- نام آخرین کتابی را که خواندهاید به یاد دارید؟
میدانید چه مدت از تاریخ خواندن آن گذشته است؟ شاید پاسخ شما و دلیلتان برای مطالعه نکردن، گرفتاریها و زندگی روزمره باشد. اینکه دیگر فرصتی برای ما باقی نگذاشته و حوصلهای که بخواهیم کتابی را دست بگیریم و مطالعه کنیم. شاید هم خیلی از ما آرزو داریم که به دور از هیاهو و مشغلههای ذهنی یک کتاب را برداریم و از ابتدا تا انتهای آن را با دقت و لذت بخوانیم.
این روزها که حرف و حدیثهای زیادی درباره علت پایین بودن سرانه مطالعه در کشور ارائه میشود، عدهای هم پیدا میشوند که سرشان را فقط به نوشتن گرم کردهاند و زندگیشان با کتاب عجین شده است.
«محمدرضا یوسفی» نویسنده هممحلهای ما که برای گروه سنی کودک و نوجوان قلم میزند معتقد است: «باید برای دوستی مردم با کتاب تلاش کرد. این کار نیازمند عزم جدی و برنامهریزیهای فرهنگی مسئولانی است که در رأس امور فرهنگی و در ارتباط با مردم هستند.»
- کار در گروه سنی کودک و نوجوان سخت است یا از نظر شما با گروههای سنی دیگر تفاوتی ندارد؟
به هر حال در این گروه سنی، مخاطبان، خاص هستند و باید به ویژگیهای این سن در خلق آثار توجه داشت. اما ادبیات یک ویژگی دارد؛ اینکه هر نویسندهای ساختار ذهنیاش و به روایت دیگر، قلمش به شکلی سامان میگیرد و آن سامان گرفتن است که نویسنده را به سمت ادبیات حماسی یا بزرگسال، کودک یا نوجوان، عامهپسند یا حتی ژانرهای مکاتب ادبی هدایت میکند.
ویژگی نویسنده و دریافتش از هستی است که در اصل به انتخاب او سامان میدهد. به نظر من این انتخاب جنبه ارادی هم ندارد. گویا طبیعی با انسان بزرگ میشود و آن لحظهای که تصمیم میگیرد اثری را خلق کند، خود به خود به آن سمت، به اصطلاح، پرتاب میشود.
- شما چقدر سعی میکنید با مخاطبانتان ارتباط برقرار کنید و از نظرات آنها درباره چگونگی و موضوع کتابهایتان بهره ببرید؟
شاید بتوانم بگویم که من جزو نویسندگان خوششانس به شمار میآیم. از این نظر که در مدارس و دبیرستانهای مختلف میروم و با دانشآموزان ارتباط برقرار میکنم و فرصت پیدا میکنم که کتابهایم توسط مخاطبان نقد و بررسی شوند.
اما بطور عمده شرایط به گونهای است که نویسندگان با مخاطبانشان ارتباط برقرار نمیکنند. البته این اتفاق ممکن است شامل چند نویسنده هم بشود اما در مجموع به دلیل اینکه برنامهای منسجم وجود ندارد، این اتفاق همیشه نمیافتد، در حالی که میشد جزو یکی از برنامههای اصلی آموزش و پرورش باشد.
- میتوانست گام اول برای رو آوردن کودکان و نوجوانان به مطالعه باشد؟
بله. در واقع آموزش و پرورش بهترین وسیله است اما بهای لازم به این مسئله داده نمیشود. به همین دلیل به خصوص در گروه سنی کودک و نوجوان، نویسندگان ارتباط تنگاتنگی با مخاطبانشان ندارند. مگر اینکه مدیر دلسوز یا دبیر علاقهمندی باشد که شخصاً کار را پیگیری کند و برایشان این موضوع اهمیت داشته باشد.
- فکر میکنید این کار را بشود از طریق فرهنگسراها به دلیل ارتباطشان با شهروندان اجرا کرد؟
بله. اما باز هم شرطش این است که این برنامه منسجم باشد. من شاهد بودهام برخی از فرهنگسراها که زیر نظر شهرداری فعالیت میکنند، برنامه رونمایی یا نقد و بررسی یک کتاب را داشتهاند و این برنامهها میتواند در نقد آثار یک نویسنده بسیار تأثیرگذار باشد.
