یک سالی هست که «داود آذرنوش» به سمت مسئول اداره تربیت بدنی شهرداری منطقه منصوب شده است. او وقتی این مسئولیت را پذیرفت که واحد ورزش شهرداری منطقه به سطح اداره ارتقا پیدا کرد و همین نشان از توسعه فعالیتهای ورزشی در منطقه میداد.
عملکرد آذرنوش و همکارانش نیز طی یکسال اخیر نشان میدهد که این اتفاق افتاده و شهرداری منطقه تلاش کرده تا ورزش را به درون محلهها ببرد و فضایی را فراهم کند که همه شهروندان بتوانند ورزش کنند. این همان نکتهای است که مسئول اداره تربیت بدنی در این گفتوگو نیز بر آن تأکید میکند. این گفتوگو به مناسبت هفته تربیت بدنی و در غرفه شهرداری منطقه 16 در دومین نمایشگاه ورزش شهروندی انجام شده است.
- معمولاً سازمان تربیت بدنی را متولی امور ورزش در کشور میدانند. اداره تربیت بدنی شهرداری منطقه 16 چه کارهایی فراتر از برنامههای این سازمان در جنوب غرب تهران انجام میدهد؟
ببینید. در طرح جامع ورزش کشور، مدیریت کارهای پرورشی به وزارت آموزش و پرورش، ورزش همگانی به شهرداری، ورزش قهرمانی به سازمان تربیت بدنی و ورزش حرفهای به باشگاهها سپرده شده است. علاوه بر این، نباید از یاد برد که شهرداریها متولی همه اموری هستند که به نوعی به شهروندان مربوط میشود. سلامت و ورزش نیز از جمله همین موارد به حساب میآیند.
- میخواهید بگویید که مدیریت شهری نمیتواند نسبت به اینگونه موارد بیتفاوت باشد؟
بله...شهرداری قرار است به همه نیازهای شهروندان پاسخگو باشد. ورزش را نمیتوان از این نیازها جدا کرد. البته منظورم ورزش همگانی است. پرداختن به چنین موضوعی جزو وظایف شهرداری است. همانگونه که اشاره کردم، طرح جامع ورزش کشور هم بر این وظیفه تأکید میکند.
- یعنی کارهای ورزشی جزو کارهای فوق برنامه شهرداری حساب نمیشود؟
همینطور است که میگویید. شهرداری خود را در قبال سلامت مردم موظف میداند. شهروندان تهرانی در شهری زندگی میکنند که مشکلات زیادی مثل ترافیک، آلودگی هوا و ... سلامت جسمی و روانی آنها را تهدید میکند. شهرداری باید توسعه ورزش همگانی را در دستور کار قرار دهد تا هم ضریب سلامت شهروندان را افزایش دهد و هم نشاط را به آنها بازگرداند.
در غیر این صورت، این شهر دیگر جای مناسبی برای زندگی نخواهد بود. شما خودتان قضاوت کنید... چطور شهرداری میتواند زبالههای شهروندان را جمعآوری کند، اما اهمیتی به سلامت و تندرستی آنها ندهد. این را همه قبول دارند که متولی ورزش همگانی، شهرداری است.
طی 34 سال اخیر هم فعالیت خوبی در این زمینه انجام شده که ابعاد مختلفی داشتهاند: احداث و تجهیز اماکن ورزشی، اجرای برنامههای ورزشی مثل مسابقاتی که در محلهها برگزار میشود...
- آیا این مسابقات را بخشی از ورزش همگانی میدانید؟
خب، سطحی را که این مسابقات در آن برگزار میشود، باید در نظر گرفت. لیگ برتر فوتبال کشور را ببینید... تعداد تیمهایی که در این لیگ حضور مییابند، محدود است و نمیتواند از یک تعداد مشخص فراتر برود. اما تابستان امسال در همین منطقه خودمان 160 تیم فوتبال با یکدیگر به رقابت پرداختند. هیچ محدودیتی هم درباره تعداد تیمهای یک محله اعمال نشد.
