشهای 4گزینهای سعی در تفهیم بهتر مطالب دارند، مناسبترین آثار برای رفع کاستی کتابهای درسیاند. با بالارفتن سطح آگاهی خانوادهها و گسترش مدارس با کیفیت آموزش بهتر، هر روز به رونق بازار این کتابها افزوده میشود. مخاطبان این کتابها معمولا دانشآموزان علاقهمندند و با توصیه دبیران، دانشآموزان دیگر نیز به جمع آنها اضافه میشوند. در بازار این کتابها مانند هر بازار دیگری، کتابهای خوب و ضعیف وجود دارد که گذر زمان و روند طبیعی بازار آنها را غربال میکند. و سرانجام کتابهای مبحثی که آماج آنها دانشآموزان جستوجوگر و دبیرانی هستند که به افزایش پایه علمی خود میاندیشند. با توجه به طیف خاص مخاطبان، با وجود ارزش معنوی، این کتابها معمولا در تیراژی پایینتر منتشر میشوند و جز ناشرانی خاص و با سابقه، کسی برای انتشار آنها سرمایهگذاری نمیکند. ولی به هر حال همواره گروهی علاقهمند به علم وجود دارند که پیگیری آنها بازار را از این کتابها خالی نگاه نمیدارد.
چگونه میشود یک حلالمسائل را دوست داشت؟!
از نکات تأسف برانگیز آموزش کشور، تیراژ بسیار زیاد حلالمسائلها (و در درجه بعد کتابهای کنکوری) است، در واقع بدنه اصلی نشر آموزشی در کشور ما بر پایه این کتابهاست. از معضل کتابهای کنکوری میگذریم، چرا که ظاهرا درمانی برای آن نیست. ولی چگونه میشود به حلالمسائل، به عنوان یک کتاب تکمیلی برای آموزش نگاه کرد؟ و چرا این کتابها در تیراژی چنین انبوه در بازار کشور عرضه میشود؟
وجود انبوه «حلالمسائل»ها دقیقا حاکی از بیماری آموزشی کشور ماست. آموزش بیکیفیت چنان ذهن دانشآموزان را تنبل و غیرخلاق کرده است که برای حل تمرینهای نسبتا ساده کتابهای درسی نیز توانایی ندارند. دانشآموز به جای کلنجار رفتن با مسئله و در صورت لزوم دنبالکردن یک راهنمایی اولیه، ترجیح میدهد جواب سؤال را از روی کتاب رونویسی کند و با تکرار زیاد آن را حفظ کند! ضعف و راحتطلبی بعضی از دبیران و مشاوران آموزشی نیز به این روند مسموم دامن میزند؛ امروزه با تاسف میبینیم مدارسی هستند که خود برای دانشآموزان حلالمسائل میخرند! دلیل دیگر رواج حلالمسائل را در امتحانات ساده پایان سال میتوانیم ببینیم. آزمونهایی که در مدارس برگزار میشوند، به جای آنکه مانند همه آزمونهای استاندارد، از خلاقیت و ابتکار دانشآموز سؤال کنند، با تکرار سؤالات کتابهای درسی حافظه او را میسنجند و برای این سنجش چه کمکی بهتر از یک حلالمسائل!
چگونه میتوان یک کتاب آموزشی خوب نوشت؟!
در واقع باید بگوییم چرا کتاب آموزشی خوب کمتر نوشته میشود؟ در بازار پررونق حلالمسائل و کتابهای کنکوری، در طول سالیان گذشته، همواره کتابهای خوب آموزشی نیز نوشته شدهاند و به مرور زمان، آرامآرام مخاطبان خود را جذب کردهاند. ولی چرا این روند، به مشی غالب ناشران آموزشی تبدیل نمیشود؟ شاید دلایل عمده این معضل را بتوانیم فهرست کنیم:
- حجم یک کتاب آموزشی در انتشار آن بسیار اثرگذار است. یک کتاب آموزشی خوب، اغلب به ناچار باید حجمی زیاد داشته باشد. شکافتن مطالب کتاب درسی، توضیح کامل آنها و همراهی با تعداد مناسبی تمرین و پرسش 4گزینهای با راهنمایی و حل کامل و... تمام اینها را نمیتوان در کتابی با قطر کوچک جای داد. حجم بالای کتاب، به ناچار به افزایش قیمت آن میانجامد. هرچند که قیمت کتاب در مقایسه با بسیاری از محصولات دیگر (مثلا تنقلاتی که همان دانشآموزان در طول روز میخرند)، پایین است ولی اثر روانی آن کاملا آشکار است و خانوادهها را از خرید کتاب منصرف میکند.
هنوز خانوادهها آنچنان که باید به ضرورت خرید کتابهای آموزشی واقف نیستند. بعضی از آنها با مقایسه دوران خود و شرایط فعلی، براین باورند که امروزه نیز (همانند زمان خودشان) میشود با مطالعه صرف کتاب درسی موفق شد. همین عدمآگاهی موجب میشود خانوادههای دیگر نیز هنگام خریدن کتابهای آموزشی، بیشتر تحت نفوذ تبلیغات تلویزیونی به خرید چند کتاب معروف اقدام کنند.
و سرانجام باید از بیبرنامگی آموزش و پرورش به عنوان متولی اصلی آموزش کشور یاد کنیم. آموزش و پرورش ایران به جای در پیشگرفتن سیاستی منسجم، به محلی برای آزمون و خطای سلایق مدیران تبدیل شده است. اینگونه میشود که هرکسی میخواهد نقشی نو در اندازد و بنای پیشین را ویران کند. تغییرات پیدرپی کتابهای درسی، نه با توجه به پیشرفت علم که براساس سلیقه متولیان، به تبع خود تالیف کتابهای آموزشی را به کاری کوتاهمدت و بیآینده تبدیل میکند.