دلیل این امر را بیش از آنکه با ضعف یا قدرت نمایشها یا شناخت مخاطبان از گروه و کارگردان مرتبط بدانیم باید در کنجکاوی تماشاگر برای شناخت فرهنگها و نوع نمایشهای آنان جستوجو کرد.
این آثار معمولاً در هیاهو و شلوغی جشنوارهها گم شده و بدون آنکه تاثیری واقعی به لحاظ تعامل فرهنگی بر جای بگذارند به فراموشی سپرده میشوند. اما روندی را که اخیراً مرکز هنرهای نمایشی در دعوت از این آثار برای اجرای عمومی در پیش گرفته باید به فال نیک گرفت و امید به تداوم آن داشت.
چنین روندی را از چند منظر میتوان مثبت ارزیابی کرد؛ نخست از آن رو که در اجرای عمومی، تماشاگر میتواند با فراغخاطر و به دور از هیاهوی جشنوارهها به تماشای این آثار بنشیند و به ارزیابی نقاط مثبت و منفی آن بپردازد.
دوم آنکه آنچه میتوان تعامل فرهنگی نامید اتفاق میافتد و تماشاگر ایرانی هرچه بیشتر با فرهنگ و هنر خارج از مرزهای ایران آشنا میشود.
سوم آنکه امکان مقایسه میان آثار داخلی و خارجی برای مخاطب ایرانی فراهم میشود و او را به سوی درک دقیقتری از نقاط ضعف و قوت در تئاتر ایران رهنمون میسازد.
و دست آخر آنکه جنس دیگری از ارتباط فارغ از عامل بازدارنده زبان میان اجرا و مخاطب شکل میگیرد و تماشاگر وابسته به کلام ما را به سمت تقویت جنبههای دیداری تماشای نمایش سوق میدهد.
در کنار تمام این نقاط مثبت نباید این واقعیت را نادیده گرفت که دعوت از این آثار مستلزم صرف هزینههای فراوان برای تئاتر کشور است؛ هزینههایی که میتواند باعث تولید چند اثر وزین داخلی شود و این خود میطلبد که مسئولان در انتخاب و دعوت این آثار دقت بیشتری به خرج دهند و آثار قدرتمندی را دعوت کنند که بتوانند تجربههای مفیدی را به بدنه تئاتر ما تزریق کنند.
نمایش رستم و سهراب از تاجیکستان بهرغم بارقههایی که گاه در آن ظاهر میشد نتوانست آن چنانکه باید توقع مخاطب ایرانی را فراهم آورد و از آن دست آثاری بود که تماشاگر ایرانی آشنایی کاملی با آن در جشنوارهها و اجراهای داخلی داشت. در ادامه این روند نیز نمایشی از کرهجنوبی در تالار اصلی مجموعه تئاترشهر به اجرا شد. این نمایش که مجموعهای از نمایشهای سنتی این کشور است لااقل به لحاظ تعامل فرهنگی و شناخت سنتهای نمایشی آن کشور میتواند برای تماشاگران ما مفید باشد.
در پایان باید اظهار امیدواری کرد که این روند از سوی مرکز هنرهای نمایشی تداوم یافته و در قالب تفاهمنامههایی منجر به اجرای عمومی نمایشهای ایرانی در کشورهای دعوت شده نیز شود تا به معرفی بهتر و بیشتر تئاتر ایران در سطح بینالمللی کمک کند.
در عین حال نباید از یاد برد که این امر باید با نگاه کارشناسانه و انتخاب و ارزیابی دقیق انجام شود و حاصل این اجراها در برخورد با مخاطب مورد پژوهش قرار گیرد چرا که در غیراین صورت این امر تنها تبدیل به یک هزینه اضافی برای تئاتر ما خواهد شد بدون آنکه تاثیر و کارکرد واقعی خود را نشان داده باشد.