- پس این مسابقات بیشتر جنبه تشویقی دارد تا قهرمانی. همینطور است؟
قطعاً. این مسابقات نتایج مثبت زیادی به دنبال دارد. نخست اینکه جو بانشاط و شادابی در محلهها به وجود میآورد. در عین حال، کسانی که در این مسابقات شرکت میکنند، ضریب سلامت خود را افزایش میدهند. هر چه باشد، میآیند و توی زمین میدوند دیگر. مهمتر از همه اینکه استعدادهای ورزشی محلهها شناسایی میشوند.
یک مسابقه فوتبال محلهای برگزار میشود و در آن، 2 نفر خوب بازی میکنند. همین 2 نفر به باشگاهها راه مییابند. به این ترتیب، اداره تربیت بدنی شهرداری بستری را فراهم میکند که اینگونه استعدادها بیایند و خودشان را نشان بدهند. البته بعد از آن دیگر به ما مربوط نمیشود و برعهده باشگاههاست.
- به همان بحث ورزش همگانی برگردیم. سالهاست که حرف از ترویج ورزش همگانی به میان میآید، اما همه چی در حد همان حرف باقی میماند. تصویر چینیهایی که هر روز صبح در میدانهای شهرشان نرمش میکنند، هنوز برای ما یک رؤیاست. آیا قرار نیست این رؤیا به واقعیت بپیوندد و ورزش همگانی بخشی از زندگی روزمره ما را به خود اختصاص دهد؟
باید ورزش بصورت رایگان در اختیار شهروندان قرار داده شود. به عبارتی دیگر، باید بستری فراهم شود که مردم بیایند و راحت، ورزش کنند. معنایش این است که بوستانها توسعه یابند و وسایل ورزشی در آنها نصب شود، محیطهای ورزشی گسترش پیدا کنند و آنقدر امکانات داشته باشند که مردم را به سمت خود بکشانند.
شما به چینیها اشاره کردید. من خودم هنگکنگ رفتهام و چند روزی آنجا بودم. در طراحی شهری خود طوری عمل کرده بودند که همه چی سر جای خودش باشد. به عنوان مثال، مسیری که قرار بود دوچرخهسوارها از آن عبور کنند، کامل تعریف شده بود. خب، طراحی شهری ما چنین ویژگی را ندارد. ما تازه روندی را آغاز کردهایم که به اینجا ختم میشود.
در تهران دارد این اتفاق میافتد و انصافاً شرایط کنونی ورزش همگانی با 4 سال قبل، قابل مقایسه نیست. در همین منطقه 16، 9 ایستگاه تندرستی وجود داشت که حالا تعدادشان به عدد 14 رسیده است. صبحها گروههای 3040 نفره میآیند و در این ایستگاهها ورزش میکنند.
قبلا از این خبرها نبود. البته این را هم بگویم: این 3040 نفری که از آن حرف میزنم گروههای سازمانیافته تحت پوشش شهرداریاند وگرنه شما ممکن است صبحها در یک بوستان 300400 نفر را ببینید که دارند ورزش میکنند. اگر بودجه کافی در اختیار داشتیم، همه این 300400 نفر را سازماندهی میکردیم و لباسهای ورزشی یکدست در اختیارشان میگذاشتیم.
- با همه این کمبود منابع مالی، حرکت جدی را آغاز کردهاید...
بله، همین چند وقت پیش بود که برنامه کوهپیمایی 11 هزار نفره داشتیم که بخشی از این تعداد، سهمیه اهالی منطقه بود. علاوه بر این، مرتب برنامههایی مثل دو همگانی در منطقه اجرا میکنیم و میکوشیم به اندازه بودجهای که به اداره تربیت بدنی اختصاص یافته، هدفهایمان را به پیش ببریم.
