گزارشهای تصویری مختلفی از این محموله در سایتها قرار گرفت که در آنها ماموران پلیس اندونزی در حالی که صورت خود را با ماسک پوشانیده بودند، سرگرم جابه جا کردن این مواد بودند.
مقامات پلیس اندونزی به حدی از کشف این محموله احساس افتخار میکردند که ظرف چند ساعت از کشف این محموله، میزگردی خبری تشکیل دادند و 8 زن متهم پرونده را بدون آنکه صورتهایشان پوشیده شود جلوی دوربینها قرار دادند و اعلام کردند که آنها قصد داشتهاند 60 پوند (27کیلوگرم) متامفتامین و 5گالن (حدود23 لیتر) از انواع موادمخدر را بهصورت مایع وارد اندونزی کنند.
به گفته مقامات پلیس این زنان، موادمخدر مایع را در کیسههای مواد غذایی و بطریهای نوشیدنی جا داده بودند و با قرار دادن آنها در کیف دستیشان قصد داشتهاند از گیتها عبور کنند که دستگیر شدهاند.
مقامات پلیس اندونزی، محموله کشف شده را بزرگترین محموله مخدر تاریخ اندونزی لقب دادند و بابت کشف این محموله، جنجالی رسانهای به راه انداختند، اما در این میان، آنچه به ما در این سوی دنیا مربوط میشود تیتری بود که رسانههای اندونزیایی و پس از آنها رسانههای سایر کشورهای دنیا برای این خبر انتخاب کردند.«دستگیری 10 قاچاقچی ایرانی با بزرگترین محموله مخدرتاریخ اندونزی».
اطلاعاتی که پلیس اندونزی در اختیار مطبوعات قرار داد حاکی از آن بود که در جریان این عملیات گسترده برای دستگیری قاچاقچیان خارجی در فرودگاه بینالمللی جاکارتا، 8 زن و 2 مرد ایرانی دستگیر شدهاند.
رئیس گمرک اندونزی در میزگرد خبری به خبرنگاران گفت: این قاچاقچیان ایرانی از کشورهای مالزی، سوریه، قطر و امارات متحده عربی، خودشان را به جاکارتا رسانده بودند و قصد داشتند با هم به محل اختفای گرداننده اصلی باند که احتمالا یک قاچاقچی آمریکاییالاصل است بروند که دستگیر شدند.
متأسفانه این خبر در شرایطی چاپ میشد که روزنامه «استار» مالزی نیز ماه گذشته از کشف 262 کپسول مواد روانگردان به ارزش 200 هزار دلار از 3 قاچاقچی ایرانیالاصل خبر داد که از طریق پرواز دوبی خود را به کوالالامپور رسانده بودند.
انتشار چنین اخباری در مطبوعات کشورهایی مانند مالزی و اندونزی که با آنها اشتراک مذهبی نیز داریم، تاثیراتی بسیار منفی در افکار عمومی مردم این کشورها نسبت به ایران برجای خواهد گذاشت.
ضمن آنکه در تصاویر مخابره شده از این باند نیز تصاویر متهمان در حالی که محجبه هستند منتشر شده است و در متن خبرها نیز همین محجبه بودن آنها به کرات مورد تاکید قرار گرفته است.
اگرچه اخبار منتشر شده در رسانههای کشورهای جنوب شرقی آسیا، مدرک مهم و معتبری درباره ایرانی بودن این متهمان که هیچیک از مسیر ایران به این کشورها نرفتهاند، ارائه نمیدهند اما بهنظر میرسد که پلیس ایران باید از طریق وزارت امور خارجه هرچه زودتر در این مورد وارد عمل شده و پس از اطمینان از صحت اخبار مربوط به ایرانی بودن متهمان، تلاش برای کشف مبدا اصلی تولید این مواد را آغاز کند.
باید مشخص شود که آیا این مواد در لابراتوارهای زیرزمینی ایران تولید میشوند یا آنکه تولید آنها در سایر کشورها صورت میگیرد و صرفا توسط متهمان ایرانی قاچاق شده است؟
با روشن شدن این موضوع چنانچه لابراتورها در خاک ایران است باید هر چه زودتر با آنها مبارزه کرد و درصورتی که در ایران نیستند، این موضوع رسانهای شود و اطلاعات لازم درباره قاچاقچیان آنها از سوی ایران در اختیار پلیس سایر کشورها قرار گیرد تا خدشهای به آبرو و حیثیت ایران که از سردمداران مبارزه با موادمخدر است وارد نشود.