تذهیب همچون نقاشی، ازجمله هنرهای قدیمی و اصیلی است که مکتبها و دورههای خاص خود را دارد؛ از تذهیب سده چهارم هجری قمری که ساده و بیپیرایه بود تا سدههای پنجم و ششم با شکلی متین و منسجم که در سده هشتم به شکوه و نیرومندی رسید و در سدههای نهم و دهم ظریف و تجملی شد.از مکاتب این هنر، مکاتب سلجوقی، بخارا، تیموری، صفوی و قاجار را میتوان نام برد.نوع استفاده از رنگها، روش قرار گرفتن نقشها در یک صفحه تذهیب و تنظیم نقشها در مکتبهای مختلف، عامل این تفاوت است.
بررسی آثار تذهیب شده در دورههای گذشته، از تأثیر فراوان هنر تذهیب ایران در دیگر کشورها نظیر هند، ترکیه عثمانی و کشورهای عربی حکایت دارد. هنرمندانی که در اوایل دوره صفوی از ایران به هند مهاجرت کردند، بنیانگذار مکتب نقاشی ایران و هند شدند و آثاری بزرگ از خود بر جا گذاردند. در ترکیه عثمانی، هنرمندان مذهب زیاد جلوه نکردند و اگر این هنر در آن سرزمین رشدی کرد، به خاطر هنرمندان ایرانی بود که با مهاجرت به ترکیه عثمانی، بنیانگذار مکتب هنری در آن دیار شدند. در کشورهای عربی نیز، به سبب بازگشت هنرمندان ایرانی از آن کشورها، هنر تذهیب اوج نگرفت.
در اروپا، به نوعی از آذین و آرایش، تذهیب میگویند و تذهیب ایرانی را با آن مقایسه میکنند؛ اما تذهیب اروپایی با تذهیب به شیوه ایرانی، بهطور کلی، فرق دارد. آذینهای تذهیب اروپایی از ساقه درختی مانند مو و برگهای رنگین تشکیل شدهاست و در کنار آنها، گاهی پرندگان، حیوانها، صورتهای مختلف انسان و مناظر طبیعی را میتوان دید. اما امروزه هنری که توسط ایرانیان به اوج رسید و زینتدهنده آیات قرآن شد، جایگاه واقعی خود را از دست داده است. امروزه کارشناسان و پیشکسوتان هنر خوشنویسی و تذهیب از بیتوجهی به این دو هنر انتقاد و از کمرنگ شدن کاربردهای اجتماعی هنرهای فاخر و اصیل ایرانی اظهار نگرانی میکنند.
بهدنبال ابداع سبکی تازه
مهدی مکی نژاد، عضو گروه هنرهای سنتی فرهنگستان هنر، با اشاره به اینکه دقیقا نمیتوانیم بگوییم منشأ این هنر ایران است، میگوید: این هنر از دوران ساسانیان بهصورت گچبریهای دیوار و حتی پیش از آن بهصورت نقوش روی سفالینه وجود داشتهاست. بعد از اسلام این نقوش و حجاریها وارد کتابها میشود و بیشتر خودش را نشان میدهد. از طرز تذهیب و آرایش قرآنهایی که قبل از قرن سوم هجری تدوین شده اطلاع چندانی در دست نیست.. قرآنهای نفیس غالباً به دستور سلاطین و امرای وقت تهیه میشد و هنرمندان سعی میکردند آن را به طرز زیبایی آرایش کنند.
مکی نژاد اما مسلم میداند که این هنر در ایران تکامل پیدا کرده و میگوید: تذهیب در ایران نظم هندسی خاصی بهخود گرفتهاست. تنها در ایران است که تذهیب به این شکل، با این نظم و با این هندسه دیده شدهاست. کارهای مشابهی که عربها یا چینیان انجام دادهاند در مقابل آثار ایرانی بسیار ضعیف جلوه میکند. پراکندگی رنگها و نقوش هندسی اقوام دیگر هنوز هم به پختگی کامل نرسیدهاست. تذهیب ایرانی واقعا بینظیر است.