- اما تنها مانعی که بر سر راه ورزش همگانی وجود دارد، کمبود منابع مالی و زیرساختها نیست. به نظر میرسد مشکلات فرهنگی نقش بیشتری در همگانی نشدن ورزش داشته باشند. شما در این باره چه فکر میکنید؟
کاملاً با شما موافقم. ایرانیان در گذشته سحرخیز بودند و روز خود را با ورزش شروع میکردند. حالا قضیه از قرار دیگری است. عدهای همچنان سحرخیزند و ورزش میکنند. عدهای دیگر اما تا به مشکل جسمی برنخورند، به ورزش اهمیت نمیدهند. همین که سکته میکنند و تندرستی خود را در معرض تهدید میبینند، به اهمیت ورزش پی میبرند و به آن روی میآورند.
تنبلی است دیگر. من خودم کسی را سراغ دارم که به عمرش یک ساعت هم ورزش نکرده بود. اما همین که چربی خونش رفت بالا و یک سکته ناقص را به خیر گذراند، به تکاپو افتاد و حالا روزی 3 ساعت پیادهروی میکند.
- برای فرهنگسازی در این زمینه چه کارهایی انجام دادهاید؟
پیش از هر چیز دیگری سعی کردهایم وسایل ورزشی را در بوستانها افزایش دهیم. بعد هم به اطلاعرسانی روی آوردهایم؛ چه با نصب بنرها در میادین منطقه و چه با تهیه و توزیع بروشور در میان شهروندان. میخواهیم شهروندان را نسبت به اهمیت ورزش برای تندرستی آنها آگاه کنیم. مثلاً همین چند وقت پیش یک بروشور را به تیراژ 5 هزار برگ تهیه و با یاری شورایاران محلهها در میان اهالی توزیع کردیم. در این بروشور، اطلاعاتی درباره پوکی استخوان، 10 دلیل برای پیادهروی، نشانی ایستگاههای تندرستی و ... ارائه دادیم.
- به ارتباط با شورایاران محلهها اشاره کردید. در این باره کمی بیشتر توضیح میدهید؟
هر محله یک شورایاری دارد و در هر شورایاری، 7 نفر به عنوان اعضای اصلی و 3 نفر به عنوان اعضای علیالبدل فعالیت میکنند. آنها پل ارتباطی میان اهالی یک محله و شهرداری به حساب میآیند. آنها در حوزه ورزش پیام ما را چه در قالب بروشور و چه در قالب سیدی به شهروندان میرسانند.
همچنین خواستههای شهروندان را به ما منتقل میکنند و به عنوان مثال میگویند: شهروندان پیشنهاد دادهاند که در فلان بوستان، این وسیله ورزشی نصب شود. با همه اینها، در ابتدای راه ارتباط با شورایاران هستیم. تازه شورایاریها دارند نهادینه میشوند. اگر این اتفاق بیفتد، بهترین کمک را به ما میکنند. چون آنها میدانند که مردم چه نیازهایی دارند.
- چشماندازی را که پیش روی ورزش منطقه وجود دارد، چگونه ارزیابی میکنید؟
برنامههایی در دستور کارمان است که هم شهردار منطقه بر اجرای آنها تأکید دارد و هم پیگیر آنها هستیم. نخست اینکه تعداد اماکن ورزشی در منطقه کم است. به همین دلیل، ساختوساز اماکن ورزشی برای ما اهمیت زیادی دارد. این اولویت نخست ماست. اولویت بعدی هم گسترش ورزش همگانی است.
یعنی همین بحثی که الان با هم داشتیم: فرهنگسازی، افزایش وسایل بدنسازی در بوستانها و توسعه ورزشهای عمومی. مثلاً زمینهای خالی را در منطقه شناسایی کردهایم تا در آنها حلقههای بسکتبال و تور والیبال نصب کنیم. راهبرد سوم ما نیز ارتقای سطح سلامت شهروندان است که مباحثی مثل تغذیه و بهداشت و ... را در برمیگیرد. این کاملاً در چارچوب برنامههای اداره تربیتبدنی است. البته با اداره سلامت منطقه هم هماهنگ هستیم.
همشهری محله - 16