زمانی میتوان به سمت توزیع هدفمند یارانهها حرکت کرد که بانک اطلاعاتی جامعی از درآمد خانوارها در کشور در اختیار داشته باشیم.
بهعنوان مثال هماکنون در طرح کارت هوشمند سوخت تمامی اطلاعات مربوط بهخودروهای کشور تجمیع شده است و در حال حاضر یک بانک اطلاعاتی کامل از خودروهای کشور در اختیار داریم و در هر لحظه میتوانیم با مراجعه به سیستم متوجه شویم که چه مقدار خودرو در سطح کشور تردد میکنند و هر خودرو چقدر بنزین مصرف کرده است.
برای هدفمند کردن یارانهها هم باید چنین بانک اطلاعاتی از درآمد مردم در اختیار داشته باشیم. در کشورهایی که هدفمند کردن یارانهها را اجرا کردهاند، همه اطلاعات مالی افراد در کد ملی آنها درج شده است.
در اقتصاد ایران هم هر وقت چنین بانک اطلاعاتی ایجاد شد که همه اطلاعات فردی و مالی افراد و حقوقها، وامهای دریافتی و قراردادهای تجاری آنها در دسترس بود، میتوان به سمت توزیع هدفمند یارانهها حرکت کرد.
برای شناسایی درآمد خانوارها، بدترین روش این است که از خانوارها پرسیده شود که وضع مالی آنها چگونه است. با این روش نمیتوان وضع درآمدی خانوارها را بهطور دقیق شناسایی کرد. دولت باید نظام اطلاعاتی جامعی از وضع اقتصادی خانوارها بهوجود آورد وگرنه با این وضعیت، هدفمند کردن یارانهها به هدف خود که توزیع یارانهها میان اقشار کمدرآمدتر است نمیرسد.
حتی تقسیمبندی خانوارها بر مبنای میزان درآمد نیز عادلانه نیست. مثلا ممکن است کسی با حقوق ماهانه 800هزار تومان مشکل مالی نداشته باشد و مستحق دریافت یارانه نباشد، اما فرد دیگری با همین درآمد بهعلت بیماری مزمنی همچون سرطان، مشکل مالی داشته باشد و مستحق دریافت یارانه باشد.
حال سؤال این است که آیا چنین مواردی در بانک اطلاعاتی دولت دیده شده است یا خیر. بنابراین شرط هدفمند کردن یارانهها، نظام اطلاعاتی شفاف است وگرنه سیاست جبرانی به مشکل برمیخورد.