روز24آذر71، از میدان تجریش میگذشتم. وضع میدان با روزهای دیگر تفاوت داشت و غیر عادی به نظر میرسید. ستونی به ارتفاع5/1متر از روزنامهای در وسط پیادهرو بهچشم میخورد.
با اسمی آشنا، قطعی جمعوجور و صفحهبندی چشمنواز و چهاررنگ و مطالبی همه پسند؛ خصوصیاتی که تا آن روز در مطبوعات سابقه نداشت. مردم، دوروبر آن جمع شده بودند و در چشم به هم زدنی از آن ستون بلند اثری بر جای نماند. نسل جوان و دانشآموز، پیش از همه در میدان جاذبه آن بودند.
اگر تا دیروز نسل بهاصطلاح جا افتاده مشتری اصلی روزنامهها بودند اکنون این روزنامه برای نخستینبار قشر جوانی را بر مخاطبان خود افزوده بود که تا دیروز رغبتی به خواندن روزنامه نداشتند.
بدینترتیب روز 24 آذرماه1371، روزنامه همشهری، میان چنان استقبال بیسروصدایی متولد شد. در جامعه مطبوعات هرگز سابقه نداشته که روزنامهای بتواند با همان «شماره اول» تیر را به هدف بدوزد.
هنوز هفتهای از انتشار همشهری نگذشته بود که در ساعات اولیه روز، کمیاب و بعد نایاب میشد. من که از همان نخستین روز انتشارش، به همشهری پایبند شده بودم، زنگ زدم به شادروان «احمددریایی» مدیر داخلی همشهری و گله کردم. معلوم شد خود مدیریت روزنامه هم در اوایل انتشار، پیشبینی تیراژی متناسب با چنین استقبال بیسابقهای را نمیکرده است.
***
نوجویی و نوآوری، ابتکار و تحرک دائمی همسو با شرایط زمان، درک نیاز مردم همراه با اعتدال و انصاف، بالهایی بودهاند که همشهری را تا امروز در آسمان مطبوعات ایران، در سطوح متعالی به پرواز درآوردهاند.
روزنامه هر روز باتنوع مطلب و تنوع نشریات در سیمای یک شهروند معتمد، بیش از پیش دردل مردم جا بازکرده و پیوند خود را در لایههای تازهتری از جامعه گسترش داده و هربار کسانی را به مخاطبان خود افزوده که تا دیروز روزنامهخوان نبودهاند.
به خاطر استقلال مالیاش، قدم به مرزهایی گذاشته که روزنامههای دیگر را یارای رسیدن بدان نبوده و بر زوایایی از مشکلات اجتماعی انگشت کنجکاوی نهاده که دیگران از آن غافل بودهاند. تیراژ بیسابقه از یکسو و حجم فوقالعاده «نیازمندیهای» آن از سوی دیگر پشتبند محکم این ادعاست که چرا صدها هزارنفر، کار بامدادی خود را با همشهری آغاز میکنند.
کمتر دستگاهی به اندازه همشهری به دفاع از محیطزیست و حفظ منابع طبیعی و میراث فرهنگی ایرانزمین برخاسته و کمتر روزنامهای تا این حد در فرهنگسازی جامعه در زمینه ترافیک، آلودگی هوا و رعایت حقوق شهروندی موفق بوده است. گسترش شعاع نفوذ روزنامه عمدتا مرهون جنبههای قوی انفورماتیک آن است که دریچه بیمنتی از آگاهی و اطلاعرسانی را برخواننده میگشاید.
به خاطر چنین خصوصیاتی است که خوانندگان، دوام و استمرار همشهری را جزئی از مصالح خویش و شهر خویش تلقی میکنند. وقفه کوتاهی که اخیرا در انتشار همشهری رخ داد آزمون غیر مترقبهای از چنین درکی بود.
نگارنده در مقام خواننده دیرپای همشهری هرچه نگاه میکردم روزنامهای را نمییافتم که بتواند جای خالی همشهری را پر کند. چیزی گم کرده بودم که هیچجا پیدا نمیشد و «جانشینی» نداشت.
کمکم احساس میکردم که وابستگی من به همشهری به مرحله «اعتیاد» رسیده است. خوانندگان نگرانی هم که دوروبر کیوسکها جمع شده و روزی «بیهمشهری» را تجربه میکردند، همین احساس را داشتند، اعتیاد! اعتیاد به همشهری!