ایرانیان نزدیک به 4هزار سال است که شب یلدا - آخرین شب پاییز و آذرماه - را که درازترین و تاریکترین شب در طول سال است، در کنار یکدیگر خود را سرگرم کرده تا اندوه غیبت خورشید و تاریکی و نیز سردی، روحیه آنان را تضعیف نکند .
پیشتر، ایرانیان روز پس از شب یلدا (یکم دی ماه) را «خور روز» و «دی گان» میخواندند و به استراحت میپرداختند و تعطیل عمومی بود.
در این روز عمدتا به این لحاظ از کار دست میکشیدند که نمیخواستند احیانا مرتکب بدیکردن شوند چرا که میترائیسم ارتکاب هر کار بد، ولو کوچک را در روز تولد خورشید گناهی بزرگ میشمرد.
آداب شب یلدا در طول زمان تغییر چندانی نکرده و ایرانیان در این شب، باقیمانده میوههایی را که انبار کردهاند و خشکبار و تنقلات میخورند و دور هم گرد بخاری روشن مینشینند. «خور روز» در ایران باستان درعین حال روز برابری انسانها بود.
در این روز همگان لباس ساده میپوشیدند تا یکسان بهنظر آیند و کسی حق دستور دادن به دیگری را نداشت و کارها داوطلبانه انجام میگرفت؛ نه تحت امر.
در این روز جنگ کردن و خونریزی، حتی کشتن گوسفند و مرغ هم ممنوع بود. واژه «یلدا» از دوران ساسانیان که متمایل بهکارگیری خط سریانی (الفبای از راست به چپ) شده بودند بهکار رفته است. «یلدا » همان میلاد به معنای زایش، زادروز یا تولد است که از آن زبان سامی وارد پارسی شده است.
روزی که مشروطه خواهان پیروز شدند
21 دسامبر سال 1905 (سیام آذرماه 1284) نهضت مشروطیت ایران به پیروزی نهایی نزدیک شد، زیرا در این روز مظفرالدین شاه با خواست چهارگانه متحصنین در قم و شهرری و... که شمار آنان به بیش از 10 هزار تن رسیده بود موافقت کرد و دستور داد که کالسکههای سلطنتی و درشکههای موجود در تهران برای بازگرداندن متحصنین به شهرری فرستاده شوند و در تهران با عینالدوله- رئیسالوزرا - برای اجرای خواستهای خود مذاکره کنند. این مذاکرات بعدا به صدور فرمان تأسیس عدالتخانه (مجلس شورا) انجامید.
3سال زندان مجازات مصدق
21 دسامبر سال1953 (30 آذر 1332) رأی محکمه نظامی تهران که دکتر محمد مصدق را به 3سال زندان مجرد محکوم کرده بود انتشار یافت. اتهام وی ضدیت با نظام سلطنتی، سرپیچی از قبول فرمان شاه و دستور سرکوبی کودتاگران در روزهای 25 تا 28 مرداد بود. این محکمه، سرتیپ ریاحی را نیز به 2سال زندان تادیبی محکوم کرده بود.
مصدق در طول محاکمه حتی یک بار دادستان محکمه را، به عنوان آقای دادستان خطاب نکرد، و همواره او را «این مرد!» مورد اشاره قرار میداد. دولت وقت همزمان با انتشار حکم محکمه، برای ارعاب مردم و بازداری آنان از اعتراض و تظاهرات خیابانی اعلام کرده بود که سرتیپ تیمور بختیار، فرمانده لشکر زرهی تهران که شهرت قلدری و خشونت داشت فرماندار نظامی پایتخت شده است.
دولت در عین حال برای جلب نظر کارمندان دولت و فرهنگیان و انحراف حواس آنان اعلام کرده بود که کار تقسیم زمینهای نارمک میان آنان از همان روز آغاز شده و در آنجا برایشان شهرکی مدرن ساخته خواهد شد. به علاوه، وعده تجدید نظر در دریافتی کارکنان دولت و شهرداریها و افزایش آن را داده و روزنامهها را مجبور به بزرگ جلوه دادن کمکهای نقدی بلاعوض آمریکا کرده بود که ظاهرا نوید بهبود وضع اقتصاد را بدهد.