تصرف سفارت ایالات متحده گرچه در روزهای نخست و ابتدای امر، پدیدهای لحظهای و موقتی که از غلیان احساسات انقلابی نشأت گرفته بود، محسوب میشد و تصور میرفت که حداکثر چند روزی بیشتر به طول نینجامد اما بهرغم این خوشبینی اولیه 444روز به درازا کشید و به فرا بحرانی منطقهای و بینالمللی مبدل شد و تحولات بسیار مهمی از جمله ماجرای طبس را باعث شد.[آشنایی با 13آبان]
این اقدام بیسابقه اما واکنشهای داخلی و خارجی بسیاری را درپی داشت. از طرفی سفارت یک کشور برطبق موازین بینالمللی جزو خاک آن کشور محسوب شده لیکن دانشجویان درآنجا مدارک فراوانی از دخالتها و خیانتهای دولت آمریکا و ارتباطات آنان با برخی عوامل درداخل ایران یافته که تحت عنوان اسناد لانه جاسوسی منتشر کردند. 2روز بعد قرارداد1959 میان ایران و آمریکا لغو شد و دولت موقت نیز استعفا داد. در 16آبان، شورای امنیت سازمان ملل خواستار آزادی فوری گروگانهای آمریکایی شد اما تهران هیچ وقعی به این درخواست ننهاد و لذا بحران گروگانگیری در تهران به صدر اخبار نشست و حالا دیگر همه نگاهها به تهران دوخته شده بود.
در ایران اما افکار عمومی ملت از اقدام دانشجویان پیرو خط امام به وجد آمده و حمایت میکرد چرا که تصرف سفارت، ماهیتی ضدامپریالیستی داشت و اراده دفاعی مردم ایران را به ابرقدرت غرب که از سال 1332تا 1358 حتی لحظهای از دخالت پنهان و نهان در امور داخلی ایران فروگذار نکرده بود را به وضوح نشان میداد.
در همان روز دوم تسخیر لانه جاسوسی، سیداحمدخمینی به نمایندگی از رهبری انقلاب در جمع دانشجویان حضور یافته و در یک مصاحبه مطبوعاتی شرکت میجوید. وی در پاسخ به خبرنگاری که دلیل حضور و ماموریت شان در ارتباط با اشغال سفارت آمریکا را میپرسد، اذعان میدارد:«من به دعوت برادران پیرو خط امام به اینجا آمده و اعلام میکنم که تمام مردم ایران از عمل دانشجویان پشتیبانی میکنند.»
چندساعت پس از این مصاحبه اما دولت موقت مهندس بازرگان استعفا داده و این استعفا پذیرفته شد و حضرت امام(ره) شورای انقلاب را مامور اداره کشور کرد.
هفته بعد یعنی روز شانزدهم که انبوه جمعیت در خیابانهای اطراف سفارت با عصبانیت پرچم آمریکا را به آتش کشیده و فریاد «مرگ بر آمریکا، مرگ برکارتر» سرمیدادند، بنیصدر که کفیل وزارت امور خارجه بود از سمتش کنارهگیری کرد و صادق قطبزاده جای او را گرفت.
روزنوزدهم نوامبر (28آبان) دانشجویان 3گروگان (2 تفنگدار سیاهپوست و یک منشی زن) را آزاد و روز بعدش 10 نفر زن و رنگین پوست دیگر را نیز آزاد کردند. تلاش برای حل بحران از سوی سازمان ملل هم تشدید شد. «کورت والدهایم» دبیر کل وقت سازمان ملل در آخرین روزهای سال 1979 تصمیم گرفت تا شخصا به ایران آمده و دیپلماسی کهنه را بیازماید. روزنامههای ایرانی اما در اول ژانویه(12دی) با عکسی قدیمی که در آن والدهایم بردستان اشرف پهلوی (خواهرشاه) بوسه زده است،از او استقبال کردند.
والدهایم البته به ایران آمد لکن هیچ یک از مقامات رسمی جمهوری اسلامی ایران حاضر به دیدار با وی نمیشوند و در نهایت او پس از 3 روز باز میگردد.
«مک هنری» نماینده آمریکا دعاوی خود را علیه ایران اقامه کرده و از شورای امنیت تقاضا میکند که برای حفظ صلح بینالمللی قطعنامه مورد درخواست ایالات متحده مبنی بر تحریم اقتصادی ایران را به تصویب برساند. آن شب یکی از بحثبرانگیزترین جلسات شورای امنیت در جریان بود که نهایتا شوروی سابق با استفاده از حق وتو، قطعنامه آمریکا را به بایگانی شورای امنیت سپرد. بدین ترتیب دیپلماسی دبیر کل شکست خورده و آمریکا عنوان میکند که یک طرفه به قطعنامه عمل خواهد کرد.
هزاران مایل آن طرفتر در اتاق بیضی کاخ سفید به بدشانسترین رئیسجمهوری آمریکا (جیمیکارتر) در واشنگتن اخبار متناقض و گزارشهای ناگواری میرسید. وی که تنها 2سال پیش در تهران، ایران را جزیره ثبات خوانده بود، حال در پارادایمی معکوس و وضعیتی به شدت نامطمئن و تزلزلی هرمنوتیکوار، شتابزده دستور اخراج برخی ایرانیان از خاک آمریکا را صادر،خرید نفت از ایران را متوقف و داراییهای ایران در آمریکا را توقیف و مسدود کرد.
