اینها مهم نیست؛ مهم این است که خطاطی در واقع هنر است؛ هنری که گاهی از ساعتها خیره شدن به بعضی آنها سیر نمیشوی. خوشنویسی فرصتی پدید میآورد که هرچه تعلقات دنیوی است، برای لحظاتی به روحت فرصت پرواز میدهی. عباس شریفی متولد سال 50 ساکن شهرک «بروجردی» جزو همین افرادی محسوب میشود که خطاطی برای او وسیله رسیدنش به آرامش شده است.
- چه انگیزهای باعث شد قدم در راه خوشنویسی بگذارید؟
کلاس اول ابتدایی بودم که قرابت عجیبی بین احوال درونیام با این هنر احساس میکردم. کلاس دوم، همیشه برای ساعت درس خوشنویسی لحظهشماری میکردم تا بتوانم قلم و مرکب را به دست بگیرم و مشغول نوشتن شوم. آن موقع به دلیل کم سن و سالی، نمیتوانستم تشخیص بدهم چرا در ساعت خوشنویسی اینقدر حالم دگرگون میشود. همین احساس بالاخره مرا به خوشنویسی سوق داد.
- و جرقه اصلی این انتخاب را چه کسی زد؟
افراد بسیاری در انتخابم نقش داشتند. برادر بزرگم جزو اولین کسانی بود که باعث شد به علاقهام به این هنر پی ببرم. او در میان همکلاسیهایش به «قطزن» حرفهای شهرت داشت. خاطرم هست که همیشه قبل از شروع ساعت خوشنویسی بچهها دورش را میگرفتند و او قلمهای آنها را قط میزد.
- اگر بخواهید از مهمترین فردی که انگیزه شما را تقویت کرد یاد کنید، از چه کسی یاد میکنید؟
به جرئت میتوانم بگویم معلم کلاس چهارم ابتداییام، آقای «ابراهیمی» اصلیترین نقش را در زندگی هنریام ایفا کرد. به خاطر دارم که همیشه در ساعت خوشنویسی، سرمشقی پای تخته مینوشت و ما هم تمرین میکردیم. یکبار در حضور همه بچهها به من گفت: «خط شما از من هم بهتر است. از این به بعد شما پای تخته بنویسید تا ما از روی آن تمرین کنیم.» این فروتنی و تشویق به موقع در حقیقت سکوی پرتابی بود تا در سن و سال پایین به جای خوبی برسم.
- هنر خوشنویسی آب و نان هم دارد؟
مطمئناً اگر تنها منبع درآمد باشد، نه. پدرم خیاط بود. بنابراین من و برادرانم پا جای پای پدرمان گذاشتیم و تا سال 60 در کنار خوشنویسی، به حرفه پدر مشغول بودم ولی با تغییرات جزیی، خیاطی ما شد خطاطی،
- چه چیزی باعث ماندگاریتان در این حرفه شد؟
به مرور زمان با مشاهده پیشرفت در کار و تشویق استادان به ادامه دادن این مسیر دلگرم شدم. به یاد دارم که با وجود مشغله کاری، روزی 12 تا 15 صفحه سیاه مشق میکردم. تا جایی که وقتی در کلاس انجمن خوشنویسان حاضر میشوم استادم میگفت امروز چند متر تمرین آوردی؟
- در خانواده به غیر از شما شخص دیگری هم خوشنویس هست؟
خوشبختانه قبل از من، عموی بزرگم این راه را پیموده بود اما مدتی است که خود را بازنشسته کرده و قلم و مرکب را کنار گذاشته است.
- فکر میکنید بعد از شما کسی در خانوادهتان هست که این حرفه را ادامه دهد؟
پسر کوچکترم به این هنر علاقه دارد و خوشنویسی میکند. سال گذشته هم در مسابقات آموزش و پرورش استان تهران مقام آورد.
- فرهنگسرا میتواند در جذب علاقهمندان به این رشته مؤثر عمل کند؟
به عنوان یک مکان فرهنگی خیلی مؤثر است؛ ضمن اینکه خانوادهها هم اطمینان بیشتری به این قبیل اماکن دارند.
- علاوه بر خوشنویسی در زمینههای دیگر هنری هم فعالیت دارید؟
گذراندن دورههای آزاد طراحی و نقاشی در دانشگاه هنرهای زیبا، باعث شد به نقاشی هم روی بیاورم. علاوه بر این گاهی شعر هم میگویم و به نوشتن متنهای عرفانی هم علاقه دارم.