- اما برنامهریزی در این زمینه به استقبال مخاطبان هم مربوط میشود؟
نه. اینطور نیست. ما در همین محله یا محلهای مثل اکباتان افراد کتابخوان و علاقهمند زیادی داریم. اگر سری به شهر کتابهای منطقه یا کتابفروشیها بزنید و به سایر مناطق مراجعه کنید، متوجه میشوید که مردم به برنامههای فرهنگی علاقهمند هستند و این وظیفه متولیان مراکز فرهنگی را سنگینتر میکند که برنامههای فرهنگسراها را فقط حول محور تفریحی تدارک نبینند.
- به غیر از این موارد، آیا قیمت یک کتاب یا پایین بودن تیراژ چاپ و در دسترس نبودن کتاب مناسب میتواند دلایلی برای پایین بودن سرانه مطالعه در کشور باشد؟
به هر حال عوامل متعددی دخالت دارند. برخی قیمت یک کتاب برای مثال در گروه سنی کودک را با یک بسته شکلات مقایسه میکنند اما بحث از این مسائل کلانتر است. تنها مسئله هزینه نیست.
چرا که یک عده عاشق کتاب و مطالعه هستند و به قیمت آن هم اهمیتی نمیدهند از هر جا که شده کتاب مورد علاقهشان را تهیه میکنند. اما جدای این مسئله، شما در نظر بگیرید که با داشتن تیراژی حدود 1000 نسخه آیا امکان در دسترس بودن یک کتاب برای همه فراهم میشود؟ ممکن است یک کتاب در تهران چاپ شود و در دسترس باشد اما در شهرستانها نتوان آن کتاب را توزیع کرد.
- نایاب بودن یک کتاب به هزینه چاپ آن هم بستگی دارد؟
صددرصد. وقتی قیمت کتاب افزایش پیدا کند، حمایت برای چاپ کتاب نباشد طبیعی است که هم هزینه چاپ بالا میرود و هم اینکه تیراژ پایین میآید. البته یک علت برای عدم مطالعه در میان مردم هم میتواند به مشغلههای مربوط فکری باشد که برای یک خانواده موجود است. همین ترافیک و معطلی در خیابانها را در نظر بگیرید و خستگی پس از آن را که دیگر ممکن است حوصلهای و فرصتی برای مطالعه باقی نگذارد.
- در برخی کشورها، مردم میتوانند خیلی از کتابهای مورد علاقهشان را از طریق سیدی گوش بدهند. در خودرو شخصی خود یا مواقعی که امکان کتاب در دست گرفتن وجود ندارد، آیا این اتفاق در ایران افتاده؟
کجدار و مریز دارد اتفاق میافتد. بطور مثال برخی ناشران پیشنهاد تولید «کتاب ـ سیدی» را میدهند. این هم یک راهی است. اما هیچچیز جای این را نمیگیرد که جامعه یاد بگیرد از تلویزیون و مشغلههای روزمره بتواند فاصله بگیرد و به مسائل ذهنش بپردازد.
- همانطور که میدانید مدتی شهرداری قفسههای کتابهای جیبی را در اتوبوس و مترو راهاندازی کرد که نظرات مختلفی هم راجع به این قضیه وجود داشت. به نظر شما ادامه این کار تا چه حد میتواند فرهنگ مطالعه را در بین شهروندان ارتقا دهد؟
این طرح خیلی خوبی است. این کار را میتوان با گلکاری در میدانها و بزرگراهها مقایسه کرد. آن اوایل مردم گلها را میچیدند و به خانه میبردند. یادم میآید به یکی از این مسئولان گفته بودند که چه فایده دارد کاشت گلهایی که مردم آنها را میچینند؟ ایشان پاسخ داده بود که مردم گلها را در خانههای خود میبردند چون عادت به دیدن گل در خیابان ندارند.
آنقدر شهرداری گل کاشت تا دیگر مردم باور کردند که پارک و چمن باید گل داشته باشد و این فرهنگ جا افتاد. کتاب هم همینطور است. این یکی از راههای خوب دوستی مردم با کتاب است. البته برخی میگویند مردم کتابها را میبرند، خب اگر کسی کتاب را به خانه میبرد تا خودش و فرزندانش مطالعه کنند که خیلی خوب است. مگر هدف شهرداری جز این مسئله چیز دیگری است؟ به نظر من باید این کار را ادامه داد برای اینکه کمکم این فرهنگ را جا انداخت و مردم به مطالعه کردن عادت کنند.