در قرون اولیه دوران اسلامی به همان اندازه که به خوشنویسی توجه میشد فن آرایش و تذهیب نیز مورد علاقه بزرگان و امیران بود تا جایی که در نقاط مختلف ایران بهخصوص خراسان، مراکزی جهت تعلیم و پرورش علاقهمندان به این فن بهوجود آمد و رفتهرفته فن تذهیب راه کمال را طی کرد. در قرون اولیه دوران اسلامی، خود خطاطان کار تذهیب را بهعهده داشتهاند ولی بهتدریج تقسیم کار بین هنرمندان متداول و مرسوم شد. به احتمال قوی اول خطاط و خوشنویس کار خود را انجام میداد، یعنی نسخه کتاب و یا قرآن را مینوشته و در ضمن کتابت آن، مقداری فضا برای کشیدن صور و یا مذهب کاری در صفحات خالی میگذاشت، طوری که بعضی از این کتابها که هماکنون در دست است نشان میدهد که قسمتی از کار تذهیب ناتمام ماندهاست.
مکینژاد، تذهیب در دوران معاصر را به 2 دسته تقسیم کرده و میگوید: اول تذهیبهایی که هنرمندان آن پایبند به اصول سنتی این هنر هستند. آثار این گروه از نظر فرم و شکل متنوعتر از گذشته شدهاست اما آن ساختارشکنی صورت نگرفتهاست. در واقع موتیوها، المانها، نقوش پرندگان، گلها و گیاهان همانهاست اما طرحها و تا حد زیادی رنگها عوض شدهاند. اما در دسته دوم نگاه متفاوتی وجود دارد که میتواند نویدبخش تحولاتی در آینده باشد. به گفته مکینژاد، اتفاقی که در نگارگری ایرانی افتاد حالا دارد در تذهیب میافتد. او میگوید: استادانی چون فرشچیان نگاه سنتی به نگارگری دارند اما نگارگرانی مثل تاکستانی و مجید مهرگان نگاه متفاوتی دارند و ضمن حفظ اصالت، به مضامین اسطورهای، جدید و امروزی نگاه میکنند. شاید این حرکتها هنوز بهصورت انفرادی باشد اما امیدواریم میان هنرجویان این رشته جایگاه این هنر محکم شود و سبک تازهای در آن ابداع شود.
دوری از وجه معنوی تذهیب
مهدی خداپناه،مدرس خوشنویسی و تذهیب و یکی از کارشناسان سازمان میراث فرهنگی نیز معتقد است از آنجا که خوشنویسی قابل خواندن است مردم ارتباط بیشتری میتوانند با آن برقرار کنند. او میگوید: تذهیب ابتدا یک هنر تزئینی به شمار میرفت که برای نخستین بار در دوره تیموریان بهعنوان یک هنر مستقل شناخته شد و بیشتر جنبه کاربردی داشت.
به گفته خداپناه، سابقه پیدایش تذهیب بهطور جدی به قرن سوم هجری برمیگردد که ابتدا دارای اشکال ساده و مختصری بهصورت طلاکاری و زراندود بود که به مرور زمان اشکال به آن اضافه شد تا اینکه در دوره سلجوقیان و مغول رشد خوبی پیدا کرد. او در این باره میگوید: نقطه اوج آن نیز در زمان تیموریان در قرن نهم هجری بوده است که اشکال را با کاربردی بیشتر در برمیگرفت و اوج شکوفایی و کاربردی آن هم در دوره صفویان بوده است.
خداپناه در پاسخ به این سؤال که امروزه هنر تذهیب چه جایگاهی دارد، میگوید: اگر بخواهیم هنر تذهیب آن زمان را با دوران معاصر مقایسه کنیم مشاهده میشود این هنر فقط جنبه تزئینی پیدا کرده است که از اصل معنوی آن بسیار دور ماندهایم. علت این امر، عدمشناسایی صحیح این رشته است.
