در این جلسه دکتر سعیدرضا عاملی استاد ارتباطات دانشگاه تهران، به دعوت دکتر یونس شکرخواه، رئیس موسسه مطالعات آمریکای شمالی و اروپا سخنان خود را با ارائه تعریفی از پارادایم آغاز کرد و گفت:
برای پارادایم تعاریف بسیار زیادی مطرح شده است که پرداختن به تک تک آنها زمان بسیار زیادی میطلبد اما میتوان به زبان ساده پارادایم را یک بزرگ نظریه دانست که چارچوب نگاه و فهم را تعیین میکند.
در حقیقت پارادایم عبارت از یک الگو و مدل فکری است که بر مسیر دهی به نظریهها و فهم واقعیت تاثیر میگذارد.
دکتر عاملی سپس در تعریف نظریه و روش اظهار داشت: نظریه یک چارچوب نگاه است که در یک قلمروخاص نمود پیدا میکند. لذا متناسب با رشتهها، نظریه حتی ممکن است تعریف متفاوتی پیدا کند و روش تحقیق بین رشتهای، روشی است که برای شناخت یک پدیده چند بعدی، از روشهای مطالعه مختلف استفاده میکند تا شناخت جامعی حاصل شود.
رئیس دانشکده مطالعات جهان با برشمردن روشهای مختلف تحقیق و با انتقاد از کسانی که فقط روشهای کمی و اثباتگرایانه را تحقیق علمی میدانند گفت: اگر میخواهیم کار علمی انجام دهیم باید تعصب را کنار بگذاریم و با روشهای گوناگون کمی و کیفی در پدیدههای دنیا و جوامع انسانی کند و کاو کنیم تا نتیجه مطلوب و دقیقتری به دست آوریم. زیرا با یک روش واحد نمیتوان به سراغ همه پدیدهها رفت و بر روی آنها کار علمی انجام داد. به ویژه اینکه کسانی که کار مطالعه کشوری انجام میدهند باید روشهای گوناگون و ترکیبی را بیاموزند و در عمل از آنها استفاده کنند.
وی در پاسخ به این پرسش که چه رابطهای بین پارادایم، نظریه و روش وجود دارد، توضیح داد: رابطه پارادایم به نظریه رابطه کل به جز است یعنی در درون یک پارادایم نظریههای گوناگونی ممکن است وجود داشته باشد اما این نظریهها در یک الگوی کلی با هم وجه اشتراک دارند. اما روش در درون پارادایم و نظریه کانالی برای رسیدن به فهم ایجاد میکند.
استاد ارتباطات دانشگاه تهران سپس به پارادایم دوفضایی شدن پرداخت و گفت: امر مجازی یک امر امروزی و متعلق به اینترنت نیست بلکه ریشه در آفرینش انسان و پدیداری ذهن دارد اما مجاز ذهنی امکان فیزیکی شدن نیافت تا زمانی که اینترنت متولد شد.
وی در تعریف این پارادایم افزود: پارادایم دو فضایی، بزرگ نگاهی است که بر مبنای نگاه ترکیبی - تکمیلی، هم بر فهم دو فضایی پدیده و هم بر ظرفیت سازی و روند سازی دو فضایی تاکید میکند. بدین معنا که نگاه دو فضایی، امری چند جانبه و ابهام آمیز است که هم در بستر دو محیط به هم مرتبط و هم با نگرش چند جانبه و بین رشتهای به واقعیتهای جهان میپردازد.
دکتر عامی در پاسخ به این سوال که چرا مطالعات جهان مستلزم درک دو فضایی است خاطر نشان کرد: نگاه تک فضایی یعنی تک بعدی نگری در حالی که ظرفیتهای عمل جهان امروز دو فضایی شده است؛ روندها و نگرشها دوفضایی شده است؛ نگاه تک فضایی یک سویه و محدود است.
وی همچنین در پاسخ به مسئله لزوم روش تحقیق بین رشتهای در مطالعه کشورها تاکید کرد: برای فهم بهتر از مسائل کشورها باید به پژوهش در دو محیط واقعی و مجازی فرهنگ ملتها و کشورها پرداخت زیرا بسیاری از ظرفیتهای برخی از کشورها در محیط مجازی قابل فهم و درک است و بدون مطالعه آنها نمیتوان به فهم درستی از مسائل آنها نائل آمد. از سوی دیگر ساخت محیطی فیزیکی با ساخت محیطی مجازی متفاوت است.
رئیس دانشکده مطالعات جهان تفاوتهای محیط فیزیکی و مجازی ار این گونه برشمرد: شیئی بودن مواد، آنالوگ بودن رفتارها و فرایندها، طبیعی - صنعتی بودن پدیدهها در مقابل مجازی بودن مواد، دیجیتال بودن رفتارها و فرایندها و سیستمی - صنعتی بودن پدیده ها.