- میتواند نقطه شروع خوبی باشد.
بله همینطور است. من اعتقادم این است که برنامهریزی برای ارتقای سطح مطالعه در میان مردم بستگی دارد به اینکه چه کسی در رأس مسئولیت است. خودش تا چه میزان اهل مطالعه است. حالا در آموزش و پرورش در مدارس، فرهنگسراها و... شهرداری مسئولیتی در قبال این کار قاعدتاً نباید داشته باشد. اما تأکید شهردار بر تجهیز و احداث کتابخانهها در محلههای مختلف و گذاشتن قفسههای کتاب در اتوبوس و مترو به دلیل اهمیتی که به گسترش انجام امور فرهنگی در کنار خدمات شهری داده میشود، قابل تقدیر است.
- آقای یوسفی، اولین کتابی که نوشتید چه بود؟
اولین کتابم در سال 57 به اسم «سال تحویل شد» چاپ شد و بعد از آن آرامآرام و به شکل حرفهای از دهه 60 به بعد نوشتن، کار اصلی من شد.
- بخشی از فعالیت شما در حوزه نویسندگی به داستانهای ایرانی و کهن مربوط میشود. نویسندگان یا فیلمسازان ما تا چه اندازه میتوانند در معرفی و شناساندن قصهها و افسانههای ایرانی نقش داشته باشند؟
این کار نیازمند وجود امکانات و حمایت است. من سالها است قصد دارم شاهنامه را به صورت کلان بنویسم. ناشری که تمایل داشته باشد و بتواند سرمایهگذاری کند را پیدا نکردهام. طبق آماری که سالهای قبل شورای کتاب کودک در زمینه فروش کتاب ارائه داده مردم تمایلشان به قصههای ایرانی و فولکوریک فوقالعاده زیاد است. من مجموعه رمانهایی از قصههای فولکوریک را شروع کردهام، استقبال را میبینم.
- شما کتاب را به چه تشبیه میکنید؟
من کتاب را به دوست تشبیه میکنم. خودم با کتاب رفاقت میکنم و این را بهترین توصیف برای کتاب میدانم.
- و به عنوان سؤال آخر مطالعه چه کتابی را توصیه میکنید؟
پیشنهاد کردن یک کتاب کار سختی است ولی من توصیه میکنم به جوانها که حتماً شاهنامه را بخوانند. حتماً و حتماً توصیه میکنم بازنویسیها را بخوانند. من یادم هست که پدرم با اینکه آدم بیسوادی هم بود اما شاهنامه همیشه روی طاقچه خانه ما بود. این کتاب ساختار فرهنگی و ملی ما است.
- کتابخانههای عمومی منطقه 2 مولانا:
شهرک قدس، بلوار فرحزادی، خیابان دادمان ¨پونک باختری، کوی بهارستان، مرکز خرید سپهر، طبقه دوم تلفن: 88083212 علامه طرشتی: خیابان آزادی، روبروی استادمعین، خیابان شهید جواد اکبری، بوستان طرشت تلفن: 66021024 ـ 660382836 رعد: شهرک قدس، خیابان هرمزان، خیابان پیروزان جنوبی، شماره 74 تلفن: 88082266 سعادت: سعادتآباد، خیابان عبقری، پارک سعادتآباد تلفن: 22366005 کانون اجتماعی: اشرفی اصفهانی، بلوار مرزداران تلفن: 44252123 پرواز: چهارراه سرو، انتهای بلوار پیام، پارک پرواز کانون پرورش فکری: شهرک قدس، خیابان شهید فرحزادی ـ روبروی بیمارستان آتیه
کو وقت؟
بسیاری از بیگانگان با دنیای مطالعه، کمی وقت و نداشتن فرصت را دلیل کتاب نخواندن خود میدانند. این بهانه البته برای بسیاری معقول به نظر میرسد و با یک حساب سرانگشتی و برآورد ساعتهای تردد و ایاب و ذهاب در شهر شلوغی مانند تهران و میزان مشغله روزمره آدمها به این نتیجه میرسند که خیلیها واقعاً فرصتی برای مطالعه کتاب ندارند.