- دوست دارید در خوشنویسی به کجا برسید؟
هنر در هر رشتهای، هیچ مرتبه مشخص و تعیین شدهای برای رسیدن ندارد. غیرممکن است من بعد از 30 سال پرداختن به این رشته روزی قلم به دست بگیرم و به نکته جدیدی پی نبرم. مهمتر آنکه کسب رتبه و مقام، هرگز مدنظرم نبوده و نیست. در واقع این هنر برای من، ابزار رسیدن به اهداف معنوی است. اهدافی که با کمی تأمل و تعمق هنگام نوشتن آیههای قرآنی و اشعار شاعران بزرگ ازجمله حافظ میتوان به نوعی به آنها دست یافت.
- لحظه نوشتن یک سرمشق چقدر با سایر لحظات زندگیتان متفاوت است؟
وقتی در حال خوشنویسی هستم تنها در همان لحظه هستم و تمام حسم را صرف همان موضوع میکنم. در حقیقت یکجور احساس خلأ لذتبخش است. فرصتی است که به روحم میدهم تا زمانی را در آرامش بگذراند؛ آرامشی که در شلوغی زندگی پیدا نخواهد کرد.
- کوچکترین و مسنترین کسانی که به آنها خوشنویسی آموزش دادهاید، چند ساله بودند؟
همیشه از گروه سنی 7 سال به بالا را آموزش دادهام و مسنترین شاگردم یک بانوی 45 ساله بود.
- با کدام گروه سنی راحتتر هستید؟ بچهها یا بزرگترها؟
مطمئناً کار با بچهها سختتر است و زمان و انرژی بیشتری میطلبد؟ چرا که در وهله اول باید با زبان خودشان با آنها گفتوگو کنی و مهمتر اینکه باید آنقدر توانایی داشته باشی که با برنامههای جذاب آنها را 2 ساعت سر کلاس نگه داری، ولی بزرگترها قدر ثانیههای کلاس را میدانند و از کوچکترین فرصتهای زندگی برای پیشرفت استفاده میکنند.
- چه راهکارهایی برای پیشرفت هنر به خوشنویسی در منطقه پیشنهاد میکنید؟
ایجاد کارگاههای خوشنویسی، دعوت از پیشکسوتان این رشته برای آشنایی بیشتر مردم با چگونگی حرکت این رشته، برپایی مسابقات و اهدای جوایز، تقدیر از کسانی که پیشرفت قابل توجهی در کارهایشان داشتهاند و برپایی نمایشگاه آثار ارزنده و قابل تقدیر.
- سطح هنری منطقه را چطور ارزیابی میکنید؟
خوشبختانه در این منطقه پتانسیل خوبی در رابطه با پرداختن به موضوعات هنری وجود دارد ولی با این حال نسبت به جمعیت جوان منطقه، باید با اطلاعرسانی، بیش از پیش از آن استفاده کرد. البته هستند کسانی که علاقه و انگیزه بسیاری دارند ولی به دلیل مشکلات معیشتی و... قدم به این راه نمیگذارند یا از ادامه آن باز میمانند.
- به عنوان یک هنرمند هممحلهای انتظارتان از مسئولان شهری چیست؟
هنر این توانایی و قدرت را دارد که راهگشای بسیاری از مشکلات باشد. با این حال بودجهای برای آن در نظر گرفته نمیشود یا ما فعالیتهای اندکی در این زمینه میبینیم که به حساب بودجه پایین میگذاریم. منطقه ما به عنوان یکی از پرجمعیتترین مناطق تهران و با وجود بافتهای فرهنگی مختلف، نیازهای فرهنگی ـ هنری متفاوتی دارد. پس بهتر است که در وهله اول، نیازسنجی شود و بعد متناسب با اقشار مختلف، خوراک فرهنگی هر یک تأمین شود.
- اگر مسئولیت فرهنگی منطقه را به عهده داشتید چه اقداماتی برای پیشرفت هرچه بیشتر فعالیتهای فرهنگی ـ هنری جوانان منطقه انجام میدادید؟
در وهله اول تعداد کلاسهای آموزشی را افزایش میدادم طوری که در فاصله هر هزار و 500 متر یک کلاس آموزشی وجود داشته باشد. همچنین هزینه شرکت کلاسها را به میزانی تعیین میکردم که همه علاقهمندان از هر قشر بتوانند به طرق مختلف از آن بهره ببرند.
همشهری محله - 15