دومین همایش دین ورسانه در تاریخ 4و 5 آبان 88 در قم و تهران برگزار شد.
این همایش در سال گذشته در همین زمان قرار بود برگزار شود که دبیری آن بهعهده دکتر حسینی رئیس دانشکده صدا و سیما و مدیر سابق رادیو ایران بود. اما به علت عمل قلب ایشان، ناچاراً برگزاری دچار تعویق شد، تا آقای دکتر صادقی رئیس مرکز پژوهشهای اسلامی صدا و سیما آستین همت را بالا زد. در روز دوم و آخرین جلسه نوبت ارائه مقاله اینجانب بود. موضوع مقاله که قرار بود در سال گذشته ارائه شود، طرح چارچوب کلی تئوری هنجاری رسانهها برای جمهوری اسلامی بود. آن چه در زیر میخوانید فشردهای از ارائه مطالب در همایش است، با این امید که موجب بحث و بررسی اساتید محترم و دانشجویان گرامی و علاقمندان قرار گیرد و اصلاح، تکمیل و یا بازآفرینی شود.
بیشک، یکی از دغدغههای اصلی تمامی سازمانهای رسانهای و دانشگاهیان حوزه مطالعات رسانه، تدوین تئوری هنجاری برای ترسیمِ نقشه راهبری رسانه در سپهر رسانهای میباشد.
تا مدتها پیش، سیطره ادبیات تجدّدی و غرب محور از سویی و فقدان ادبیات رقیبِ قابل اعتنا از سوی دیگر، موجب میشد که نظریات هنجاری ارائه شده، برای تمامی رسانههای جهان تقریباٌ واحد بوده و هدف واحدی را دنبال کنند. چنین فراروایتی، تفاوتهای آشکار فرهنگی و اجتماعی موجود در جوامع گوناگون را که میتوانست زمینه ساز و مبنای تدوین نظریه هنجاری خاص آن جوامع باشند؛ نادیده میانگاشت. اما امروزه در پرتو وقع و ارزش نهادن به تفاوتها و روایتهای محلی، کمابیش این فرصت برای جوامع و رسانههای بومی فراهم شده است تا نظریه هنجاری خاص خود را بر اساس نوع جهانبینی، شاخصههای فرهنگی و اجتماعی بومی خود، تدارک ببینند.
تئوری هنجاری امری کشفی است و قاعده رفتار را نشان میدهد. در صورت دستیابی به آن در شما قدرت پیش بینی و تحلیل بهوجود میآورد و بر آن اساس شما فادر خواهید بود روابط و رفتار کنشی یا واکنشی خود یا دیگران را بر آن اساس سامانی خودخواسته بدهید. برای دستیابی به آن دو راه وجود دارد:
1. مبانی و اصول حاکم بر رفتار استخراج شود. سپس قاعده رفتار بر طبق آن ها تفسیر شود.
2. رفتار ها مورد شناسایی قرار گیرد. سپس قاعده مندی آن تبیین گردد. آن گاه اصول و مبانی از دل آن استخراج شود.
در این جا بیشتر از روش دوم استفاده شده است. برحسب تجربه عملی در فعالیتهای رسانه، بایدها و نبایدها استخراج شده و بر آن اساس اصول و مبانی حاکم بر آن ها مشخص شده است.
بایدهای هنجار رسانهای
1. رسانه ها باید در چارچوب شریعت اسلامی عمل کنند(مسئولیت در برابر دین)
2. تعالی مخاطب باید مورد نظر باشد(مسئولیت در برابر مردم)
3. حفظ و تحکیم نظام جمهوری اسلامی باید مورد نظر باشد(مسئولیت در برابر نظام)
4. رضایت آحاد مخاطبان باید جلب شود
5. رسانهها در تولید و ارائه پیام، باید عرف متدینین و متشرعین جامعه را لحاظ و مراعات کنند. (تأثیر پذیری رسانهها از هنجارهایِ ساری و جاری در جامعه)
6. پذیرش اصل مداخله نظام در حراست از اهداف اصلی و منافع ملی
7. رسانه ها باید در تولید و ارائه پیام، عرف مقبول و حسنه ملی جامعه را مراعات کنند.
8. رسانه، موظف به هنجارسازی، و بازسازی هنجارهای مورد احترام جامعه است
9. رسانه، باید در جهت حفظ هویت فرهنگی جامعه(اسلامی- ایرانی) به خدمت گرفته شود.
10. نفی وابستگی و سلطه خارجی باید از رویکردهای اصلی و عمده تولید و پخش پیام باشد(استفاده از قاعده نفی سبیل، ولن یجعل الله للکافرین علی المؤمنین سبیلا، سوره نساء 141(
11. مبارزه با خرافات و سوء برداشت از دین، باید از رویکردهای اصلی رسانه باشد.
12. دست اندرکاران تولید و پخش پیام، باید قبل از ارائه آن، نظارت و ارزیابی لازم را در خصوص محتوای پیام و انطباق آن با شرع و عرف، داشته باشند.
نبایدهای هنجار رسانهای
1. طبق این الگو، محتوا و نحوه ارائه پیام نبایدموجب تضعیف یا خدشه به باور دینی مردم شود.
2. نباید عرف مقبول جامعه، از طرف رسانهها مورد تهاجم قرار گیرد.
3. پاسخگویی رسانه در برابر نظام، نباید منجر به همه تأییدی بیچون و چرا ی قوای سهگانه یا دیگر نهادها شود،
4. نقد عملکرد دستگاه ها و نهادها نباید به تضعیف و ناکارآمدی آنها، بیانجامد.
5. نباید فعالت های رسانه ای موجب تحریک شهوات بشود
اصول سه گانه هنجار رسانهای
اصول سهگانه برآمده از بایدها و نبایدهای فوق و یا اصول حاکم بر این بایدها و نبایدها عبارتند:
1. اصل مشروعیت: این اصل حاکم بر محتوا و هرگونه متن رسانه ای است. سؤال مهم این است که در این اصل شریعت مطابق متن دین مورد نظر است یا آن چه شریعتمداران در نظر دارند و کدام گروه از آنها؟
2. اصل مقبولیت: چون نظام اسلامی در چارچوب جمهوری عرضه شده است لذا مقبولیت اصلی حاکم بر فعالیتها است.
3. دوست محوری: در ادبیات ارتباطات، مخاطب شناسی در اشکال گوناگون وجود دارد. در فارسی واژه Audience به مخاطب ترجمه شده است. در این گونه شناسی سه نوع Audience وجود دارد که هریک دارای مشخصات متفاوتی است.
الف: مخاطب، در این نوع Audience طرف خطاب قرار دارد و ارتباط یکسویه و از بالا به پایین است.
ب: مشتری، تعامل دوسویه از اساس بازاریابی تجاری است.
ج: دوست، تعامل دوسویه از جنس بازاریابی اجتماعی است.
بر اساس این سه اصل نام این هنجار را میتوان مقبول مشروع نامید.
پرسشهای بسیاری درباره مبانی و اصول یا بایدها ونبایدها و حتی نامگذاری به دلیل فشردگی بیش از حد بحث ارائه شده وجود دارد. آنها را به عهده علاقمندان می گزارم تا با ارائه آن برغنای این بحث که بنظر اینجانب بسیار اساسی است، بیافزایند
انشاءالله در ارائه مقاله یا کتابی به همین عنوان که اگر توفیق حاصل شود با همکاری برادر عزیزم آقای ظهیر احمدی دانشجوی دکترای ارتباطات دانشگاه امام صادق که تا این جا بسیار کمک کرده است، از همه این نظرات استفاده خواهد شد. بعون الله