به گزارش همشهری آنلاین به نقل از روابط عمومی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، یونس شکرخواه استاد ارتباطات عضو هیات علمی دانشگاه تهران در همایش علمی بررسی مسائل مطبوعات کودک و نوجوان گفت: بدون فهم کودکان و بدون همگام شدن با آنها در عصر دیجیتالی شدن نمیتوان برای کودکان و درباره کودکان نوشت.
شکرخواه افزود: کودکان در حال تغییر هستند و باید با در نظر گرفتن این موضوع و تحولات سریع جهانی و دیجیتالی شدن برای کودکان نوشت.
وی که در میزگرد مخاطب شناسی در مطبوعات کودک و نوجوان سخن میگفت اظهار داشت: امروزه ذهن کودکان به دلیل انجام بازیهای فکری بسیار فعال است و بعد از گرفتن اطلاعات آنها را خیلی سریع طبقهبندی میکند. به همین دلیل کودکان امروزه خودشان برای اتفاقات پیرامونی واژه و عبارت میسازند.
این مدرس ارتباطات با اشاره به اینکه در ایران با فقر تئوریهای رسانه مواجه هستیم گفت: باید سواد رسانهای را افزایش دهیم و تا زمانی که سواد رسانهای را افزایش ندهیم برگزاری میزگردهایی در این باره تکراری است.
وی افزود: ما به عنوان نویسنده باید انواع تئوریهای جدید را مطالعه کنیم و از آنها آگاه باشیم؛ چرا که این تئوریها ما را برای نوشتن آمادهتر و مسلحتر می کند. در حال حاضر دوری نویسندگان از تئوریهای جدید درباره کودکان و رسانه بسیار ملامت بار است. فراموش نکنیم که در شرایط تغییر و تحول عجیبی قرار داریم و یادمان نرود که برای کودکان مینویسیم.
شکرخواه با تاکید بر این که تقسیم بندی مخاطب به دو دسته مخاطب فعال و مخاطب منفعل امروزه پاسخگو نیست گفت: در دنیای ارتباطات امروز، در یک مجرای ارتباطی زندگی میکنیم و طبقه بندی سنتی تئوریها دیگر پاسخگوی نیازها نیست. به همین خاطر استفاده تلفیقی از تئوریها برپایه برداشت بینرشتهای ضرورت این زمانه است.
وی گفت نگاه به مخاطب میتواند اینگونه باشد که گاه مخاطب سرپل ارتباط است و گاه رسانه در چنین موقعیتی قرار میگیرد
وی در ادامه با اشاره به این که دایرة المعارف جهانی کودک و رسانه در ایران ترجمه نشده است گفت: ترجمه دایرةالمعارف کودک و رسانه بسیار ضروری است و روزنامهنگاران با خواندن آن متوجه خواهند شد که در حال حاضر چه چیزهایی تولید میکنند.
وی در بحثی درباره مخاطب و شناخت مخاطب گفت: من به جای واژه انفعالی مخاطب از واژه مخاطبه استفاده میکنم و معتقدم در واژه مخاطب نوعی انفعال وجود دارد و او نقشی در ارتباط گیری و تاثیر ارتباطی و رسانه ندارد.
در این میزگرد، هدیه شریفی نویسنده، که بیش از 30 سال سردبیری مطبوعات کودک و نوجوان را برعهده داشته است در درباره زبان شناسی و فرایند ارتباط طی سخنانی گفت: تا زمانی که آموزشِ باز به سمت کودک و نوجوان نداشته باشیم نمیتوانیم با آنها ارتباط برقرار کنیم. مطبوعات کودک و نوجوان در حوزه مخاطب شناسی نیازمند نگاه جدیدی است. به این معنا که باید بدانیم برای کودک و نوجوان در مراحل آموزش، یادگیری و پرداخت اطلاعات به چیزهای غیر از کاغذ نیازمند هستیم. در دنیای امروز باید سراغ دنیای الکترونیک برویم.
وی تصریح کرد: دانستن قوانینِ نشانهها و به کار بردن آن در مطبوعات کودک و نوجوان در قرن21 ضروری است.
حسن نمک دوست، استاد ارتباطات و رئیس مرکز آموزش موسسه همشهری نیز در میزگرد مخاطب شناسی در مطبوعات کودک و نوجوان گفت:" ارتباط دو سویه در بافت و جامعه رخ میدهد. بررسی و نوشتن درباره یک ماجرا باید با در نظر گرفتن جامعهای که این اتفاق رخ داده و قصد خواندن و یا دیدن ٱن ماجرا را دارد ،انجام شود."
وی افزود: مولفههایی از قبیل کسی که متن را میآفریند، کسی که متن را میخواند رسانهای که این متن را تولید میکند و جامعهای که این متن برایش تولید شده است ؛ در مجموع باعث رخ دادن اتفاقات عجیبی میشوند.
نمکدوست گفت: بدون تردید در عالم روزنامه نگاری و در دنیای پر تحول امروز، مخاطب رسانهها حرف اول را میزنند. ما به جای اینکه درباره چیزی بیرون از خودمان بنویسیم باید این نگاه را داشته باشیم که همگی در یک تیم هستیم.
نمک دوست گفت: کار ما رسانهایها، تولید رسانه و توجه به تغییرات است. بستر اجتماعی و زمان عناصر مهم مورد توجه روزنامه نگاران باید باشد. سال 73 مجموعهای از سردبیران با تجربه کشور اقدام با انتشار یک مجله اقتصادی را منتشر کردند اما همین مجله در سال 77 حتی یک مطلب اقتصادی هم نداشت و مخاطب هم انتظار خواندن مطلب اقتصادی را نداشت. چون شرایط تغییر کرده بود و مخاطبان دنبال چیزهای دیگری بودند. از این رو این تحولات، اعضای مجله را به این سمت کشید که محتوای جدیدی تولید کنند.
مصطفی رحمان دوست، شاعر کودکان دیگر سخنران میزگرد مخاطب شناسی مطبوعات کودک و نوجوان نیز طی سخنانی گفت: قصه مخاطب و تولید کننده، قصه مرغ و تخم مرغ است که معلوم نیست کدامیک دیگری را به وجود آورده است.
وی افزود: هنوز بعد از 31 سال کار فکر می کنم مخاطبم را نشناختهام و هر روز چیز جدیدی از مخاطبم کشف میکنم. به نظر من اصل مخاطب است ولی نه با تعاریف سنتیاش. مخاطب از نظر من به معنای ایجاد امتزاج است طوری که من خود را از کودک و کودک خود را از من نتواند تشخیص بدهد.
او گفت: در ابتدا سعی میکردم خیلی از نکات درباره مخاطب را مد نظر قرار بدهم اما روزی از خود پرسیدم تاثیر یعنی چه؟ تاثیر آیا به معنای همسان سازی خودم است؟ اما حالا از این حرفها فرار میکنم چرا که این مباحث را متعلق به کسانی میدانم که از دور دستی بر آتش دارند و میخواهند برای هر چیزی تعریفی داشته باشند.