وی درباره علم و تفکر گفت: علم معطوف به مسئله و از یک ماهیت منعکس کننده برخوردار است که تلاش میکند در مسیر فهم نادیدهها و مجهولات قدم بردارد و به نوعی از خصلت رمزگشایی، گره گشایی و راهیابی برخوردار است و تفکر تفکر نیازمند فراخ و فراق نگاه است؛ تفکر نیازمند حرکت ذهن و گردش افکار است؛ تفکر یک فرایند شبکهای است.
دکتر عاملی در ادامه به ویژگیهای علم اشاره کرد و گفت: اساسا علم یک جریان آزاد فهم است و محدود کردن آن به یک نگاه خاص نوعی کوری عاشقانه را به همراه خواهد داشت که نوعی تقسیم بندی کردن دانش نسبت به ابعاد مختلف قلمرو های شناختی است و علم رشتهای نام دارد. در حالی که دانش بین رشتهای به همه علوم احترام میگذارد و از یک منش دوستانه به رویکردها مختلف علم برخوردار است. اما دانش رشتهای از یک خصلت سلسله مراتبی، خشن و نفی کننده برخوردار است.
دانش بین رشتهای یک دانش کودکانه به موضوع است که به تعبیری بنیان فلسفه همین است. لذا بین (inter) پیشوند ایهام داری است که میتواند هم به معنای پیوند دو چیز با یکدیگر و تبدیل شدن آن دو به یک امر ترکیب شده باشد و هم به معنای ارتباط دو چیز با حفظ استقلال یکدیگر برای گسترش فهم نسبت به یک امر باشد.
عضو وابسته گروه مطالعات آمریکای دانشکده مطالعات جهان در خصوص ضرورت مطالعه بین رشتهای اظهار داشت: مطالعه بین رشتهای ضرورت دارد زیرا باعث فهم آزاد واقعیت، فهم جامع واقعیت، دور شدن از یکجانبه نگری و مطالعات کاریکاتوری و یکپارچه سازی عناصر فهم میشود.
وی افزود: اساسا دانش در یک سامانه به هم پیوسته و سازمان یافته تحقق پیدا میکند. دانش از یک نظم معطوف به فهم برخوردار است. به عبارتی دانش یک امر نامنظم و رها شده نیست، لذا شکل گیری فکر بر مبنای اطلاعات سازمان یافته صورت میگیرد. از این منظر دانش رشتهای همواره منعکس کننده یک گسست در فهم است.
دکتر عاملی با ذکر مثال هایی از اندیشمندان بزرگ تاریخ و چندجانبه نگری آنان در حوزههای مختلف تاکید کرد: اساسا اندیشمندی با دانش بین رشتهای شکل گرفته و آغاز شده است و اندیشمندان بین رشتهای یا چند رشتهای مرجع مهم درک حقایق عالم بودهاند.
وی در پایان بار دیگر به تفاوت های دانش رشتهای و علم بین رشتهای اشاره کرد و بیان داشت: در نگاه بین رشتهای سئوال متوجه جهات مختلف موضوع میشود.
دانش رشتهای – علم تک مسیر است. نگاه تک رشتهای واقعیتهای پیرامونی را فراموش میکند در حالی که در مطالعات اجتماعی اساسا حذف زمینه موجب عدم رویت واقعیت میشود. جهتهای مطالعات رشتهای در یک مسیر هدفمند مرتبط با یکدیگر قرار ندارد اما مطالعات بین رشتهای یا چند رشتهای مسیر رشتهها را در پیوند با یکدیگر برای یک هدف مشترک یا چند هدف به هم پیوسته مسیر دهی میکند.
متغیرهای پنهان زیادی در عناصر اجتماعی درگیر است که درک آنها مستلزم رویکرد چند متغیره و چند رشتهای است. بنابراین اگر بپذیریم که واقعیت در جای خود نشسته است و درک مجموعه این واقعیت از یک سو مستلزم نگاه هندسی به واقعیت است و از سوی دیگر نیازمند درک درونی و دردمندانه نسبت به سوژه است، خرد ارتباطی و درک چند سویهای را میطلبد که بدون آن نمیتوان به واقعیت واقعیت که از آن به حقیقت واقعیت نیز میتوان تعبیر کرد؛ دست پیدا کرد.
در واقع بسیاری از دوتاییها (دایکاتمیها) و در بستری یک چندتایی نگری، کشورشناسی امکان پذیر است.
از این رو مطالعات جهانی مستلزم داشتن یک پاردایم فراگیر دو فضایی، نظریههای متناسب با عوامل محیطی دو فضایی شده و روش تحقیق بین رشتهای است.