اما نکتهای که در این میان باید به آن توجه کرد این است که بزرگی بازار نشر و فراوانی کتابهای چاپ شده آنقدر هست که حتی افراد شتابزده و کمدقت نیز بتوانند کتابی را که خواندن آن وقت چندانی نمیگیرد را تهیه کنند. داستانکها، کتابهای علمی جیبی و بسیاری از مطالب که بصورت کپسولی و خلاصه شده در دل کتابهای کوچک و کمحجم جا گرفتهاند کار مطالعه را برای کسانی که مشغله زیادی دارند راحت میکند.
در روزگار ما کتابهایی که خواندن آنها حتی کمتر از یک ساعت وقت میبرد، کم نیستند. این روزها حتی بعضی از موضوعات فلسفی و تاریخی نیز در حجم کم و صفحات کوچک به شکل کتاب منتشر میشود و همه افراد جامعه حتی آنها که فرصت کمی برای مطالعه دارند میتوانند با تهیه این کتابها آنها را مطالعه کنند.
کالاهایی فرهنگی و چند نکته
گرچه به زحمت میتوان کتاب را به عنوان یک کالا تلقی کرد اما وقتی پسوند فرهنگی در برابر این واژه بنویسند چارهای نیست جز آنکه وقتی صحبت از کالاهای فرهنگی میشود یادی هم از کتاب بکنیم. حتی وقتی کالا بودن کتاب از جنبه معرفتی آن هم پیشی میگیرد تا جایی که بخشی از کتابهای آماده فروش به جای بودن در کتابفروشی و مراکز فرهنگی سر از خواربارفروشی و کیوسکهای عرضه روزنامه و البته آدامس و سیگار درمیآورند.
بحثی نیست که بسیاری از مراحل تولید و عرضه کتاب شبیه همان چیزی است که در تولید و عرضه سایر محصولات اتفاق میافتد. یعنی بحث نظارت، بازاریابی و... اما نکته مهم در این میان آن است که گرچه کتاب ماهیت و ارزشی مادی دارد اما تأثیر آن در ارتقای فرهنگ، بهبود روابط اجتماعی و آبادانی محلهها تنها به دلیل نقش معنوی و تربیتی آن است.
از آن رو همانقدر که کتاب و کتابخوانی برای فرهنگسازی و رشد و پرورش روحی انسانها مهم است، محل و مکان عرضه کتاب نیز اهمیت مییابد. اگر قرار باشد کتاب را از جایی تهیه کنیم که کمترین ارتباط را با کتاب و مطالعه دارد قطعاً پاسخهای ما درباره کتاب مورد نظرمان بیپاسخ خواهد ماند. عرضه و تهیه کتاب زمانی میتواند نظر جامعه را تأمین کند که در مکانی با داشتن شاخصهای مورد نظر از جمله یک راهنمای مطلع از کم و کیف کتاب عرضه شده، انجام شود.
درک یک ضرورت
نیاز به دانستن و احتیاج به کسب مستمر اطلاعات از مهمترین انگیزههای انسان برای مطالعه و همنشینی با کتاب است. لذت کسب دانستنیهای جدید و اطلاع از موضوعات مختلف علمی مهمترین انگیزه برای مطالعه در همه جوامع است. از اینرو برداشت در معنی لذت نیز میتواند با مطالعه کتاب در ارتباط باشد.
به عقیده بسیاری از صاحبنظران لذتهای عقلی و روحی تنها زمانی برای افراد شناخته میشوند که آنها را تجربه کرده باشند. در واقع وقتی بخشی از جامعه با مطالعه کتاب میانهای ندارد این را باید به حساب این گذاشت که آنها هرگز شانس درک این لذت را نداشتهاند.
کتاب مونس تنهایی و راهنمای دانایی است که میتواند در همه حالات راهنمای ما باشد و هرجا که کتاب و کتابخوانی ارزشمند باشد، آدمها میتوانند شاخ غول جهل و نادانی را بشکنند. اگر نیاز به دانستن و خو گرفتن با کتاب به عنوان یک ضرورت مهم در جامعه مطرح باشد، میتوان امیدوار بود که با ایجاد زمینههای لازم، مطالعه نیز به عنوان بخشی از رفتارهای روزانه افراد جامعه درآید و کتاب و کتابخوانی از غربت و تنهایی خارج شوند.