همزمان با روی کار آمدن دولت تازه در ایران، زمزمههایی در رسانههای خارجی مبنی بر دیدار مقامات ایران و آمریکا و لذا ارائه راه حل تازه منتشر شد. در این بین وزیرخارجه وقت در مصاحبه با رویترز میگوید:«شخص اینجانب و وزارت خارجه هیچگونه تماس مستقیم یا غیرمستقیم با آمریکا نداشته و راه حل تازه همان مطلبی است که بارها گفتهایم.» اشاره وی به استرداد شاه و اموال او به ایران بود.
155روز پس از آغاز گروگانگیری به «علیآگاه» کاردار سفارت ایران در واشنگتن و دیپلماتهای دیگر 36ساعت فرصت میدهند تا خاک ایالاتمتحده را ترک کنند. حضرتامام(ره) از کارتر به خاطر قطع رابطه با ایران تشکر کرده و میگویند:«قطع روابط به این معناست که آمریکا از نفوذ در ایران کاملا قطع امید کرده است.»
اینچنین بود که ماجرای طبس و عملیات «پنجه عقاب» توسط کماندوهای آموزش دیده موسوم به نیروهای «دلتا» طی 2روز از چهارم تا ششم اردیبهشت 1359به مرحله عمل گذارده شد(کتاب«انتخابهای دشوار» - نوشته «زبیگنیوبرژینسکی»- فرمانده وقت «ناتو» و مشاور اسبق امنیت ملی ایالات متحده آمریکا) و با همه پیچیدگیها و تعدد مراحل حمله اما به سادگی تمام و به لطف امدادهای غیبی توسط توفان شن، ابتر مانده و فناوری فوق پیشرفته آن زمان آمریکا درهم شکسته، سوخته و خاکستر میشود.
پس از مدتها کشمکش بالاخره در روز سیصدو چهل و دوم، رهبرکبیر انقلاب و بنیانگذار جمهوریاسلامی شروط چهارگانهای را برای آزادی گروگانها تعیین کردند:1- بازگرداندن داراییهای شاه2- تعهد به عدم مداخله در امور ایران 3- آزاد کردن داراییهای ایران در آمریکا 4- لغو ادعاهای آمریکا علیه ایران.
در ایالات متحده همه آماده انتخابات شده و در تهران نیز مجلس در آستانه رایگیری بود. کمیسیون ویژه، چهارنظر حضرت امام(ره) را تامین کرده و بحث در روز یکشنبه 5آبان 1359 در جلسهای محرمانه آغاز شده بود. نمایندگان نظر کمیسیون را شنیده و سپس رای دادند و پیشنهاد رای آورده 373 روز پس از تسخیر لانه جاسوسی و پس از رای نیاوردن جیمی کارتر، تحولات روند سریعتری به خود گرفته بود.
هنری کیسینجر دمکرات انتظار داشت که قبل از به دست گرفتن قدرت توسط «رونالدریگان» هنرپیشه درجه3 اسبق هالیوود در سیام دیماه (20ژانویه 1980) گروگانها رهایی یابند. چند روز بعد آمریکا بیانیه ایران یا همان شروط چهارگانه را پذیرفته و جزئیات را به مذاکره حواله میدهد و لیکن شهید رجایی، نخست وزیر وقت، پاسخ آمریکاییها را مبهم خوانده و خواستار پاسخ مجدد آمریکاییها شد.
آیتالله دکتر بهشتی، رئیس وقت دیوانعالی کشور نیز مسئله محاکمه گروگانها را مطرح کرد تا اینکه در ساعت 12 نیمه شب 27دیماه 1359 آخرین پاسخ آمریکا تسلیم دولت ایران شد. مذاکرهکننده ایرانی میگوید:«آمریکا متعهد شده کلیه سپردههای ایران را که براساس حکم رئیسجمهوری آمریکا در بانکهای آمریکایی و شعب اروپایی آنها توقیف شده بود قبل از آزادی گروگانها به حساب بانک مرکزی کشور ثالث واریز کند.»
در حالی که همه چیز برای آزادی گروگانها مهیا بود اما ایالات متحده آزادی گروگانها را با افزودن تبصرهای خارج از قرارداد الجزایر به تعویق انداخته و لذا گروگانها از فرودگاه مهرآباد مجددا به بازداشتگاه بازگردانده شدند.
تقویم تاریخ 444 روز پس از آغاز گروگانگیری را نشان میداد و ایرانیها تا زمان تعویض پست ریاست جمهوری میان کارتر و ریگان، پایان ماجرا را به تعویق انداختند. ریگان ایرانیان را به بربرها تشبیه کرد و در مقابل، یک وزیر ایرانی گفت:«ما این حرف را جدی نمیگیریم. ریگان فکر میکند هنوز در فیلمهای وسترن و غرب وحشی بازی میکند و باید رفتارهای وحشیانه داشته باشد.» پزشکان الجزایری در حالی که هنوز بوئینگها روی زمین بودند گروگانها را معاینه کردند. انقلابیونی که شاه را تا دم مرگ دنبال کرده و رهایش نکردند، کارتر را نیز تا آخرین لحظات ریاستجمهوریاش عذاب داده و خواب راحت را به چشمانش حرام کردند. و بالاخره در لحظاتی که کارتر دیگر رئیس جمهوری نبود، هواپیمای الجزایری با 52 آمریکایی فرودگاه مهرآباد را ترک کرد.