تذهیب، هنری انتزاعی و برگرفته از طبیعت است اما کاملا به دور از طبیعت. دوره معاصر با توجه به آمار و ارقام کمی و کیفی بهعنوان نقطه عطفی در تذهیب به شمار میرود اما متأسفانه آنگونه که باید به هنر متعالی تذهیب در کشورمان که خود مبدع آن است بهایی داده نمیشود و کلاسهای آموزشی بهصورت آکادمیک شکل نگرفتهاند. در دانشکدهها و هنرستانها، رشته نگارگری و تذهیب حذف شده است. در نتیجه، دور بودن از مفاهیم واقعی در هنر تذهیب، بزرگترین مشکل کشور ما است و هر فردی که به این هنر علاقهمند است میبایست به اندازه وسعش تلاش کند و آنچه در ذهنش است را با آموزشها و فراگیری تکنیکها همراه کند تا این هنر وارد باطن هنریاش شود.
نبود تبلیغ و فرهنگسازی صحیح
احد پناهی، مدرس دانشگاه و عضو مؤسسه توسعه هنرهای تجسمی و کارشناس سازمان میراث فرهنگی نیز در پاسخ به این سؤال که چرا رشته تذهیب در بخش آموزش نیز مورد غفلت واقع شده، میگوید: این مشکلات از پایه یعنی از آموزش و پرورش آغاز شده، عدمتبلیغ صحیح و ایجاد انگیزه برای دانشآموزان و در مقاطع بالاتر دانشجویان با افتی شدید مواجه شده است که باید بهطور جدی به آن پرداخته شود. آموزش و پرورش و فرهنگسراها مسئول تبلیغ و فرهنگسازی در این رشتهاند.
او که سابقه طولانی در خوشنویسی با خط نستعلیق دارد، با اشاره به اینکه فروش آثار خوشنویسی نیز چندان امیدوارکننده نیست میگوید: خوشنویسی با وجود اینکه مربوط به فرهنگ خودمان است فروش آثارش بسیار کم و محدود است چون این آثار بیشتر جذب کشورهای عربی و اروپایی میشوند. دولت میتواند با خریدن آثار هنری از هنرمندان و واگذاری آن به سازمانها و ادارات و... این فرهنگ را باب کند بهطوری که این آثار هنری حتی در قالب هدیه میتوانند مخاطبان خود را دوباره به دست آورند.
پناهی همچنین معتقد است وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نیز آن طور که باید و شاید از هنرمندان این رشتهها حمایت نمیکند و میگوید: هیچ حمایتی از جانب این وزارتخانه شامل ما نمیشود آنچه مسلم است این است که وزارت فرهنگ و ارشاد رسالتش را بیشتر معطوف ارشاد کرده است نه فرهنگسازی و حمایت از هنرمندان.
تخصیص بودجه اندک به خوشنویسی
مهدی علوی، خوشنویس، سفالگر و عضو انجمن خوشنویسان ایران نیز با این توضیح که خوشنویسی، قلمگذاری صحیح و دانش درست نوشتن خط است، میگوید: هنر مولود رفاه جامعه است. جامعهای که وابسته به واردات است فرهنگ وهنر در آن رو به زوال خواهد رفت. متأسفانه عدمحمایت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی از لحاظ تخصیص بودجه به هنر خوشنویسی، یکی دیگر از مشکلات این رشته است. وزارت ارشاد فقط در نگاه نظارتی با این قشر همکاری دارد اما میزان تخصیص بودجهای که باید برای خوشنویسان در نظر بگیرد بسیار اندک است بهطوری که نمیشود با این مقدار ناچیز حتی برنامهریزی در این راستا انجام داد لذا روند فعالیت هنرمندان خوشنویس در این زمینه را کند و عرصه را بر آنان تنگ کرده است.