بهانه برای افت تحصیلی
در زمان فعالیت مدارس بخشی از دانشآموزان از سوی والدین خود از مطالعه کتابهای غیردرسی منع میشود. این واقعیت به خوبی نشاندهنده برداشت نادرست از تأثیر مطالعه غیردرسی در بعضی خانوادههاست. با یک حساب سرانگشتی میتوان دریافت که کودکان در چنین خانوادهای دست کم به مدت 9 ماه از سال از مطالعه کتابهای مفیدی که میتواند در موفقیتهای تحصیلی آنها نقش داشته باشد، محروم میمانند.
به عقیده صاحبنظران مسائل آموزشی، مطالعه کتاب برای کودکان و نوجوانان در همه اوقات حتی در زمان تحصیل مفید است. چیزی که در این میان مهم است انتخاب کتابی است که همسو با آموزشهای ارائه شده از سوی کتابهای تحصیلی و مکمل آنها باشد. طبیعی است که کتابهای درسی حاوی همه مطالب آموزشی نیستند و کودکانی که با استفاده از سایر منابع مطالعاتی نکات دیگری را غیر از آنچه در کتابهای درسی به آنها اشاره شده میآموزند در فهم دروس و موفقیت تحصیلی پیشتاز خواهند بود.
گذشته از آنها مطالعه پیوسته کتاب عادت به مطالعه را از سنین کودکی در افراد جامعه نهادینه میکند. به هر روی جا دارد با طرح مطالبی در این زمینه از سوی مشاوران آموزشی زمینه آشنایی همه خانوادهها با تأثیرات مثبت کتابخوانی فراهم شود.
قصهخوانی در خانه و مدرسه را فراموش نکنیم
تعلیم و تربیت امری است دشوار، حساس و ظریف. حوصله میخواهد و باریکبینی. خانوادهها به عنوان زیربنای تشکیل جوامع انسانی برای ایجاد رفتارهای خلاق در کودکان نقش بسیار مهم و رسالتی خطیر بر دوش دارند. به همین منظور لازم است محیط خانواده آکنده از عشق به یادگیری بوده و سرشار از رابطه عاطفی قوی بین والدین و کودکان باشد تا رفتارهای خلاق صورت پذیرد.
آموزش و پرورش و مربیان نیز وظایف حساس و پرمسئولیتی در تربیت کودکان و نوجوانان دارند و سهم بزرگی از تربیت کودکان به عهده آنان است. داستانها و اشعاری که کودکان میخوانند یا میشنوند، اثر عمیقی در فکر و روحیه آنان میگذارد و کودکان را برای مواجه با مسائل رشد و معاشرت با دیگران آماده میکند.
خوشبختانه امروزه در کشور ما کتاب برای کودکان و نوجوانان بصورت یک نیاز شناخته شده و معلمان و والدین به خوبی میدانند که تنها از راه مدرسه و کتابهای درسی نمیتوان کودکان و نوجوانان را برای موفقیت در حل مشکلات گوناگون و پیچیده زندگی آماده ساخت. از طرف دیگر آنها به مطالعه کتابهای غیردرسی علاقه بیشتری نشان میدهند و این نوع کتابها هستند که کودکان را در حل مسائل و مشکلات شخصی در جهتهای مختلف یاری میدهد.
کودکان و نوجوانان با خواندن نشریات و کتابها سازگاری عاطفی، اجتماعی خود را بهتر رشد و گسترش میدهند و در این میان قصهخوانی نقش بسیار مهمی در تکوین شخصیت کودکان دارد و از این راه میتوان آنها را با بسیاری از ارزشهای اخلاقی آشنا کرد.
همراهی کتاب و کتابخانهها با آموزش و پرورش و خانوادهها در رسیدن به هدف اصلی تعلیم و تربیت که همانا پرورش انسانهای خلاق و مبتکر و کارآمد است، همچنین شرکت در برنامههای متنوع از جمله کارگاههای قصهخوانی، مسابقه کتاب و... میتوان کودکان و نوجوانان را با کتاب مأنوس کند و در جهت تعلیم و تربیت آنها نقش مؤثرتری ایفا کند.
فریبا رحمانی ـ مدیر کتابخانه مولانا
همشهری محله - 2